سخنرانی پیرامون امام حسین ع وارث واقعی انبیاء و اولیاء
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین رضوانی
--------------------------------
امام حسین ع وارث واقعی انبیاء و اولیاء
-----------------------------------------
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعْنَةُ الدَّائِمَةُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنَ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
«وَ الَّذینَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ یُحافِظُونَ * أُولئِکَ هُمُ الْوارِثُونَ * الَّذینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فیها خالِدُونَ * وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طینٍ * ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فی قَرارٍ مَکینٍ».[1]
- بحث ما در سورهی مبارکهی مؤمنون، آیات نهم و دهم، پیرامون توصیف مؤمنین میفرمایند: مؤمنین کسانی هستند که دائماً از نمازهای خود محافظت میکنند. این را مفصّل بیان کردیم.
*مفهوم ارث و وارثان
- به دنبال آن در آیهی دهم میفرماید: «أُولئِکَ هُمُ الْوارِثُونَ» این مؤمنین کسانی هستند که وارث هستند. ارث به معنای آن چیزی است که به واسطهی مرگ مورّث مال به وارث منتقل میشود که از اسباب انتقال ملک است. یکی از چیزهایی است که بعضیها را مالک میکند. به عبارت دیگر آن چیزی است که مالک صاحب مرده را، صاحب دار (مملوک) میکند. وقتی انسان مرد همه چیز از او فانی میشود از جمله مال. منتها خداوند نگذاشته است که این مال بیصاحب شود. با مرگ هر کسی بلافاصله وارثها مالک میشوند و مالک همه چیز میشوند.
- در خطبهی 122 نهج البلاغه، امیر المؤمنین میفرمایند: لحظات آخر که انسان در احتضار است اطرافیان خود را نگاه میکند، اطرافیان شخص معمولاً وارثان او مانند دخترها و پسرها و عروسها و نوهها هستند. حضرت امیر میفرمایند: انسان آن موقع خیلی غصّه میخورد و به قول ما اصفهانیها چقدر حرام و حلال کرد، حالا گوارای وجود وارثان شد؛ یعنی همین کسانی که به آنها نگاه میکند! امیر المؤمنین میفرماید: در همان حالت زبان انسان لال میشود و نمیتواند حرف بزند. لذا میشنود که چه چیزی دارند میگویند. میبیند که همه به انتظار مردن او نشستهاند. آن وقت کمکم گوش او هم دیگر نمیشنوند. کمکم چشم خود را میبندد. البتّه چشم تا وقتی که باز است همه چیز را میبیند، امّا وقتی که بست دیگر شخص از دنیا رفته است. بنابراین آن چیزی که سبب است بر اینکه مال میّت در ملکیّت عدّهای قرار بگیرد را ارث میگویند.
* ارث؛ یک مال رایگان و بلاعوض
- یک وقتی است که انسان میخواهد مالک مالی شود، مثلاً بیابانی را حیازت میکند، دیوار کشی میکند، مرزبندی میکند تا مالک آن شود. امّا در ارث اینطور نیست. در ارث خود انسان که وارث است کاری نمیکند. بلکه خود به خود مال به او منتقل میشود. حالا دیری نپاید که مالهایی که من و شما هم داریم برای ما نیستند و برای وارث هستند و بدانید تعارف هم نداریم همه را مانند حارث میخورند.
- آیا در ازای این مالی که به ارث میرسد چیزی پرداخت میشود؟ نه. این مال مجّانی، بلا عوض است مانند هبه. منتها در هبه، شخص واهب میتواند بیایید مال خود را مطالبه کند و پس بگیرد، امّا این شخصی که مرد دیگر نمیتواند، «فات مات». البتّه این را هم بگوییم که شاید خالی از منّت نباشد، حالا از ناحیهی خود میّت قبل از مردن یا بعضی وقتها بعد از مردن هم اطرافیان منّت میگذارند.
- حالا بحث اینکه «أُولئِکَ هُمُ الْوارِثُونَ»[1] را مطرح میکند یعنی چه؟ چرا میگویند: «أُولئِکَ هُمُ الْوارِثُونَ»؟! همه وارث هستند و مؤمن و غیر مؤمن ندارد! اگر عنوان وارث به معنای لغوی باشد که همه نسبت به معیّتهای آباء و اجداد خود وارث هستند. نسبت به فرزندان خود، اگر آنها زودتر از دنیا بروند، وارث هستند.
* دو ارث ماندگار برای مؤمنین واقعی
- امّا این تشبیهی که در اینجا به میراث داده شده است چگونه است؟ مؤمنین دو چیز را به ارث میبرند: 1- آن چیزی که زحمات انبیاء و ائمّهی اطهار و اولیاء خدا است، آن وقت اینها ارث مؤمنینِ حی میشود؛ یعنی مؤمنین که هستند. امّا قسمت دوم آن چیزی است که حضرت آدم (علی نبیّنا و آله و علیه السّلام) برای بنی الآدم به جا گذاشته است. کرهی زمین برای چه کسی بود؟ برای کسی نبود، بعد برای حضرت آدم شد. بهشت برای حضرت آدم بود. خدا بهشت را برای حضرت آدم آفرید، آن هم در درجهی اوّل نه به ازای زحمات حضرت آدم و عبادت ایشان. نه، فقط به این جهت که خداوند اهل بیت را از صلب آدم قرار داد «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها»[2] خداوند اسماء الحسنی را به او آموزش داد که اینجا مراد اهل بیت هستند. آنها بودند که «ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَةِ» خداوند آنها را بر ملائکه عرضه کرد.
- یک داستان برای شما بگویم. وقتی که حضرت (جلّ و علی) جسم آدم را خلق کرد، او را به تصویر کشید، یعنی به او صورت و زیبایی و اندام داد. «وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی»[3] در وجود او نفخ روح کرد. بعد او را بر ملائکه عرضه کرد و فرمان داد که به این آدم سجده کنید. «فَسَجَدُوا»[4] ملائکه سجده کردند «إِلاَّ إِبْلیسَ أَبى وَ اسْتَکْبَرَ» اوّلاً که ابلیس از ملائکه نبود. لذا این شاید استثناء منقطع و منفصل باشد. یعنی شیطان و ابلیس که جزء ملائکه نبودند که آنها را استثناء کنید. پس چرا او را استثناء کردند؟ به این خاطر که ابلیس اینقدر خدا را عبادت کرد که خدا به او درجات و مقامات داد تا در رتبهی ملائکه قرار گرفت. لذا به همین جهت آنها استثناء میکنند که همه سجده کردند مگر ابلیس. حالا شاید هم بر کلّ آدم اینطور شده است که همهی عالم باید او را سجده میکردند.
- در این میان غرور و کِبری که در وجود شیطان بود او را به نخوت کشاند و نگذاشت که او سجده کند. لذا «أَبى وَ اسْتَکْبَرَ» از سجده کردن ابا کرد و تکبّر کرد. گفت: من؟! «خَلَقْتَنی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طینٍ»[5] من را از آتش آفریدی و آدم را از خاک آفریدی! آتش برتری دارد، آتش است که خاک را میسوزاند. لذا «أَبى وَ اسْتَکْبَرَ» ابا و استکبار کرد و خود را بزرگ حساب کرد. آن وقت خداوند در اینجا بر او خشم کرد.
* دوری از کبر و تجرّی
در برابر پروردگار متعال
- یک نکته اینجا وجود دارد که بسیار مهم است. مواظب باشید در برابر خدا تجرّی نکنید، جرأت پیدا نکنید. اگر کسی بدون اینکه بخواهد سرکش شود، بدون اینکه طغیان کند یک خطایی را انجام بدهد، خداوند او را میبخشد و از او میگذرد. امّا اگر در برابر خدا سرکشی کرد، طاغوت شد و خود را حساب کرد به این «جرأت جستن» و در فقه به آن «تجرّی» میگویند. یعنی شخص به دنبال این است که امر خدا را زیر پا بگذارد.
- به عنوان مثال شما میدانید که خدا مشروب را حرام کرده است، امّا این ظرف آب و این ظرف مایع را دست شما دادند. شما هم صد درصد مطمئن هستید که این مشروب مسکر است و بدون توجّه به چیزی آن را میخورید. امّا بعد معلوم میشود که این آب بوده است، این مشروب نبوده است، این مسکر نبوده است. یعنی باید مواظب باشید که اینطور نخواهید عمداً، متعمّداً، عالماً امر خدا را زیر پا بگذارید. به این تجرّی میگویند.
- آدم مؤمن باید برعکس باشد. باید همیشه به دنبال این باشد که رضایت خدا را کسب کند. به این منقاد میگویند، یعنی کسی که انقیاد دارد و به دنبال این است که رضایت حق را حاصل کند. لذا اگر در آن راه خطا کرد برای او معصیّت نمینویسند. اگر به دنبال این بود که رضایت خدا را حاصل کند و اشتباهی هم کاری انجام داد خداوند اشتباه او را میپذیرد، توبهی او را میپذیرد و او را کمک میکند.
- امّا اگر شیطان شدید یعنی طغیان کردید و گفتید نه، من برای خود کسی هستم، آن وقت اینجا شما مذمّت میشوید. حتّی از جهت فاعلیّت مذمّت میشوید. معروف است که میگویند شخص شناگر قهّاری است، امّا اینجا آب نیست. اگر آب بود شناگر قهّاری بود. یعنی مهم این است که ما در برابر خدا بتوانیم خود را کنترل کنیم. زن نامحرم، مرد نامحرم را میبینید، مال مردم در دست شما است، آبروی مردم در دست شما است، اینها را حفظ کنید. این به شما ارزش میدهد.
- لذا ما بنی الآدم وارث آدم ابو البشر میشویم. آدم ابو البشر چه چیزی را گذاشت و رفت؟ بهشت را. خداوند بهشت را برای حضرت آدم آفرید. امّا شیطان او را فریب داد و او را اغوا کرد، آن وقت او هم خطا کرد. البتّه آن گناهی که حضرت آدم انجام داد را اگر ما انجام بدهیم گناه نیست، منتها چون ایشان پیغمبر بود نباید خطا میکرد. امّا ما چون رتبهی پایینی داریم، در «مَا لا یَعلَمُون» یعنی در مجهولات خود خطایی کنیم خدا ما را میبخشد. إنشاءالله خداوند به تمام ما بینش بدهد «أُولئِکَ هُمُ الْوارِثُونَ».[6]
- همان چیزهایی که تا به حال توصیف کردیم مانند «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذینَ هُمْ فی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ * وَ الَّذینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ * وَ الَّذینَ هُمْ لِلزَّکاةِ فاعِلُونَ»[7] همینها «هُمُ الْوارِثُونَ»[8] خود وارثها اینها هستند. استحقاق در کار نیست، چیز دادن و چیز گرفتن در کار نیست. ارث بلاعوض است مجّانی است، مانند هبه است، منتها هبه قابل برگشت است، ارث قابل برگشت نیست. «أُولئِکَ هُمُ الْوارِثُونَ».
* امام حسین (سلام الله علیه)
وارث همهی انبیاء و اولیاء
- یک چیزی را اشاره کنم، در زیارت وارث که میخوانیم «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ ... السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِیبِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ عَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِین (علیٍّ ولیّ الله)».[9]
- «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَارِثَ إِسْمَاعِیلَ ذَبِیحِ اللَّهِ ... السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَى».[10]
- همه را وارث میگوییم. وقتی زیارت وارث را برای امام حسین میخوانیم یعنی امام حسین وارث تمام اینها بوده است. حالا وارث تمام اینها بوده است یعنی چه؟ یعنی هر آنچه که از طرف خدا به حضرت آدم اعطا شد، ارث آن به امام حسین رسیده است. هر چیزی که حضرت نوح داشته است، حضرت سلیمان داشته است، هر چیزی که حضرت موسی داشته است، حضرت عیسی داشته است (علیهم صلوات الله)، هر چیزی که همهی آنها داشتند وارث آنها امام حسین است. همهی اینها را امام حسین به وراثت برده است. این چیزی که «یا نارُ کُونی بَرْداً وَ سَلاماً عَلى إِبْراهیمَ»[11] آتش برای ابراهیم گلستان شد، امام حسین وارث این هم میباشد. اینکه حضرت عیسی افراد را زنده میکرد و با دعا آنها را احیاء میکرد وارث آن اهل بیت هستند.
- حبیب بن مظاهر نمونهی آن است. مظاهر بچّهای که مرده بود را پنهان کرده بود. حضرت رسول اکرم و امیر المؤمنین و حضرت صدیقهی طاهره (سلام الله علیهم أجمعین) همراه حسنین و زینبین خانهی مظاهر رفته بودند. حبیب هم کشته شده بود و او را در پستوی خانه پنهان کرده بودند. وقتی پیامبر آمد فرمود جنازهی حبیب را بیاورید. گفتند: چه چیزی را؟ پیامبر فرمود: جنازهی حبیب را بیاورید. آن را آوردند. پیامبر دعا فرمودند حضرت زهرا و حضرت علی و حسنین و زینبین آمین گفتند. مرده زنده شد. حضرت عیسی مرده زنده میکرد. زبان حیوانات را حضرت سلیمان میدانست، امام حسین هم میدانست؛ لذا امام حسین وارث تمام انبیاء و اولیا و ائمّهی اطهار است.
* امام زمان وارث همهی
ویژگیهای انبیاء (علیهم السّلام)
- بعد امام زمان (علیه السّلام) وارث امام حسین است. یعنی حضرت بقیة الله الاعظم (روحی و ارواحنا العالمین لمقدمه الفداء) وارث حضرت آدم تا خاتم تا حضرت عسکری (علیهم السّلام) است. تمام آن چیزی که آنها داشتند را او به ارث میبرد. علوم آنها را بلد است، فنون آنها را بلد است. شجاعتی مانند شجاعت امیر المؤمنین را دارد. صبر ایّوب و گنج قارون و تمام اینها در وجود حضرت بقیة الله الاعظم تبلور میکند، شعله میکشد و نور افشانی میکند. این مهم است، وارث هستند. لذا «أُولئِکَ هُمُ الْوارِثُونَ»[12] وارث مطلق در این عالم حضرت بقیة الله الاعظم (روحی و ارواح العالمین لمقدمه الفداء) است. ایشان وارث مطلق هستند.
* مؤمنین وارثین فردوس برین
- یکی از چیزهایی که ارث جنبهی ظاهری دارد بهشت است که آن برای حضرت آدم بود، به جهت خطا از آنجا رانده شد و حالا این مؤمنین وارث آن بهشت هستند «أُولئِکَ هُمُ الْوارِثُونَ».
- بعد میفرماید: «الَّذینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فیها خالِدُونَ»[13] اینها آن کسانی هستند که بهشت را ارث میبرند «هُمْ فیها خالِدُونَ». فرق آنها با جدّشان در این بود که جدّشان را خداوند در بهشت قرار داد ولی به او خلود نداد. چون خلود نداد شیطان وارد شد و او را اغوا کرد، از بهشت رانده شد، امّا مؤمنین که در این سوره توصیف میشوند آن کسانی هستند که وقتی در بهشت وارد میشوند و فردوس و جنّت را به وراثت از جدّ خود حضرت آدم به دست میآورند –چون تمام اینها بنی الآدم هستند- آنها «هُمْ فیها خالِدُونَ» هستند. آنها دیگر ابد الدّهر هستند، دیگر پایان ندارند، آنها در بهشت جاودان هستند. جاودانگی فقط برای بهشت و بهشتیان است. هیچ چیز و هیچ شخص دیگری غیر از اینها جاویدان نیستند. جاودانگی و خلود فقط برای بهشت و بهشتیان است، در اینجا نیست، مگر مؤمنین توصیف شده در سوره که چه افرادی هستند. رتبهی بالای ایمان در وجود آنها است، آنها فلاح سازی و رستگار سازی میکنند. ایمان ساز هستند و به سمت خدا دعوت میکنند و صفاتی که بیان شد.
* بهشتهای هشتگانه
- بعد میفرمایند فردوس کجا است؟ مرحوم طیّب اصفهانی در اطیب البیان میفرمایند: فردوس یکی از بهشتهای هشتگانه است. بهشتهای هشتگانه را میشماریم: دار السّلام، جنة الخلد، فردوس، جنة المأوی، جنة العدن، دار النّعیم، دار الجلال، دار الضّیافة. تمام اینها فردوس برین است. اینجا گفتند تمام خصوصیّات این هشت بهشت در همان فردوس است که «أُولئِکَ هُمُ الْوارِثُونَ * الَّذینَ یَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ»[14] و تمام آنها را شامل میشود، چون خلود را هم در خود دارد. لذا فردوس برین شامل دار الخلد، جنة الخلد، دار السّلام، فردوس و جنة المأوی، جنة العدن و دار النّعیم، دار الجلال و دار الضّیافة خواهد شد. به عبارت دیگر اینها مراتب فردوس و مراتب بهشت است. هر کدام اینها درجه و مرتبهای برای اهل بهشت است و به واسطهی درجاتی که از نظر ایمان و علم و تقوا آنها به دست آوردند و عمل صالح انجام دادند در این درجات از بهشت سکنی میگیرند. تمام اهل بهشت در این هشت مرتبه صحیح هستند.
[2]- سورهی بقره، آیه 31.
[3]- سورهی حجر، آیه 29، سورهی ص، آیه 72.
[4]- سورهی بقره، آیه 34.
[5]- سورهی اعراف، آیه 12؛ سورهی ص، آیه 76.
[6]- سورهی مؤمنون، آیه 10.
[7]- همان، آیات 1 تا 4.
[8]- همان، آیه 10.
[9]- زاد المعاد - مفتاح الجنان، ص 53.
[10]- همان، ص 530.
[11]- سورهی انبیاء، آیه 69.
[12]- سورهی مؤمنون، آیه 10.
[13]- همان، آیه 11.
[14]- همان، آیات 10 و 11.
شماره فایل 98-03-12-01