تفسیر سوره مبارکه مؤمنون . استاد رضوانی . جلسه 12
تفسیر سوره مبارکه مؤمنون جلسه 12
حجت الاسلام و المسلمین رضوانی
سخنرانیهای ماه مبارک رمضان 1398
--------------------------------
درس تفسیر قرآن توسط حجت والمسلمین الاسلام رضوانی
-----------------------------------------
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعِینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ».
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ وَ لَا یُحْصِی نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ وَ لَا یُؤَدِّی حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُون».[1]
«ثُمَّ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَی سَیِّدِ الأنْبیاءِ وَ خَاتَمِ السُّفَراءِ حَبیبِ إلَهِ الْعَالَمینَ عَبدِاللهِ الْعَبْدِ الْمُؤیِّدِ وَ الرَّسُولِ الْمُصَدَّق الْمُصطَفَیَ الأمْجَدِ الأحْمَدِ أبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم لا سِیَّما بَقیَّةَ اللهِ فِی الأرَضِینَ».
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * وَ الَّذینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ * إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومینَ * فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ * وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ»[1].
منشأ روایی و قرآنی لعنها در زیارت عاشورا
روز گذشته نکتهای را عرض کردیم که آیا این لعنهایی که ما در زیارت عاشورا دااریم، آیا این لعنها ابداع شده از سوی شیعهها است یا اینکه نه، اینها منبع روایی و آیهای دارد یعنی قرآن منشأ آن است؟ اگر قرآن منشأ باشد، اهل بیت هم آنها را فرمودند.
ایراد گرفتن وهابیها بر لعنها
یکی از ایرادها و اشکالاتی که وهابیها به شیعه میگیرند و خیلی هم روی آن مانور میدهند، این است که میگویند برای چه به مردهها سلام میکنید؟ چه کسی گفته که شما به مردهها سلام کنید؟ نه، این بدعت است و پیرامون آن علیه ما خیلی مانور میدهند. یکی هم لعنهای در زیارت عاشورا و ادعیهی دیگر داریم و مأثور است، به اینها هم ایراد میگیرند که این لعنها چیست. مثل این مرگ بر آمریکایی که الآن ما میگوییم، میگویند چرا میگویید؟! همهی اینها منشأ قرآنی دارد.
توجیه کردن وهابیها با آیات قرآنی
وهابی به من گفت: برای چه شما به مردهها سلام میکنید؟ اینکه مدام میایستید و سلام میکنید؟ گفتم: ما از خدا یاد گرفتیم، خدا هم همین کار را میکند. گفت: خدا این کار را میکند؟ گفتم: بله. «سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِی الْعالَمینَ»[1] این در قرآن نیست؟ سر خود را پایین انداخت و نتوانست حرف بزند. وقتی قرآن میگوید: «سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِی الْعالَمینَ»، «سَلامٌ عَلى إِبْراهیمَ»[2] مگر قرآن نگفته است، این در قرآن آمده است؟ دیگر نتوانست جوابی بدهد، چون آنها میگویند «حَسْبُنَا کِتَابُ اللَّهِ» وقتی آیهی قرآن را آوردید دیگر نمیتواند حرفی بزند.
اذیّت به حضرت زهرا (سلام الله علیها) اذیّت به رسول الله
یکی هم بحث لعنها است. در روایاتی که روز گذشته خدمت شما عرض کردیم، گفتیم یکی از عهدها و امانتهایی که بین ما و پیامبر است، اینکه فرمود: «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی وَ أَنَا مِنْهَا مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی وَ مَنْ آذَانِی فَقَدْ آذَى اللَّهَ»[3] حالا ما چرا اوّلی و دومی و سومی و من تبع آنها را لعن میکنیم؟ چون آنها ایذاء الله کردند، یعنی به خدا اذیّت کردند، به رسول الله اذیّت کردند. چرا به خدا و رسول الله اذیّت کردند؟ چون به زهرای مرضیه اذیّت کردند و حضرت طبق این روایت که هم شیعه و هم سنّی نقل کرده است، فرمود: «فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّی» فاطمه پارهی تن من است، هر کسی او را اذیّت کند من را اذیّت کرده است، هر کسی هم من را اذیّت کند خدا را اذیّت کرده است.
لعن خدای متعال بر ملعونین اهل بیت (علیهم السّلام)
قرآن میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ یُؤْذُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اللَّهُ»[4] خدا لعنت میکند کسی که به خدا و رسول الله اذیّت کند. پس اگر ما از ناحیهی این ملعونین به حضرت صدیقهی طاهره اذیّتی میبینیم در واقع اذیّت به رسول الله است؛ چون حضرت فرمود: «مَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِی»[5] هر کسی فاطمه را اذیّت کند من را اذیّت کرده است و هر کسی هم او را اذیّت کند، «آذَى اللَّهَ» خدا را اذیّت کرده است. سورهی مبارکهی احزاب میفرماید: به درستی کسانی که خدا و رسول خدا را اذیّت میکنند، «لَعَنَهُمُ اللَّهُ»[6] خدا آنها را لعنت میکند. حالا چرا ما آنها را لعن میکنیم؟ چون خدا لعن میکند. خدا لعن کرده است، ما هم لعن میکنیم.
به دور بودن از قرآن
و کوتاه آمدن در جواب دادن به وهابیها
خدا در آن آیه سلام میکند، ما هم سلام میکنیم. «سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِی الْعالَمینَ»[7]، «سَلامٌ عَلى إِبْراهیمَ»[8] خدا اینها را گفته است، ما هم سلام میکنیم. یا مثلاً «السَّلامُ عَلَیکَ یَا عَلَیِّ بن موسی الرِّضا» سلام میدهیم. منتها چون ما یک مقداری از قرآن به دور هستیم، اینها اوّلیّات قرآن است، در برابر آنها قفل میکنیم، هر چه آنها میگویند، میگوییم راست میگویند. حرفهای آنها شرک است، نمیفهمند، آن کسانی هم که مبرز هستند و میفهمند، آنها هم در اصل نمیفهمند.
آدم مؤمن و مراعی کیست؟
علی أیّ نحو آدم مؤمن کسی است که «لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ»[9] رعایت کننده است، مراعی است. مراعی یعنی هم انجام میدهد، این مهم است. چه کسی مراعی است؟ چرا به رعیّت، رعیّت میگویند؟ چون رعیّت فقط بذر را نمیکارد، بلکه زمین را آماده میکند، بذر را میکارد، داشت خود را اداره میکند تا این رویش کند بعد آن را از آفات مراقبت میکند، بعد آن را درو میکند، بعد آن را به ثمر میرساند و بستهبندی میکند و تحویل مصرف کننده میدهد به این مراعی میگویند، لذا برای همین رعیت هم گفته میشود.
ادای امانت خصوصیّتی برای شخص مؤمن
اینجا هم میفرماید: «وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ» یعنی امانت مردم را اوّلاً میگیرد، میپذیرد، دوم اینکه آن را حفظ میکند. سوم تحویل او میدهد. ادای امانت غیر از رعایت است. به عبارت دیگر ادای امانت جزء رعایت امانت است. یعنی اگر شما امانت را رعایت کنید و مراعی باشید، نهایتاً باید تحویل صاحب خود بدهید، به این شخص مؤمن میگویند. ممکن است خیلی از افراد امانتداری بکنند، امّا مؤمن نباشند. لذا آنها در حفظ و نگهداری کوششی نمیکنند.
ضمانت نبودن در ادای امانت در شرع مقدّس
در شرع مقدّس هم داریم امانت ضمانتآور نیست، اگر شما امانتی را پیش من گذاشتید، چیزی که به من نمیدهید، من فی سبیل الله این کار را برای شما انجام میدهم، حالا اگر که از بین رفت، به من ربطی ندارد. شرع هم نبود که شما ضامن هستید، من حق ضمانتی ندارم. امّا آدم مؤمن کاری میکند که آن امانت را بتواند ادا کند، لذا میفرماید: «راعُونَ».
صفات بارز مؤمن واقعی
میفرماید: آدم مؤمن به عهد وفا میکنند، وفی بودن، وفای به عهد، «أَوْفُوا بِالْعُقُودِ»[10] اینها درست است، امّا کسی که مراعی عهد است یعنی به گونهای عهد میبندد که از عهدهی آن بربیاید. بعد هم به گونهای دنبال میکند که اگر طرف مقابل هم فراموش کرد، خودش فراموش نکند و بالاخره به وفای به عهد برسد، کاری نمیکند که به وفا نرسد، یعنی اثر از بین برود. مراعی عهد است، وفای به عهد جزء مراعات عهد است، لذا مؤمن واقعی این صفات را دارد.
انجام زکات در همهی شئون زندگی آدم مؤمن
یک جمعبندی تا اینجا به شما عرض کنم همهی این مطالبی که گفتیم یک آدم مؤمن باید صفاتی که در سورهی مؤمنون میفرماید: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ»[11] داشته باشد یعنی باید در نماز خشوع داشته باشد، باید از لغو به دور باشد، همانطور که توضیح دادیم. باید زکات را انجام بدهد، بالاتر از پرداخت است، باید انجام بدهد. یعنی در همهی مراحل و همهی زمینهها باید زکات را پرداخت کند.
حافظ و مراعی بودن آدم مؤمن
نسبت به ناموس خود
صفت بعدی فرمودند: آدمهای مؤمن کسانی هستند که نسبت به فروج خود مراعی و حافظ هستند. دنبال امر ازدواج هستند و جوانها را به ازدواج هم در میآورند. اینجا هم فرمودند: بر امانات و عهد و پیمانهایی که میبندند مراعی هستند. یک مؤمن واقعی باید همهی اینها را داشته باشد، نه اینکه فکر کنیم اگر یکی از این کارها را انجام داد، آن وقت مؤمن واقعی میشود که به توصیف قرآن «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» است. نه، باید همهی این خصوصیّات را داشته باشد؛ نه اینکه همهی اینها بلکه بعدیها را هم داشته باشد.
در چه شرایطی شخص
مؤمن واقعی محسوب میشود؟
بعد از این را هم داریم «وَ الَّذینَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ یُحافِظُونَ»[12] اینها مهم است، اینکه ما فقط یک گوشه را بگیریم نیست، دین جامع است. فکر میکنید فقط قرآن را قبول داشته باشید کافی است، نه، فکر میکنید فقط اهل بیت را قبول داشته باشید کافی است، نه، فقط باید در جامعه فلاحسازی و رستگارسازی کنید، برای مردم ایمان درست کنید، اینها همه با هم باید باشد. اگر یک نفر همهی این صفات را داشته باشد مؤمن واقعی میشود. آن مؤمنی میشود که خداوند هم به آن توصیف شده است. در سورهی مبارکهی حشر میفرماید: «لْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ»[13] و الّا اگر یکی را انجام بدهیم، مؤمن به حساب نمیآییم.
تمسّک جستن آدم مؤمن
به قرآن و اهل بیت
و جدا ناپذیر بودن آن دو از هم
دین اسلام به گونهای است کسی نمیتواند یک کار را انجام بدهد، باید دو کار را انجام بدهد، نمیشود فقط قرآن را بگیرد، اصلاً نمیتواند، اصلاً محال است؛ چون قرآن بدون حسین معنا ندارد. قرآن «هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ»[14]است، قرآن «هُدىً لِلْمُتَّقینَ»[15] است، امّا قرآن را میفرماید: «إنَّ الحُسین مُصباح الهدى» قرآن هدایت است، امّا هدایت چراغ هم میخواهد و چراغ آن حسین است. بدون حسین نمیشود، بدون قرآن هم نمیشود.
عمل کردن به تمام شئونات قرآن و اهل بیت (علیهم السّلام)
این کسانی که در عزا و عزاداریهای ابا عبدالله الحسین میآیند و قمه هم میزنند و زنجیر هم میزنند، نذر هم میدهند، امّا نماز نمیخوانند و به آن اهمّیّت نمیدهند. شخص سحرگاه عاشورا قمه میزند، بعد هم با لباس و بدن نجس به مجلس ابا عبدالله میرود و خیلی از آنها نماز هم نمیخوانند، معلوم است که قمهزنی آنها به درد نمیخورد. قصّهی کسی است که گفتند از صحرای کربلا عبور میکرد،قضا قورتکی یک تیر خورد و مُرد، بعد گفتند: چطور او مُرد؟ شهید شد؟ گفتند: نه، او داشت دنبال الاغ خود میگشت، یک تیر هم از میدان به او خورد و او کشتهی الاغ خود شد. اگر شما میخواهید بر امام حسین و بر قرآن و بر خدا قدم بگذارید، همهی اینها را باید داشته باشید.
سعادتمند شدن آدم مؤمن
با تمسّک به قرآن و اهل بیت (علیهم السّلام)
تمسّک به هر دو (قرآن و اهل بیت، اهل بیت و قرآن) است، به یکی از آنها نمیشود. هیچ موقع کسی نمیتواند به وسیلهی اهل بیت بدون قرآن سعادتمند شود. هیچ کسی نمیتواند بدون قرآن با امام حسین سعادتمند شود، نه نمیشود.
آفرینش پیامبر بر همهی عالمیان
بله، ما یک بحثی داریم و آن را انکار هم نمیکنیم، واقعیّت هم دارد و آن سورهی مبارکهی انبیاء است که میفرماید: «وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ»[16] پیغمبر! تو را فقط با رحمت برای عالمین آفریدیم، نه برای مردم، برای همهی عالم حتّی جمادات، کوهها، گیاهان، حیوانات. بله هر کسی در خانهی اهل بیت برود دست خالی برنمیگردد ولو آهو باشد.
ضامن شدن اهل بیت (علیهم السّلام) بر همهی عالمیان
شکارچی آهو را دنبال میکرد، به امام رضا رسید، در برابر حضرت تعظیم کرد، (آنها حضرت را) میشناسند. آقا ضامن شد، به شکارچی گفت: تو آن را شکار نکن، چون به ما رسید، لذا ضامن آهو شد. یعنی اهل بیت ضامن حیوانات هم میشوند. سنّی و یهودی و مسیحی و اصلاً غیر موحد هم که باشد «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً»[17] اینها همیشه اطعام میکنند «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ» از حب خدا. چه کسی؟ «مِسْکیناً» کسی که در به در است، «یَتیماً» کسی که پدر ندارد.
آزاد شدن اسیر به شرط گرویدن او به اسلام
«وَ أَسیراً» کسی که اسیر است، یعنی کافر است، یعنی کسی که در جنگ با مسلمین، در اسارت آنها قرار گرفته است، امّا هنوز کافر است، اگر مسلمان شد دیگر نمیتواند اسیر باشد، باید آزاد باشد. اگر کافری در بند اسلام قرار گرفت و گفت: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّهِ» او دیگر خود به خود آزاد میشود، دیگر اسیر نیست. حالا اینکه قرآن میفرماید: اسیر یعنی چه؟ منظور کافر است.
دست خالی برنگشتن از در خانهی اهل بیت (علیهم السّلام)
غذایی که اهل بیت میخواستند خود افطار کنند، غذای علیّ بن ابیطالب و زهرای مرضیّه و امام حسن و امام حسین (علیهم صلوات الله أجمعین) شب سوم آن را به اسیر دادند. هر کسی به در خانهی اهل بیت برود دست خالی برنمیگردد. در خانهی پیغمبر، در خانهی امیر المؤمنین، در خانهی حضرت صدیقهی طاهره، در خانهی امام حسن و امام حسین و همهی معصومین و حتّی امامزادهها که کرامت دارند، کسی به در خانهی آنها برود دست دراز کند، دست آنها را خالی برنمیگردانند.
رحمة للعالمین بودن اهل بیت در حاجت روا کردن
اگر به در خانهی امام رضا رفتید یا به کربلا رفتید و به مکّه رفتید، به مدینه رفتید حاجتی را طلب کردید و به شما دادند، فکر نکنید به این جهت است که تو آدم حسابی هستی، نه آنها «رَحْمَةً لِلْعالَمینَ»[18] هستند. چون جزء عالمین هستید به شما میدهند. فکر کردید آدم حسابی شدهاید و مغرور باشید، نه خبری نیست؛ ممکن است دزد باشید، ممکن است مال مردمخور باشید، رباخوار باشید امّا به در خانهی اهل بیت بروید شفای جوان خود را بگیرید، آنها جواب میدهند. شما مخلصاً بگویید من شفای مریض خود را از شما میخواهم، میدهد.
اطمینان داشتن به اهل بیت
در برآورده شدن حاجات
این قصّه را شب گذشته سیّد بزرگوار حاج آقا زهیر میگفتند، پدر بچّهای که آقا میخواهد در حرم حضرت ابوالفضل او را شفا بدهد، میگوید تا آقا تو را شفا میدهد، من بروم فلان کار را انجام بدهم و بیایم یعنی اینقدر اطمینان دارد. پدرم تعریف میکرد، خدا اموات را رحمت کند، میگفت یک خانم عربی آمد، بچّهی خود را جلوی حرم حضرت ابوالفضل روی زمین گذاشت و گفت: آقا او را شفا بده تا بروم. بیریا هستند.
عدم غرّه شدن در برابر گرفتن حاجت
شما در برابر اهل بیت حاجت میگیرید، امّا آیا محبّ هستید؟ إنشاءالله. اهل بیت محب زیاد دارد، امّا آیا شیعه هستید؟ متأسّفانه چه شیعهای هستیم. لذا اگر ما در خانهی اهل بیت رفتیم بدانیم ما بدهکار شدیم، چون آنها به ما لطف کردند. فکر کنیم که خود ما کسی بودیم، اشتباه است. لذا اگر غرّه شدیم ممکن است دوباره مبتلا شویم.
مهربان بودن اهل بیت
نسبت به محیط زیست و حیوانات
«وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمینَ» نفع شما بر همهی عالمین است، اهل بیت محیط زیست را خراب نمیکردند، جنگلها و کوهها را هم از بین نمیبردند، دشت و صحرا هم از بین نمیرفت، حیوانات از دست آنها زجر نمیکشیدند.
وفادار بودن حیوانات به انسانها
چند روز پیش به صحرا رفته بودیم، دوست ما یک باغی داشت، دو سگ در آن باغ بود، سگها تا ما را دیدند، چون غریب بودیم شروع به پارس کردند، ما در پناه این صاحب سگ داشتیم میرفتیم، امّا سگ میخواست باز هم دفاع کند، سمت ما آمد، زنجیرش دور پای صاحب پیچید و او را به زمین زد، به عقب رفت، از قیافهی سگ پیدا بود، یکی دیگر هم همینطور بود، میلرزیدند و از صاحب خود میترسیدند. او یک تخته چوب برداشت که سگ را بزند، گفتم: حاجی نزن، گناه دارد. این را فقط باید بدانیم که اهل بیت نسبت به حیوانات هم مهربان بودند.
بعضی وقتها آدم یک نتایج خوبی میگیرد، من تجربه کردم. پنج ماه پیش بود که در گلخانه با کارگرها بودیم، بعد بچّهها در گلخانه یک ماری را شکار کردند، بعد مار خیلی زیبا و زرد رنگی بود، گفتم: این قیمتی است. آن را داخل یک دبهای جا کردند. بعد من گفتم: میخواهید با آن چه کار کنید؟ گفتند: آن را داخل الکل میگذاریم بعد هم آن را میفروشیم. گفتم: حالا بروید ساعت کاری خود را تمام کنید. آنها رفتند، من هم صاحب ملک بودم، آنها از نظر ملکیت چیزی نداشتند که بتوانند این مار را تصاحب کنند. من پنهانی آن مار را برداشتم و بیرون از گلخانه رفتم، او را از دبه بیرون آوردم، سر خود را بالا آورد، به او گفتم: برو تا تو را نکشتند، اینجا نمان.
عدم آزار و اذیّت نسبت به حیوانات
حالا گاهی اوقات یک حیوان زبان بسته راه خود را میرود، به او چه کار دارید بگذارید برود، مار در بیابان خدا است، در اتاق شما نیست، در بیابان خدا است بگذارید برود. معلوم هم بود یک چیزی در شکم خود داشت حالا یا غذایی را بلعیده بود برای تولههای خود میبرد یا اینکه بعضی موقعها میگویند حامله هم میشوند، مارها هم تخمگذار هستند و هم بچّهزا هستند. گاهی اوقات آدم یک خیرهایی میبیند، یک مار زبان بسته را بزنید چه اتّفاقی میافتد.
برخورد خشونتآمیز با حیوانات
یک حاج آقایی محلّهی ما بود، او روز عاشورا و تاسوعا دنبال دسته میرفت، یک جفت چکمهی بلند هم پوشیده بود، یک کارد هم دست خود گرفته بود، گوسفندهایی که میخواستند در هیئت قربانی کنند و دنبال نذر و نیاز بودند، او آنها را سر میبرید، ولی خیلی با خشونت آنها را سر میبرید و بارها گوسفندها را جلوی همدیگر سر میبُرید.
او را صدا زدم، گفتم: علیرضا در شهادت امام حسین هستیم، در عزای امام حسین هستیم، امام حسین راضی نیست تو اینطور با خشونت با این حیوان زبان بسته برخورد میکنی، بلند گفت: میخواهم آنها را برای امام حسین سر ببُریم. ما هر چقدر او را نصیحت کردیم، گوش نکرد. گفتم: بد میبینی. یک واقعهای همان سال، شاید 20 روز بعد از عاشورا که حتّی به اربعین نرسید، پیش آمد و جوان مرگ شد. اعتقاد من این است که آنها نفرین کردند. ما در احکام داریم که حیوانات را جلوی همدیگر ذبح نکنید، آنها میفهمند و غرایز دارند، گناه دارند. اینها ظرافتهای دین ما است، ظرافتهای اسلام است
انصاف داشتن آدم مؤمن نسبت به هم نوع خود
انسان حتّی نسبت به حیوانات درّنده باید انصاف داشته باشد تا چه رسد به آدمها. گاهی اوقات حیوانات که هیچ، ما نسبت به یکدیگر هم رحم نمیکنیم، به برادر خود هم رحم نمیکنیم، برادر شما است، مال او محترم است، از بین نبرید، به او خیانت نکنید، ناموس او را حفظ کنید. «وَ الَّذینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ»[19] باید ناموسپرست باشید، باید غیرت داشته باشید. اگر خواستیم واقعاً مصداق مؤمن واقعی باشیم باید نسبت به همهی اینها مراعات داشته باشیم.
همراه بودن همه صفات با آدم مؤمن
صفت بعدی که در آیاتی از سورهی مبارکهی مؤمنون است، میفرماید: «وَ الَّذینَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ یُحافِظُونَ»[20] این واوهایی که آمده است، اینها همه واوهای معی است، یعنی همهی این صفات همراه آدم مؤمن است. «وَ الَّذینَ هُمْ» یعنی اینها همراه هستند بر اینکه این صفت را دارند، «عَلى صَلَواتِهِمْ یُحافِظُونَ» آنها بر نمازهای خود دائماً مواظبت و محافظت میکنند.
حفظ زبان از بدگویی و یاوهگوی نسبت به دیگران
یکی از چیزهایی که ما خیلی تأثّر میخوریم و متأسّف هستیم، با یک کاروانی به عتبات عالیات عراق به حرم امیر المؤمنین، حرم امام حسین، حرم حضرت ابوالفضل، حرم کاظمین، حرم سامرا (علیهم صلوات الله أجمعین) میرویم. من بارها دیدم و متأسّفانه تأسّف میخورم، شخصی میآید جلوی حرم امام حسین میایستد و با یک حال و هوایی سلام میدهد، بعد میآید سر یک غذا و سر یک میوه و ساک و سر یک اتاق به همسر خود فحش ناموس میدهد. آیا میشود به او مؤمن گفت؟! شما مؤمن هستید؟! به زیارت علیّ بن ابیطالب (علیه السّلام) آمده است؟! نه، اینجا با این رفتار خود دل امام زمان خود را خون میکنید، زبان خود را به خوبی باز کنید.
زبانی که «السَّلامُ عَلَیکَ یَا أبا عبدالله» میگوید، نباید هیچ وقت فحش بدهد، «عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ»[21] نباید یاوه بگوید، نباید یاوهبافی کند، نباید غیبت کند، نباید تهمت بزند. در اتوبوس نشستند تا برگردند همینطور غیبت میکنند، حالا یا آقا را یا مدیر کاروان را یا سازمان حج و زیارت را یا خویش و قوم خود را یا همسفری خود را یا هم اتاقی خود را مسخره میکنند، او شیطان است، «فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ»[22] را فراموش نکنید.
فراموش کردن خدا در زندگی
قرآن میفرماید: «وَ لا تَکُونُوا کَالَّذینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ»[23] مواظب باشید مثل آن کسانی که خدا را فراموش کردهاند زندگی نکنید. اگر مثل کسانی که خدا را فراموش کردهاند زندگی کنید «فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ» خدا کاری میکند که خودتان را هم فراموش کنید.
محافظت دائمی آدم نمازخوان از نماز خود
حالا آدم نمازخوان همیشه باید از نماز خود محافظت داشته باشد، «وَ الَّذینَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ» این «عَلی»[24] یعنی بر نماز خود احاطهی کامل داشته باشد، «یُحافِظُونَ» یعنی همیشه حفظ میکند، امّا کلمهی «یُحافِظُونَ» یک خصوصیّتی دارد و آن اینکه وقتی مصلّی و نمازگزار حافظ نماز خود است، نماز هم حافظ او است. «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ»[25].
جلوگیری کردن نماز از فحشا و منکرات
نماز آدم نمازخوان نمیگذارد دنبال فحشا و منکرات برود، جلوی او را میگیرد. این خصوصیّتی است که نماز دارد، لذا میفرماید: «یُحافِظُونَ»[26] یعنی هم آنها محافظ مصلّی هستند، هم مصلّی محافظ آنها است، نمیگذارد نماز او از بین برود. همان قصّهی غربال و عابد است که وقتی دل او از صدای انگوها لرزید، کل آب غربال ریخت و تمام شد، نتوانست آن را حفظ کند.
انفاق کردن اموال و سلامتی در راه خدا
هنر این است که بتوانیم مال داشته باشیم امّا مال را برای خدا خرج کنیم، مال را مال الله بدانید و آن را «فِیمَا أَمَرَهُ اللَّهُ»[27] انفاق کنید. سلامتی دارید، سلامتی خود را مثل دست، پا، چشم، گوش همهی اینها برای حلال باشد، برای حرام نباشد. «وَ الَّذینَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ یُحافِظُونَ» یعنی همهی اعمال انسان باید درست باشد. اگر یک گوش او لنگ باشد نماز باطل است؛ بله، رفع تکلیف کردید امّا اثری برای شما ندارد. تازه معلوم نیست که رفع تکلیف شده باشد. یعنی اگر کسی واقعاً نماز خود را از بین میبرد چه قبل از آن، چه حین نماز، چه بعد از نماز از بین برده است.
استغفار ملائکه بر زائرین امام حسین (علیه السّلام)
روایت داریم اگر کسی به زیارت امام حسین رفت تا دامنهی قیامت خدا ملائکه قرار میدهد که برای او استغفار کنند، روایت آن مفصّل است- امّا چیکده این است- امّا به شرطی که زائر بودن خود را خراب نکند، برای یک ساک جا به جا کردن، یک صندلی عقب و جلو نشستن فحش ناموسی به همدیگر ندهند، اگر اینطور شد زیارت او باطل است.
محافظت کردن حاجیان بر حج خود
خدا امام (رضوان الله علیه) را رحمت کند، میفرمودند: حاجیهای ایران به مکّه میروند تا اعمال حج انجام بدهند، به لبنان میآیند و آن را باطل میکنند. قدیم اینطور بود. یک زمانی ایرانیها از سمت لبنان به ایران برمیگشتند، آنجا دنبال هوسرانی و کنار دریا میرفتند و حج را باطل میکردند. لذا حضرت امام میفرماید: حاجیهای ایران به مکّه میروند، حج انجام میدهند، به لبنان میآیند آن را باطل میکنند و بعد به ایران برمیگردند. یعنی هیچ عمل مقبولی از آنها باقی نمیماند.
خر عیسی گرش به مکه برند چون بیاید هنوز خر باشد
اینگونه است. انسان اگر به خانهی خدا رفت و زیارت کرد و آمد، باید حاجی بماند. اگر کسی متّصف به زیارت خانهی خدا شد حاجّ واقعی است و کسی که حاجّ واقعی باشد آثار در زندگی او بسیار زیاد است، امّا به شرطی که آن را از بین نبرد. اینها مهم است.
حفظ آدم مؤمن بر همهی شئونات نماز
«وَ الَّذینَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ یُحافِظُونَ» همهی نمازهای آنها نماز است، نه اینکه یک نماز را درست کند و بقیّه را خراب کند؛ نه. یک خصوصیّت دارند که اگر شما به یک نماز صدمه زدید همه را صدمه زدید. اگر کسی نمازها را حفظ کند باید همه را حفظ کند. «وَ الَّذینَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ یُحافِظُونَ». اوّلین نکته و کوچکترین مطلب در نماز و محافظت بر نماز این است که نمازهای خود را سر وقت ادا کنیم.
رعایت کردن بر نماز اوّل وقت
حالا اگر یک کار دیگری دارید به کار بگویید نماز دارم، به نماز نگویید که کار دارم. سر وقت نمازهای خود را بخوانید، آنقدر در روایات و احکام ما بر نماز اوّل وقت توصیه شده است که خدا میداند نهایت ندارد. لذا نماز اوّل وقت را فراموش نکنید. حالا اگر قضا شد فوراً قضای آن را هم انجام بدهید. فقط بر اینکه شما نماز خود را بخوانید و آن را محافظت کنید فایدهای ندارد، باید بر نماز دیگران هم محافظت داشته باشید. «یُحافِظُونَ» بین «اثنین» است یعنی باید برای همه محافظ باشید، کاری نکنید شخص را عصبانی کنید و او هم بخواهد همه را باطل کند، صدای کسی را در نیاورید.
محافظ بودن آدم مؤمن بر نماز همه
«وَ الَّذینَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ یُحافِظُونَ» یعنی بر نماز همه محافظ باشید، من باید کاری بکنم که نماز شما حفظ شود، شما باید کاری بکنید که نماز من حفظ شود. البتّه اینکه کسی میتواند بیشتر نماز بخواند یا کم بخواند، منتها به روایات ما اکتفا کند، میتواند نوافل را هم بیاورد. سه برابر نافله میخواند باز میتواند نمازهای مستحبی دیگر در ایّامهای مختلف، در ماههای مختلف، در زمانهای مختلف آنها را هم میتواند انجام بدهد. إنشاءالله دنبالهی این بحث که فرمود: «أُولئِکَ هُمُ الْوارِثُونَ»[28] اینکه آدم مؤمن چه ارثی میبرد و وارث چیست، فردا دنبال خواهیم کرد.
[1]- سورهی صافات، آیه 79.
[2]- همان، آیه 109.
[3]- علل الشرائع، ج 1، ص 187.
[4]- سورهی احزاب، آیه 57.
[5]- علل الشرائع، ج 1، ص 187.
[6]- سورهی احزاب، آیه 57.
[7]- سورهی صافات، آیه 79.
[8]- همان، آیه 109.
[9]- سورهی مؤمنون، آیه 8؛ سورهی معارج، آیه 32.
[10]- سورهی مائده، آیه 1.
[11]- سورهی مؤمنون، آیه 1.
[12]- همان، آیه 9.
[13]- سورهی حشر، آیه 23.
[14]- سورهی بقره، آیه 185.
[15]- همان، آیه 2.
[16]- سورهی انبیاء، آیه 107.
[17]- سورهی انسان، آیه 8.
[18]- سورهی انبیاء، آیه 107.
[19]- سورهی مؤمنون، آیه 5.
[20]- همان، آیه 9.
[21]- همان، آیه 3.
[22]- سورهی ص، آیه 82.
[23]- سورهی حشر، آیه 19.
[24]- سورهی مؤمنون، آیه 9.
[25]- سورهی عنکبوت، آیه 45.
[26]- سورهی مؤمنون، آیه 9.
[27]- مصباح الشریعة، ص 179.
[28]- همان، آیه 10.
MenbarRezvan_023_1_10_012.mp3