تفسیر سوره مبارکه بقره آیه 21 | عبادت ، خلقت ، تقوا | جلسه 5
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه 21 - جلسه 5
حجت الاسلام و المسلمین رضوانی
شرح خطبه مُتَّقین (همّام)
--------------------------------
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ وَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (21)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
اى مردم! پروردگار خود را پرستش کنید؛ آن کس که شما، و کسانى را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزکار شوید. (21)
-----------------------------------------
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعِینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ اللَّعْنَةُ الدّائِمَةُ عَلیَ اَعْدائِهِمْ مِنَ اْلآنِ اِلی قیامِ یَوْمِ الدِّینِ».
«یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ وَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ».[1]
تقوا داشتن؛ ثمرهی بندگی خدا
«یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ وَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ».[1]
در این آیهی شریفه دو مطلب بسیار مهم است، یکی بحث عبودیّت، یکی بحث تقوا که در اینجا با کلمهی «لعلّ» آورده شده است و در واقع آثار و ثمرات تقوا را بیان میکند که در قرآن بیش از 15 اثر برای آن بیان کرده است که همهی آنها ثمرهی بندگی است. لذا اینجا خطاب به ناس شده است. ناس شامل اکمل و اتمّ مصداق ناسیّت و آنها که اهل بیت هستند و ائمّهی اطهار و انبیاء را شامل میشود و حتّی غیر موحّدین را هم شامل میشود. اسم جنسی است که شامل همهی مردم میشود، بنی الآدم را شامل میشود. آن وقت به آنها امر به بندگی شده است. «اعْبُدُوا» جمع است که امر است بندگی خدا را بکنند که بندگی خدا همان صراط مستقیم است که قرآن فرمود: «وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیم».[2]
سورهی مبارکهی یاسین که فرمود: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ * وَ أَنِ اعْبُدُونی»[3] بندگی شیطان را نکنید، بندگی من را بکنید. این عهدی است که روز اوّل بنی الآدم با خدا این عهد را بستند. آن وقت بندگی همان صراط مستقیم است و صراط مستقیم آن مسیری است که قرآن و اهل بیت آن را برای ما ترسیم میکنند که آنها را عمل کنیم، چه در اصول و چه در فروع و چه در اخلاق. همهی اینها را شامل میشود.
ثمرات تقوا
پایداری و ثبات قدم شخص متّقی در انجام امور خیر
این جلسه در مورد آثار تقوا از آیات قرآن استفاده کنیم و آیاتی را پیرامون ثمرات تقوا برای شما عرض کنیم.
یکی از ثمرات تقوا بحث این است که تقوا باعث مدح و ثناء انسان متّقی میشود. سورهی مبارکهی آل عمران «وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ»[4] این در واقع در مدح و ثناء متّقی است که میفرماید تقوا از ثبات قدم بسیار بالایی برخوردار است. «وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا» اگر شما این شرط را حاصل کنید، حالا اینکه «وَ إِنْ تَصْبِرُوا» این صبر را آوردند و در سیاق تقوا قرار دادند میفرماید: «وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا» این دو را با هم آوردند که بحث صبر را داریم که «الصَّبْرُ رَأْسُ الْإِیمَان»[5] را فرمودند از اینها استفاده میشود. سیاق هر دو یکی است و در هر دو هم یک شرط حساب شده است.
- صبر هم یک پایه از ایمان است.
- نه میگوید رأس الایمان است، یعنی جان ایمان به صبر است. اگر صبر را از او گرفتید، اگر مؤمن صبر نداشته باشد ایمان ندارد. اینجا سیاق این دو را یکی در آیه آورده است. «وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ» میفرماید پس به درستی این از ثبات قدم در کارهای خوب میباشد.
تقوا سپری در مقابل حیلهی دشمنان
در سورهی مبارکهی آل عمران، میفرماید: «وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً»[6] اگر خواستید مکر و حیلهی دشمنان بر شما فائق نیاید تقوا و صبر داشته باشید. «وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا» البتّه در سیاق آیه از نظر معانی بیانی رتبهی صبر را مقدّم بر تقوا آورده است. این نکته خیلی ظریف است که صبر مقدّم بر تقوا است. یعنی ابتدا باید صبوری پیشه کنیم تا ایمان درست شود، ایمان که درست شد حاصل آن تقوا است. تقوا آثاری دارد و یکی از آثار آن این است که «لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً» مکر و حیلهی دشمنان هیچ ضرری به شما نمیتواند بزند. این هم ثمرهی دوم بود.
- آیهی چند بود؟
- آیه 120 سورهی مبارکهی آل عمران.
خدا؛ همراه همیشگی متّقین
در سورهی نحل میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوْا»[7] خدا همراه چه کسانی است؟ آن کسانی که تقوا دارند. «إِنَّ اللَّهَ مَعَ»، «مَعَ» مصاحبیّه، تصاحبیّه. اینجا ارتباط این «الَّذینَ» و ارتباط این «مَعَ» که سر «الَّذینَ» آمده است با مفاد جمله که نسبت به خدا داده میشود تصاحبیّه است. یعنی اگر میخواهید با خدا همراه شوید این تقوا میخواهد. «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوْا» خدا همراه کسانی است که تقوا داشته باشند.
اصلاح اعمال و غفران گناهان
یا سورهی مبارکهی احزاب، میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیداً * یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمالَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ»[8] دو تا اثر بسیار مهم برای تقوا نسبت به متّقین اینجا بیان شده است. یکی اینکه خدا اعمال ما را اصلاح میکند. «یُصْلِحْ»[9] یعنی خدا برای شما اعمال شما را اصلاح میکند، یعنی اشکال و ایراد آن را میگیرد و بعضی از اعمال که قابلیّت داشته باشد تبدیل سیئه به حسنه میکند. این بحث اصلاح تمام اینها را شامل میشود.
«وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ» دومین اثر را در این آیه میفرماید غفران ذنوب که غفران ذنوب یعنی علاوه بر اینکه خدا گناهان شما را میبخشد، آنها را تغییر میدهد، آدم را تبدیل میکند. غفران یعنی عفو و سهو گناه و تبدیل آن به ثواب است. یعنی یک چیزی هم به شما میدهد. شما یک گناه کردید امّا اگر تقوا پیشه کردید آن گناه شما را نه تنها اینکه گناه شما را نادیده میگیرد، بلکه پروندهی گناه شما را جمع میکند و صفحهی گناهان شمارا پاک میکند و این را تبدیل به غفران میکند.
در آیات داریم که «وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ»[10]، «سابِقُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ»[11] که اینها هم در سیاق جنّه آمده است. مغفرت جنّت ساز است یعنی اگر غفران الهی شامل حال انسان شود، برای انسان بهشت ساز میشود.
تقوا داشتن؛ شرط قبولی اعمال
سورهی مبارکهی مائده، میفرماید: «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقین»[12] یعنی عمل از کسی قبول میشود که تقوا داشته باشد. شرط قبولی را تقوا میگذارد. یعنی در واقع اثر تقوا این است که اثر شما مقبول الهی میشود «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ» که «إِنَّما» از ادات حصر است، یعنی فقط خدا قبول میکند اعمال را از متّقین. اگر کسی تقوا نداشته باشد و به حسب ظاهر بهترین عمل و بهترین صدقه را هم بدهد فایده ندارد، چون قبول نمیشود و مقبول قرار نمیگیرد. «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقین».
- این را برای فرزند آدم گفتند؟ برای
- شأن نزول آن را نمیدانم.
اکرام شخص متّقی
در سورهی مبارکهی حجرات قرآن انسان متّقی را تکریم کرده است « إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ»[13] بعضی اوقات ما فکر میکنیم که خیلی آدم حسابی هستیم، امّا وقتی پیش خدا برویم میبینیم خبری نیست. «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ». اتقا چه کسی است؟ «أتق النّاس من اقرّ علی نفسه» با تقواترین شما کسی است که علیه خود حرف بزند. کسی که علیه خود حرف بزند معلوم است که خیلی تقوا دارد. لذا میفرماید «أتق». حالا اینجا «أتق» میشود اکرم.
این کسانی که خیلی از خود راضی هستند در واقع هیچ خبری نیست. فکر میکنند که خیلی آدم حسابی هستند. آن چیزی که وجود دارد این است که ارزش و میزان و ملاک برای سنجش انسان تقوا است. هر چه تقوا بهتر و رتبهی بالاتر داشته باشد انسان کریمتر و گرامیتر است، میفرماید: «أَکْرَمَکُمْ». اکرم افعل تفضیل است.
نجات و رستگاری انسان، حاصل تقوا
سورهی مبارکهی مریم: «ثُمَّ نُنَجِّی الَّذینَ اتَّقَوْا»[14] میفرماید ما نجات میدهیم متّقین را. یعنی در واقع ثمرهی تقوا نجات است. اگر خواستیم چه در دنیا و چه در آخرت نجات پیدا کنیم باید تقوا باشد. ببینید اگر تقوا باشد همه چیز حاصل میشود. حالا در آیات بعدی هم داریم که دو آیهی بعد سورهی مبارکهی طلاق آن را بیان کرده است.
رفتن به بهشت در زیر سایهی تقوا
در سورهی مبارکهی آل عمران: «وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ»[15] ثمرهی تقوا این است که شما با تقوا میتوانید به مغفرت و جنّتّی که «عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ» است سرعت ببخشید. ثمرهی آن این است که شما در واقع جنّت را به دست میآورید. در یک کلمه شما با خدا معامله کردید و معاملهی شما که در حیطهی تقوا و در زیر سایهی تقوا است شما را به جنّتی میرساند که ما به ازای آن کالایی است که شما به خدا عرضه میکنید.
«إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ».[16] این را فرمود: «أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ»[17] خدا جنّت و مغفرت را برای متّقین آماده کرده است. اگر این را برای جنّت هم بگوییم که «جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ» البتّه در سورهی مبارکهی حدید میفرماید: «سابِقُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ»[18] آنجا دیگر «أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ»[19] ندارد.
رهایی از مشکلات و رزق مادّی و معنوی از آثار دیگر تقوا
سورهی مبارکهی طلاق آیهی دوم و سوم که به صورت شرط، قضیّهی شرطیّه آورده است. «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ»[20] دو تا اثر برای آن میگذارد. در واقع دو اثر کلّی میشود. «یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا» حالا نجات در این «یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا» است، مشکل و گرفتاری از هر چیزی نداشتن است. اینکه اصلاً گرفتار نمیشوید یا اگر گرفتار شدید برای شما محلّ خروج است. «یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا» یعنی از آن بحران خارج میشوید، نگران نباشید. «وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ»[21] این هم اثر دوم است. «وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ» که آن رزق و روزی که هم کلّی است. رزق و روزی نه رزق و روزی شکم یا رزق و روزی لباس، رزق و روزی مسکن، بلکه رزق و روزی همهی آنچه که در دنیا برای تو نیاز است، خصوصاً محبّت آل الله (صلوات الله علیهم أجمعین).
رزقی بیحساب و بینهایت از سوی خدا به انسان
«مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ» تعبیرات مختلفی از این کلمه «مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ» در تفاسیر نوشته شده است، از راه بیگمان، از راهی که فکر آن را نتوانید بکنید، از راهی که نتوانید حساب کنید، تمام اینها را شامل میشود. یعنی راهی که «مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ» است از راه بیگمان است که اصلاً مظنّهی انسان به آن نمیرود و خدا به او میدهد. نمیتوانید حساب و کتاب کنید، طوری است که بینهایت است. علّت آن هم این است که من الله است. هر چیزی که من الله باشد حد ندارد.
هدایت انسانها
آیهی دهم راجع به متّقین... در سورهی مبارکهی بقره، آیه دوم که فرمود: «هُدىً لِلْمُتَّقینَ»[22] یعنی تقوا باعث هدایت میشود. اگر ما بخواهیم که خدا هدایت واقعی را شامل حال ما بکند فقط در سایهی تقوا است. به عبارت دیگر اگر بخواهیم قرآن هادی شود و «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیم» به منصهی اجابت برسد تقوا میخواهد. اگر بخواهیم برمرکبی قرار بگیریم «أُولئِکَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ»[23] یعنی سوار بر مرکبی از هدایت الهی قرار بگیریم تقوا میخواهد، بدون تقوا نمیشود. اگر بخواهیم مصداق «مَنْ یَهْدِی اللَّهُ فَلَا مُضِلَّ لَه»[24] باشیم این تقوا میخواهد و بدون تقوا معنا ندارد.
تقوا، راهی برای رسیدن به کمال
قبلاً معنای تقوا را گفتیم، این آثار را در سورههای مختلف و آیات مختلف قرآن بیان شده است و باز هم وجود دارد. مثلاً داریم «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ»[25] اگر خواستید عالم شوید باید در سایهی تقوا باشید. ببینید هر چیزی که ما بخواهیم و به عنوان کمال برای انسان باشد باید تقوا داشته باشیم. بدون تقوا جایی خبری نیست. اگر زیر سایه و چتر تقوا قرار گرفتید همه چیز شامل شما میشود و مهمتر از همه این است که انسان «عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِر» معنا پیدا میکند. اگر انسان «عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِر» بتواند مقام پیدا کند بالاترین مقامات را که برای انسان ترسیم کردهاند به دست میآورد، امّا بدون تقوا نه.
شروط رسیدن به ثمرات تقوا
تمام اینها در آیات مختلف قرآن یا این ثمرات و این آثار به صورت شرط آورده شده است بر اینکه شرط آن تقوا است که اگر شما شرع را بیاورید بدون اینکه فکر آن را کنید مشروط به دنبال آن است. چیزی که شرط بر دیگری شد با حصول شرط مشروط دنبال آن است. گرچه ممکن است مشروط در این شرط منحصر نباشد، امّا اگر شما آن شرط را آوردید آن مشروط میآید. غیر علّت و معلول است. علّت و معلول منحصره است، یعنی یک معلول و یک علّت از همدیگر منفک نمیشوند، اگر علّت برود معلول هیچ وقت نمیآید.
امّا فرق شرط و مشروط این است که گاهی اوقات یک شرط داریم و مشروط حاصل میشود، ممکن است از چیز دیگری هم حاصل شود، منتها با آمدن شرط مشروط حاصل است. شما شرط را بیاورید مشروط حاصل میشود. شما تقوا را پیشه کن و برای خود داشته باشید و متلبّس به متّقین شوید آن وقت تمام این آثاری که برشمردیم برای انسان حاصل میشود.
یکی از مهمّاتی که در ما وجود دارد بحث علم است. اینکه گاهی اوقات ما به علوم آل الله دست پیدا نمیکنیم و آنطور که باید و شاید در درجات علمیّه قرار نمیگیریم علّت آن بیتقوایی است. اگر تقوا داشته باشیم به مرتبهی تقوا و علم دست پیدا خواهیم کرد.
[1]- سورهی بقره، آیه 21.
[2]- سورهی یس، آیه 61.
[3]- همان، آیات 60 و 61.
[4]- سورهی آل عمران، آیه 186.
[5]- الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص 87.
[6]- سورهی آل عمران، آیه 120.
[7]- سورهی نحل، آیه 128.
[8]- سورهی احزاب، آیات 70 و 71.
[9]- همان، آیه 71.
[10]- سورهی آل عمران، آیه 133.
[11]- سورهی حدید، آیه 21.
[12] - سورهی مائده، آیه 27.
[13]- سورهی حجرات، آیه 13.
[14]- سورهی مریم، آیه 72.
[15]- سورهی آل عمران، آیه 133.
[16]- سورهی توبه، آیه 111.
[17]- سورهی آل عمران، آیه 133.
[18]- سورهی حدید، آیه 21.
[19]- سورهی آل عمران، آیه 133.
[20]- سورهی طلاق، آیه 2.
[21]- همان، آیه 3.
[22]- همان، آیه 2.
[23]- همان، آیه 5.
[24]- الأمالی (للطوسی)، النص، ص 613.
[25]- سورهی بقره، آیه 282.
TafsirRezvan_02_21_002