تفسیر سوره مبارکه بقره آیه 21 | عبادت ، خلقت ، تقوا | جلسه 4
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه 21 - جلسه 4
حجت الاسلام و المسلمین رضوانی
شرح خطبه مُتَّقین (همّام)
--------------------------------
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ وَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ (21)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
اى مردم! پروردگار خود را پرستش کنید؛ آن کس که شما، و کسانى را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزکار شوید. (21)
-----------------------------------------
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعِینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ اللَّعْنَةُ الدّائِمَةُ عَلیَ اَعْدائِهِمْ مِنَ اْلآنِ اِلی قیامِ یَوْمِ الدِّینِ».
«یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ وَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ».[1]
بحث عبودیّت و تقوا در قرآن
در این آیهی شریفه، دو مطلب بسیار مهم است. یکی بحث عبودیّت و یکی بحث تقوا است که در اینجا وقتی با کلمهی «لَعَلَّ» آورده شده است، در واقع آثار و ثمرات تقوا را بیان میکند که در قرآن بیش از 15 اثر برای تقوا بیان کردند که همهی آنها ثمرهی بندگی است. لذا اینجا هم به ناس خطاب شده است.
امر به بندگی خدا
ناس شامل اکمل و اتمّ مصداق ناسیّت و آنها که اهل بیت و ائمّهی اطهار و انبیاء هستند را شامل میشود و حتّی غیر موحّدین را هم شامل میشود. اسم جنسی است که شامل همهی مردم میشود، بنی الآدم، همه را شامل میشود. به آنها امر به بندگی شده است که «اعْبُدُوا» جمع هم است و امر به جمع شده است که همان بندگی خدا را بکنند که قرآن بندگی خدا را همان صراط مستقیم فرمود: «وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ»[1] سورهی مبارکه یس که فرمود: «أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ * وَ أَنِ اعْبُدُونی» بندگی شیطان را نکنید، بندگی من را بکنید.
این عهدی است که فرمودند روز اوّل بنی الآدم با خدا این عهد را بستند. آن وقت بندگی، همان صراط مستقیم است، صراط مستقیم آن مسیری است که قرآن و اهل بیت آن را برای ما ترسیم میکنند که آنها را چه در اصول، چه در فروع، چه در اخلاق عمل بکنیم. همهی اینها را شامل میشود.
اثرات تقوا برای انسان مؤمن در آیات قرآن:
1) صبر و ثبات قدم
امروز در درس از آثار تقوا در آیات قرآن صحبت میکنیم و آیاتی را پیرامون ثمرات تقوا عرض بکنیم.
یکی از ثمرات تقوا این است که تقوا باعث مدح و ثنای متّقی میشود. سورهی مبارکهی آل عمران، آیه 186: «وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ» این در واقع در مدح و ثنای متّقی است که میفرماید: تقوا از ثبات قدم بسیار بالایی برخوردار است. «وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا» اگر شما این شرط را حاصل بکنید که حالا اینجا «تَصْبِرُوا» صبر را آوردند و در سیاق تقوا قرار دادند -فرمود: «إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا» این دو تا را با هم آوردند- کأنّه همان بحث صبر را داریم که «الصَّبْرُ رَأْسُ الْإِیمَانِ»[2] فرمودند، همهی اینها از آن استفاده میشود. سیاق هر دوی آنها هم یکی است، هر دو هم یک شرط حساب شده است.
- صبر هم یک پایه از ایمان است.
- نه اصلاً میگوید: «رَأْسُ الْإِیمَانِ» نه یک پایه باشد. «رَأْسُ الْإِیمَانِ» یعنی جان ایمان به صبر است، اگر صبر را از آن گرفتید، اگر مؤمن صبر نداشته باشد، ایمان ندارد. حالا اینجا سیاق این دو را یکی در آیه آورده است: «تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا».
«فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ» میفرماید: پس به درستی که این از ثبات قدم در کارهای خوب میباشد.
2) رهایی از مکر و حیلهی دشمنان
در سورهی مبارکهی آل عمران، آیه 120، میفرماید: «وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً» اگر خواستید مکر و حیلهی دشمنان برای شما فائق نیاید، تفوا و صبر داشته باشید. «وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا». البتّه در سیاق آیه از نظر معانی بیانی، رتبهی صبر را مقدّم بر تقوا آورده است. این نکته خیلی ظریف است که صبر مقدّم بر تقوا است. یعنی اوّل صبوری پیشه بکنید تا ایمان درست بشود، ایمان که درست بشود، آن وقت حاصل آن تقوا است و تقوا آثاری دارد باز یکی از آثار آن این است که میفرماید: «لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً» مکر و حیلهی دشمنان نمیتواند هیچ ضرری به شما بزند.
3) همراهی خدا
در سورهی نحل، آیه 128 «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوْا» خدا همراه کسانی است که تقوا دارند «إِنَّ اللَّهَ مَعَ» «معَ» مصاحبیّه، تصاحبیّه. اینجا ارتباط این «الَّذینَ» و ارتباط «مَعَ» که بر سر «الَّذینَ» آمده است، با مفادّ جمله که نسبت به خدا داده میشود، تصاحبیّه است. یعنی آن کسانی که میخواهید همراه با خدا بشوید، تقوا لازمهی این کار است. «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذینَ اتَّقَوْا» (خدا) همراه کسانی است که تقوا داشته باشند.
4) اصلاح و تبدیل اعمال به حسنه و غفران ذنوب
سورهی مبارکهی احزاب، آیات 70 و 71. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیداً * یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمالَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ» اینجا دو تا اثر بسیار مهم برای تقوا نسبت به متّقی بیان شده است. یکی اینکه خدا اعمال ما را اصلاح میکند. «یُصْلِحْ» یعنی خدا اعمال شما را برای شما اصلاح میکند. یعنی اشکال و ایرادات آن را میگیرد، آن را ویراست میکند و بعضی از اعمال را هم که قابلیّت داشته باشد، تبدیل میکند. تبدیل سیّئه به حسنه میکند. این بحث اصلاح همهی اینها را شامل میشود.
«وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ» دومین اثر در آیه این است که غفران ذنوب میکند که غفران ذنوب یعنی علاوه بر اینکه خدا گناهان شما را میبخشد، آنها را تغییر میدهد و تبدیل میکند. غفران یعنی عفو و صفح و بعد آن را تبدیل به ثواب میکند. یعنی یک چیزی هم به شما میدهد. یک گناهی کردید امّا اگر تقوا پیشه کردید، نه تنها آن گناه شما را نادیده میگیرد، نه تنها پروندهی شما را از صفحهی گناهان شما جمع میکند، اثری از آن نمیگذارد، تازه آن را برای شما تبدیل به حسنه میکند، اینجا غفران میشود. در آیات داریم که «سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ»[3] یا «سابِقُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ»[4] که آنها هم در سیاق جنّه آمده است. خود مغفرت جنّتساز است. یعنی اگر غفران الهی شامل انسان بشود، برای انسان بهشتساز میشود.
5) قبولی اعمال
سورهی مبارکهی مائده، آیه 27 میفرماید: «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ» یعنی عمل از کسی قبول میشود که تقوا داشته باشد، شرط قبولی را تقوا قرار میدهد. یعنی در واقع اثر تقوا این است که عمل شما مقبول الهی میشود. «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ»، «إِنَّما» اینجا از ادات حصر است، یعنی فقط خدا قبول میکند اعمال را از متّقین. اگر کسی تقوا نداشته باشد و حسب ظاهر بهترین عمل و بهترین صدقه را هم بدهد، فایدهای ندارد، چون قبول نمیشود. چون مقبول قرار نمیگیرد. «إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقینَ»
- این را برای فرزند حضرت آدم، قابیل گفتند.
- ندیدم شأن نزول این چیست.
6) تکریم خدا
سورهی مبارکهی حجرات، قرآن انسان متّقی را تکریم کرده است. «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ»[5]. گاهی ما فکر میکنیم خیلی انسان خوبی هستیم امّا نزد خدا که برویم، میبینیم اینطور نبوده است. «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ» نمونهی اتقی کسی است که «أَتْقَى النَّاسِ مَنْ أَقَرَّ عَلى نَفْسِهِ» با تقواترین شما کسی است که علیه خود حرف بزند. اگر کسی علیه خود حرف بزند معلوم میشود خیلی تقوا دارد، لذا «أَتْقَى» میفرماید. «أَتْقَى» در اینجا «اکرم» میشود. این کسانی که خیلی از خود راضی هستند، در واقع خیلی مهم نیستند، فکر میکنند که آدم حسابی هستند. ارزش و میزان و ملاک برای سنجش انسان، تقوا است. هر چه تقوا بهتر و رتبهی بالاتر داشته باشد، انسان کریمتر است، گرامیتر است. «أَکْرَمَکُمْ» میفرماید. اکرم افضل التّفضیل است.
7) نجات متّقین
در سورهی مبارکهی مریم، آیهی 72 میفرماید: «ثُمَّ نُنَجِّی الَّذینَ اتَّقَوْا» میفرماید: ما نجات میدهیم متّقین را. یعنی ثمرهی تقوا نجات است. اگر خواستید چه در دنیا، چه در آخرت نجات پیدا بکنید، باید تقوا داشته باشید. اگر تقوا باشد، همه چیز حاصل میشود.
8) رسیدن به مغفرت و جنّت الهی
سورهی مبارکهی آل عمران، آیه 133 میفرماید: «وَ سارِعُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ» ثمرهی تقوا این است که شما با تقوا میتوانید سرعت به مغفرت و جنّتی که «عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ» است... ثمرهی آن این است که شما جنّت را به دست میآورید، در یک کلمه شما با خدا معامله کردید و معاملهی شما که در حیطهی تقوا و در زیر سایهی تقوا است، شما را به جنّتی میرساند که ما به ازای آن کالایی است که شما به خدا عرضه میکنید. «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ»[6]. این را «أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ»[7] فرمود. خدا جنّت و مغفرت را خدا برای متّقین آماده کرده است. اگر این را فقط بر خود جنّت هم بگوییم، مشکلی ندارد که «جَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ». البتّه در سورهی مبارکهی حدید میفرماید: «سابِقُوا إِلى مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ»[8] در این آیه دیگر «أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقینَ» ندارد.
9) گرفتار نشدن و روزی بیگمان
سورهی مبارکهی طلاق آیات دوم و سوم که به صورت قضیهی شرطیّه آورده است. «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ» آن وقت چند تا اثر برای آن قرار میدهد.
1) «یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً»: حالا نجات در این «یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» وجود دارد. گرفتاری نداشتن از هر چیزی در این وجود دارد. اینکه اصلاً گرفتار نمیشوید یا اگر هم گرفتار هم شدید، محلّ خروج برای شما است. «یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» یعنی نترسید از آن بحران خارج میشوید.
2) «وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ» و رزق و روزی او هم رزق و روزی کلّی است. «وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ» اوّلاً رزق و روزی نه رزق و روزی شکم یا رزق و روزی لباس، رزق و روزی مسکن، نه رزق و روزی همهی آنچه که در دنیا برای شما نیاز است، خصوصاً محبّت آل الله (صلوات الله علیهم أجمعین) است.
تعبیرات مختلفی از کلمهی «مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ» در تفاسیر نوشته شده است که از راه بیگمان، از راهی که نتوانید فکر آن را بکنید، از راهی که حساب آنها را نتوانید بکنید، میتواند شامل همهی اینها بشود. یعنی «مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ» از راه بیگمان است که مظنّهی (فکر) انسان به آن سو نمیرود و خدا به او میدهد. نمیشود حساب و کتاب را هم بکنید، یعنی به نحوی است که بینهایت است. علّت آن هم این است که «من الله» است. هر چیزی «من الله» باشد، حد ندارد.
10) هدایت متّقین
سورهی مبارکهی بقره، آیه 2 که فرمود: «هُدىً لِلْمُتَّقینَ» یعنی تقوا باعث هدایت میشود. اگر ما بخواهیم خدا هدایت واقعی را شامل حال ما بکند، فقط در سایهی تقوا است. به عبارت دیگر اگر بخواهیم قرآن هادی بشود و همان «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» به منصهی اجابت برسد، تقوا میخواهد. اگر بخواهیم بر مرکبی قرار بگیریم «أُولئِکَ عَلى هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ»[9] یعنی سوار بر مرکبی از هدایت الهی قرار بگیریم، تقوا میخواهد، بدون تقوا نمیشود. اگر بخواهیم مصداق «مَنْ یَهْدِ اللَّهَ فَلَا مُضِلَّ لَهُ»[10] تقوا میخواهد. بدون تقوا معنا ندارد که ما قبلاً معنای تقوا را گفتیم این آثار در سورههای مختلف، آیات مختلف قرآن بیان شده است، باز هم وجود دارد.
11) عالم شدن به واسطهی تقوا
مثلاً داریم: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ»[11] یعنی اگر خواستید عالم بشوید در سایهی تقوا این کار امکان دارد. هر چیزی که ما بخواهیم و عنوان کمال برای انسان باشد، باید تقوا باشد. بدون تقوا جایی خبری نیست. اگر زیر سایه و چتر تقوا قرار گرفتید، آن وقت همه چیز شامل شما میشود و مهمتر از همه این است که انسان ٍ«عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِرٍ»[12] مقام پیدا میکند. اگر انسان بتواند «عِنْدَ مَلیکٍ مُقْتَدِرٍ» مقام پیدا بکند، آن وقت بالاترین مقامات را که برای انسان ترسیم کردهاند به دست میآورد امّا بدون تقوا این کار شدنی نیست.
فرق شرط و مشروط با علّت و معلول
همهی این ثمرات در آیات مختلف قرآن به صورت شرط آورده شده است و اینکه شرط آن تقوا است که اگر شما شرط را بیاورید، بدانید بدون اینکه دیگر فکر آن را بکنید، مشروط به دنبال آن است. چیزی که شرط بر چیزی شد، با حصول شرط، مشروط به دنبال آن است. گرچه ممکن است مشروط در این شرط منحصر نباشد امّا اگر شما آن شرط را آوردید، آن مشروط میآید.
غیر از علّت و معلول است. علّت و معلول منحصره است. یعنی یک معلول و یک علّت اینها از همدیگر منفک نمیشوند. اگر هم علّت برود، معلول هیچ وقت نمیآید. امّا فرق شرط و مشروط این است که بعضی وقتها یک شرط داریم، مشروط حاصل میشود، ممکن است از چیز دیگری هم حاصل بشود. منتها این را بدانید با آمدن شرط مشروط حاصل است. شما شرط را بیاورید، مشروط حاصل میشود. شما تقوای الهی را برای خود داشته باشید، متلبّس به متّقین بشوید، آن وقت تمام این آثاری که برشمردیم، برای انسان حاصل میشود.
اهمّیّت تقوا بر علم
یکی از مهمّاتی که در ما وجود دارد بحث علم است. این که بعضی وقتها ما به چیزی دست پیدا نمیکنیم، به علوم آل الله و علّت اینکه باید و شاید در درجات عالیّهی علمی قرار نمیگیریم، بیتقوایی است. اگر تقوا داشته باشیم، به مرتبه تقوا به علم دست پیدا خواهیم کرد.
[1]- سورهی یس، آیه 61.
[2]- الکافی (ط - الإسلامیة)، ج 2، ص 87.
[3]- سورهی آل عمران، آیه 133.
[4]- سورهی حدید، آیه 21.
[5]- سورهی حجرات، آیه 13.
[6]- سورهی توبه، آیه 111.
[7]- سورهی آل عمران، آیه 133.
[8]- سورهی حدید، آیه 21.
[9]- سورهی بقره، آیه 5 و سورهی لقمان، آیه 5.
[10]- بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 38، ص 311.
[11]- سورهی بقره، آیه 282.
[12]- سورهی قمر، آیه 55.
TafsirRezvan-02-21-0001-2