تفسیر سوره مبارکه مؤمنون . استاد رضوانی . جلسه 11
تفسیر سوره مبارکه مؤمنون جلسه 11
حجت الاسلام و المسلمین رضوانی
سخنرانیهای ماه مبارک رمضان 1398
--------------------------------
درس تفسیر قرآن توسط حجت والمسلمین الاسلام رضوانی
-----------------------------------------
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعِینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ».
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ وَ لَا یُحْصِی نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ وَ لَا یُؤَدِّی حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُون».[1]
«ثُمَّ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَی سَیِّدِ الأنْبیاءِ وَ خَاتَمِ السُّفَراءِ حَبیبِ إلَهِ الْعَالَمینَ عَبدِاللهِ الْعَبْدِ الْمُؤیِّدِ وَ الرَّسُولِ الْمُصَدَّق الْمُصطَفَیَ الأمْجَدِ الأحْمَدِ أبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم لا سِیَّما بَقیَّةَ اللهِ فِی الأرَضِینَ».
«أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ»
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * وَ الَّذینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ * إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومینَ * فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ * وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ»[1].
لغویّات و امور باطل
یک نکتهی خیلی زیبا و مهم در ترتیب آیات سورهی مبارکهی مؤمنون و توصیف مؤمنون به صفات مختلف وجود دارد. یکی اینکه بین توصیف مؤمنون به خشوع در نماز و به اینکه فاعل در زکات هستند «عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ».[1] این نکتهی خیلی قشنگی است که بین این دو مهم «عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ» را آوردند و این نشان دهندهی اهمّیّت این مطلب است که کلمهی لغو را آوردند که لغو شامل آن چیزی میشود که هیچ هدف و ارزشی برای انسان ندارد و آن وقت با این معنا شامل این میشود که حرام انجام نمیدهد، مکروه انجام نمیدهد، لهویّات انجام نمیدهد، دنبال غنا نمیرود.
پرهیز مؤمن از انجام امور لغو
از همین دلالاتی که از نظر مقامات کلام و ترتیب آیات آوردند میشود استفاده کرد که آدم مؤمن دنبال لهویّات و غنا و کارهایی که برای انسان ثمرهی دنیا و آخرتی دارد نمیرود. اینکه ما بخواهیم هر دو را با هم جمع کنیم نمیشود، چون بعضیها میگویند ما نماز میخوانیم، مسجد هم میرویم، روزه هم میگیریم، امّا آواز خود را هم گوش میکنیم. این نمیشود اینها با هم هماهنگ نمیشود. اگر بخواهید اینها را کنار هم قرار بدهید نمیشود. اینها نقیض هم هستند. نمیشود ما هم «فی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ»[2] باشیم، هم «لِلزَّکاةِ فاعِلُونَ»[3] باشیم، یعنی در نماز خود متوجّه ذات اقدس الهی باشیم و هم ترانه از فلان خانم مغنّیه گوش بدهیم.
حالا شما میخواهید بگویید که ما بین آنها را جمع میکنیم هیچ موقع نمیشود بین ثواب و خطا جمع کرد. هیچ موقع نمیشود نهی و امر در یک موضوع بدون هیچ قرینه و خصوصیّتی جمع شود. بنابراین خصوصیّتی که برای مؤمنون است این است که دنبال لهویّات، غنا، ترانههای مبتذل و حتّی ترانههای غیر مبتذل نمیرود.
معروف و منکر در دو جبههی مخالف
و جمع ناپذیری این دو
این در صورتی است که ما میگوییم غنا و موسیقی موضوعی است مانند فتوای حضرت امام. اگر برای شما طرب و مفسده داشت حرام باشد، اگر مفسده نداشت حرام نباشد. حالا حرام نباشد آیا مؤمن گوش میدهد؟ نه. طبق این آیه گوش نمیدهد. چون اساس غنا برای این است که شما به طرب و مفسده کشیده شوید. اگر شما به مفسده کشیده نشوید و به طرب نیفتید و به هیجان نیفتید، آن وقت آن کسی که دارد آن را انجام میدهد هنری ندارد. هنر مغنیّه و مغنّی بر این است که شما را به این راه بکشاند.
حالا فرض اینکه شما یک غنا و لهویّاتی را دنبال میکنید امّا برای شما مفسده ندارد. فرض کنید که اینگونه باشد یا مؤمن واقعی به این معنایی که در این سوره است هستید یا نیستید. اگر باشید هیچ وقت آنها را دنبال نمیکنید. اگر مؤمن واقعی نباشید، همان حرفی است که شما نماز جماعت شرکت میکنید، دعا و قرآن هم میخوانیم، ولی ترانه هم گوش میکنیم. اینها انسان را به آن واقعیّتی که میخواهیم نمیرساند. خدا هم میداند، «أَعْلَمُ بِمَنِ اهْتَدى»[4] یعنی خدا میداند که چه کسی دنبال هدایت است. نمیتوان خدا را فریب داد. بعضیها فکر میکنند که خدا را میتوان فریب داد.
وظیفه رسانهها در خلق لحظات شادی آفرین حلال
البته ناگفته نماند که ما واعظها و آخوندها، کلّ کسانی که رسانههای تبلیغی به دست دارند، از نظر اینکه بتوانند برای مردم به حلال شادی آفرینی کنند عُرضه ندارد. یعنی از اوّل انقلاب تا حالا 41 سال دارد میگذرد، هنوز ما نتوانستیم یک متد و راهی را بیاوریم که مثلاً روز تولّد حضرت مهدی موعود (صلوات الله علیه) که میشود به یک نحوی مردم را بخندانیم.
من دیدم بعضی اوقات در موالید اهل بیت به جای اینکه مردم را شاد کنند گریه میاندازند. هر کاری کنید مدّاح یا واعظ میخواهد مولودی خوانی کند، امّا چیزی غیر از روضه خوانی بلد نیست. این یک عیب است. چون ما باید بلد باشیم که مردم را در جای خود بخندانیم.
حضور آقای قرائتی در تلویزیون
آقای قرائتی (حفظه الله) گفتند من با دو ساعت خنداندن هنرمندان صدا و سیما توانستم خود را در تلویزیون جا کنم. آقای مطهّری به من گفت این مباحث قرآنی که شما دارید به درد مردم میخورد، شما به تلویزیون بروید. میگوید من رفتم وارد صدا و سیما شدم، آن زمان رئیس صدا و سیما آقای قطب زاده بود. گفت ما غیر از آیت الله خمینی و آیت الله طالقانی آخوند دیگری را در تلویزیون راه نمیدهیم. اینجا، جای هنرمندان است نه آخوندها. گفتم من هنرمند هستم. گفت یعنی چه؟ گفتم شما همهی هنرمندان را جمع کنید، من با مطالب حکیمانه آنها را دو ساعت میخندانم. اگر شما دیدید من هنرمند نبودم من را به صدا و سیما راه ندهید. همهی کسانی که در تئاتر و فیلم و رادیو و تلویزیون و جاهای مختلف صدا و سیما بودند را دعوت کردند و من برای آنها دو ساعت مطالب حکیمانه گفتم و آنها خندیدند.
بعد گفتند قبول داریم تو هنرمندی، امّا باید عوامل خود را بیاوری. من هم گفتم که به آقای مطهّری میگویم که اینها ضدّ آخوند هستند. خلاصه ایشان گفت که با این شیوه توانستم خود را در صدا و سیما قرار دهم و الآن چهل و یکمین سال است که ایشان به طور مرتّب شبهای جمعه در سیما برنامه دارند. در ماه مبارک رمضان هر روز در رادیو برنامه دارند. خود ایشان مزاح میکرد در تلویزیون هر کانالی که وارد شوید من هستم غیر از کانال کولر!
شادیهای حلال در مراسمهای عروسی
این یک بحثی است که ما باید بتوانیم یک برنامههایی را ایجاد کنیم و با این برنامهها مردم را در ایّامی که باید شاد باشند شاد کنیم. در عروسی دختر و پسر آنها هم باید شاد باشند، منتها شادی که در آن گناه نباشد. ما یک عروسی رفتیم، عروسی پسر یکی از بچّههای سپاه بود که خانوادهی شهید بالای اصفهان هستند. در این عروسی یک افراد خاصّی را آورده بودند که اینها مطالب خندهدار و شادی آفرین میگفتند که خیلی لذّت بخش بود و حرامی هم در کار نبود. شاهد هم این است که آقای بهشتی نژاد یک ساعت و ربع در مجلس نشسته بود. جایی که آقای بهشتی نژاد نشسته باشد قطعاً حرام نیست، چون اگر یک ذرّه هم حرام بود ایشان نمینشست. حاج آقا حسین بهشتی نژاد، پسر مرحوم حاج آقا مصطفی بهشتی نژاد که آنها خیلی روی تعصّبات خود دقیق هستند.
این نکته خیلی مهم است که در اینجا لغو را در اقسام مختلف باید مراعی باشیم. اهمّیّت آن هم این است که بین خشوع در صلاة و انجام دهندهی آن در زکات بیان شده است.
طی کردن راه حرام برای رسیدن به مسائل شهوی
آیهی بعدی در این سوره «فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ»[5] کسی که بخواهد به جز راه ازدواج و راه حلال برای رسیدن به شهوات خود طی کند او تعدّی کننده و متجاوز است. این را قرآن میفرماید: «فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِکَ» اگر وراء آنچه که در اینجا خدا فرموده است «إِلاَّ عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُم»[6]، غیر از این دو راه را اگر کسی بخواهد طی کند و به مسائل شهوی و جنسی برسد «فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ» پس آنها متجاوز و تعدی کننده هستند.
آیهای در حقّ مولای متّقیان، امیرالمؤمنین
حالا کلمهی «ابْتَغى» این است که انسان به دنبال چیزی باشد، غرضی بر چیزی دیگری، بر راه دیگری داشته باشد. «ابْتَغى» دربارهی امیر المؤمنین هم داشتیم، سورهی مبارکهی بقره، آیه 207 که در لیلة المبیت، آنجایی که امیر المؤمنین جای پیغمبر قرار گرفت، قرآن میفرماید: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ».[7]
بعضی انسانها هستند که برای رسیدن به مرضیّات الهی، یعنی رضایت حضرت حق خود را در معرض قرار میدهند. «مَنْ یَشْری نَفْسَهُ» یعنی کسی که خود را در معرض میگذارد «ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ» به دنبال رسیدن به مرضات الهی است.
تعدّی و تجاوز
اگر کسی برعکس آن «فَمَنِ ابْتَغى»[8] به دنبال این باشد «وَراءَ ذلِکَ» یعنی غیر از آن چیزی که در قرآن فرموده است به دنبال و قصد و غرض رسیدن به تمایلات شهوانی باشد نه از راه ازدواج، نه از راه مالکیّت، از راه غیر از آن اگر خواست وارد شود «فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ».
مؤمنین؛ مرید وجه الله
در باب صدقه هم ابتغاء را قرآن معنا کرده است، در سورهی مبارکهی بقره میفرماید: «وَ ما تُنْفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ»[9] شما انفاق نمیکنید مگر اینکه به دنبال به دست آوردن رضایت وجه الله هستید. وجه الله چه کسی است؟ صاحب الزّمان است، امام عصر است. به امام زمان وجه الله میگویند. «یَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِیِّ یُریدُونَ وَجْهَهُ»[10] دائماً در دعوت خدا هستند و داعی الله هستند، مردم را به توحید دعوت میکنند و دومین صفت آنها این است که «یُریدُونَ وَجْهَهُ» همیشه دنبال وجه الله هستند. مراد آنها وجه الله است. به عبارت دیگر مؤمنین مرید وجه الله هستند. مرید وجه الله هستند یعنی چه؟ یعنی مرید امام زمان هستند. چه چیزی وجه الله است؟ صاحب الزّمان، اهل بیت، امام عصر.
ازدواج حلال برای مؤمنین
«وَ ما تُنْفِقُونَ»[11] میفرماید شما هیچ موقع انفاق نخواهید کرد «إِلاَّ ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ» مگر اینکه شما به وجه الله برسید. ابتغاء یعنی خود را به وجه الله برسانید، مقصد شما وجه الله است، مقصد شما امام زمان است. حالا کسی که مؤمن است در مسائل زناشویی مرخّص نیست. فقط در بحث تزویج و نکاح یا مالکیّت، فقط در این دو راه میتواند این حلال را به دست بیاورد این محال نیست، امّا افسار گسیخته هم نمیتواند باشد.
وفاداری در عهد و پیمان
در آیهی بعدی میفرماید: «وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ»[12] از صفات مؤمنین این است که آنها که برای عهد و پیمان هستند مراعات میکنند. مراعات میکنند یعنی آن را انجام میدهند. راعی یعنی رعایت کننده، یعنی آن را حتماً انجام میدهد و فراموش نمیکند، آن را زیر پا له نمیکند.
امانت داری؛ از صفات بارز اولیاء خدا
حالا باید بدانیم امانات چیست؟ آن چیزی که در توصیف آدم حسابی، در قرآن و در روایات چه برای پیغمبران، چه برای ائمّهی معصومین و چه برای اولیاء خدا در قرآن و در روایات بیان شده است امانت داری است. امانت داری خیلی مهم است. یک روایتی از حضرت صادق آل محمّد است کأنّه از حضرت سؤال شده است که ما به چه کسی اعتماد کنیم؟ یک نفر میگوید به مسجدیها اعتماد کنیم.
به طول رکوع و سجده کسی اعتماد نکنید
من یک آدمی را میشناسم که از نظر نماز اوّل وقت خواندن و صلوات فرستادن و نماز شب خواندن بسیار آدم مراعی بود، امّا آدم بسیار خائنی بود. چرا؟ چون ایشان در یک قضیّهای پسر خود را آورد، بدون اینکه واقعیّت را بگوید که پسر او مشکل روحی و روانی دارد، یک دختر یتیم را برای فرزند خود به تزویج درآورد و بعد که مشخّص شد این بچّه مشکل صرع دارد خود را کنار کشید و پسر خود را از ایران فراری دارد و آن دختر یتیم را مجبور کرد که طلاق غیابی بگیرد. این خیانت است. هر چقدر هم سجده کنید فایده ندارد.
لذا امام صادق می فرماید: «لا تنظروا إلی طولِ رکوعِ المَرء و سُجودِه» (با این عبارات در منبعی یافت نشد) لذا به کسی که نماز خود را میخواند و رکوع و سجود خود را طولانی میکند اعتماد نکنید. به طول رکوع و طول سجدهی کسی اعتماد نکنید.
«بل قد اعتاده» بعضی وقتها اینها معتاد به این شدند که اینطور نماز بخوانند و رکوع و سجدهی خود را طولانی کنند. «لو ترکها قد استوحش» اگر اینها طول رکوع و سجود نداشته باشند آنها را وحشت میگیرد که دیگران چه فکری در مورد آنها میکنند، میترسند که اعتبار آنها کم شود. یعنی دنبال این هستند که با رکوع و سجود طولانی و با نماز اوّل وقت، پشت سر آقا نماز خواندن، «ه» بسم الله را غلیظ گفتن، مدّ «والضّالین» را بیشتر کشیدن، خود را به مردم بقبولانند. اینها فایده ندارد.
صداقت و امانت داری
پس به چیزی اعتماد کنیم؟ حضرت فرمود: «بل انظروا الی صدق لسانه و اداء امانته» کسی که صادق باشد و امانت را ادا کند. صدق لسان به چه چیزی است؟ «أتقَ النّاس مَن أقرَّ عَلی نَفسه» با تقواتترین مردم کسی است که علیه خود اقرار کند.
من یک ماشین داشتم که این ماشین چپ کرده بود و میخواستم آن را بفروشم. هر بنگاهی که میرفتم میگفتند این ماشین چه عیبی دارد؟ میگفتم هیچ عیبی ندارد، فقط یک مقدار روی طاق راه رفته است. امّا هر جا که میرفتیم هیچ کسی نمیخرید. به ظاهر ماشین هم نمیآمد. بالاخره کسی آمد و خرید.
ولی بحث این است اگر شما آدم صادق اللّسانی باشید «أتقَ النّاس» با تقواترین مردم «مَن أقرّ عَلی نَفسه» کسی است که علیه خود حرف میزند. در همهی مباحث باید اینطور باشد، مثلاً میخواهید برای پسر خود زن بگیرید باید همان چیزی که هستید را نشان دهید، نه اینکه ماشین همسایه را قرض بگیرید که اینها بگویند عجب وضع خوبی دارند! آنها را فریب میدهید.
میدانید عیب جوانهای امروز چیست؟ این است که متأسّفانه میخواهند خود را با دروغ به طرف نشان بدهند و متأسّفانه این دروغ آنها آشکار میشود. آنها هم میگویند وضع شما خیلی خوب است، پس 1360 سکّه مهریه دختر ما است. بعد هم چند روز از ازدواج گذشته یا نگذشته کار به دادگاه و اجرای قباله میکشد. باید مواظب باشیم.
چیزی که هستید را نگویید، چه برسد به چیزی که نیستید! اینها مهم است، به جوانان خود یاد بدهید. چرا به دروغ میگویید پسر ما فوق لیسانس دارد، امّا دیپلم هم ندارد. اینها امانت داری است، صدق لسان است. انسان باید راست بگوید.
اقسام امانات
امانات الهی
ادای امانت مردم را حتماً رعایت کنید. حالا ادای امانت اقسام گوناگونی دارد. یک سری امانت الهی است. امانات الهی چیست؟ این است که احکام و دستورات و فرائض الهی را انجام بدهید. نماز، روزه، خمس، زکات، حج، امر به معروف، نهی از منکر، جهاد اگر توانستید، ارشاد جاهل، اینها امانات الهی است. تمام اینها را اگر رعایت کنند شما نسبت به خدا، مراعی امانت الهی بودید.
امانات دینداری
امانات پیغمبر، امانات قرآن مجید، امانات عترت طاهره (سلام الله علیهم اجمعین) که آنها این است که ما به آنها تمسّک داشته باشیم. یعنی هر آنچه که میخواهیم انجام بدهیم مستند به قرآن و روایات بدانیم. سند دینی شما یا باید به قرآن بخورد یا اهل بیت. اگر توانستید مستند به آنها کار کنید شما امانت دین را که ثقلین است رعایت کردید. آن چیزی که مسلّم است این است که خوراک، پوشاک، نگاه، گوش، قدم شما همه مستند به قرآن و اهل بیت باشد. میتوانید؟ اگر توانستید به گونهای زیست کنید و مشی و عملکرد داشته باشید که هر جا گفتند چرا بگویید به این دلیل. دلیل هم یا از قرآن باشد یا از روایات و سیرهی اهل بیت و یا عمل پیغمبر (صلوات الله علیهم أجمعین). این نکتهی بسیار مهمّی است. امانت ردیف دوم امانت دین داری است. امانت ردیف اوّل احکام و دستورات الهی که مربوط به خدا است.
حفظ آبروی مردم، از مهمترین امانات
حالا اماناتی که مربوط به مردم است. مهمترین امانت پیش هر کسی از مردم عِرض و آبروی مردم است. این خیلی مهم است، یعنی اهمّیّت جان آنها کمتر است، اهمّیّت مال آنها کمتر است، آبروی مردم مهمتر است. شما اگر جان و مال خود را خرج کنید که آبروی شما یا آبروی همنوع شما حفظ شود پیش خدا مأجور هستید، امّا حق ندارید به خاطر مال خود آبروی طرف را ببرید. حقّ این کار را ندارید. اگر این کار را کردید این امانت را به هم زدید. امین واقعی آن کسی است که عِرض و آبروی مردم را حفظ کند.
غیبت نکردن پشت سر برادر مؤمن
در بحث غیبت معنای واقعی غیبت کردن این است که من یک گناهی میکنم شما میفهمید و میبینید. این را پیش کسی بیان کنید معنای غیبت واقعی یعنی این، به طوری که من فاسق نباشم. من یک گناهی کردم امّا فسق من آشکار برای همه نشده است. یعنی عمومی نشده است، ولی گناه کردم. شما گناه من را پیش شخص دیگر بیان میکنید. این میشود «الْغِیبَةُ أَشَدُّ مِنَ الزِّنَا»[13] چه برسد که ما برویم پشت سر هم نوع خود یک سری مطالب را بتراشیم و القاء عیب کنیم و آبروی طرف را ببریم. این خیلی مهم است.
آشکار نکردن خطا و عیب دیگران
در یک محل گفته بودند فلانی روزه خوری میکند. من گفتم فلانی که همه مردم او را میشناسند هر کاری شاید بکند امّا تا به حال روزه خوری نکرده است. امّا برای اینکه آبروی طرف را ببرند یک چیزی میگویند. آبرو و عِرض مردم امانت است، حق نداریم آبروی مردم را ببریم.
گناه کرده است حق ندارید گناه او را آشکار کنید، خطا کرده است حق ندارید خطای او را برملا کنید. از در خانهی مردم دارید رد میشوید نگاه شما به خانه و ناموس مردم افتاد حق ندارید بگویید. اصلاً غلط کردم که نگاه کردم و غلط بزرگتر این است که بگویم. حق ندارید بگویید. افشاء اسرار مردم و از مهمترین اسرار گناهانی است که شخص میکند، خطاهایی است که شخص انجام میدهد. حق ندارید این را بگویید.
بیان حقایق در تحقیق برای امر ازدواج
یک وقت کسی میآید با شما مشورت میکند و میخواهد به این جوان که شما میدانید این جوان آدم معصیّت کاری است، آدم خوبی نیست، امّا حالا میآیند از شما میپرسند که ما میخواهیم دختر خود را به این آقا پسر بدهیم. از باب مشورت اگر این را گفت وظیفهی شما این است که برای او بگویید. چون اگر کتمان کنید گناه کردید، امّا بدون دلیل حقّ بیان در جایی را ندارد. توصیهای که من از روایات گرفتم این است که همان را هم سربسته بگویید.
یک وقت کسی در وادی اعتیاد افتاده است و مریض حساب میشود. دیگر زندگی او به این راحتی درست نمیشود. غالب معتادین اینطور هستند. دیگر مسئلهی اعتیاد تبدیل به مریضی میشود. مانند سرطان به جان این جوان افتاده است که تریاک بکشد یا هروئین یا مواد مخدّر دیگر بکشد. حالا گاهی بعضی از سرطانیها 20 سال، 30 سال زندگی میکنند و بعضی زود از دنیا میروند. یک وقت این معتاد اینگونه است این فرق میکند. او خود را در معرض این گذاشته است. احتیاج به اینکه شما آبروی او را ببرید نیست، هر جا برود خود را نشان میدهد. این خیلی مهم است.
حیثیّت افراد
امّا جایی که طرف یک زمانی یک گناهی کرده است... به یاد دارم یک طلبه در مدرسهی ما دزدی کرد، بعد او را گرفتند و آبرو و حیثیّت او را بردند و از مدرسه او را اخراج کردند. فکر میکنم دو یا سه سال بعد بود که در لشکر امام حسین دیدم یکی از نیروهای یکی از گردانها است. حالا باید چه کار کرد؟ باید چیزی نگوییم، حرف نزنیم. حالا این بنده خدا جبهه آمده است و حتماً توبه کرده است. یک وقت شخصی یک بار گناهی کرده است، یک خبطی کرده است. اگر خواستید آبروی او را ببرید مدیون هستید. امانت آدم مؤمن ابتدا عِرض و آبروی او است. دوم جان و ناموس او است. جان و ناموس در درجهی دوم امانت...
[1]- سورهی مؤمنون، آیه 3.
[2]- همان، آیه 2.
[3]- همان، آیه 4.
[4]- سورهی نجم، آیه 30.
[5]- همان، آیه 7.
[6]- همان، آیه 6.
[7]- سورهی بقره، آیه 207.
[8]- سورهی مؤمنون، آیه 7.
[9]- سورهی بقره، آیه 272.
[10]- سورهی انعام، آیه 52؛ سورهی کهف، آیه 28.
[11]- سورهی بقره، آیه 272.
[12]- سورهی مؤمنون، آیه 8.
[13]- بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج 72، ص 242.
MenbarRezvan_023_1_10_011.mp3