آیه ۱۵۳ | امدادگرىِ صبر و نماز ۳
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۵۳ جلسه ۳
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
۳ جلسه تفسیر آیه صدو پنجاه و سه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لی وَ لا تَکْفُرُونِ (۱۵۲) یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ (۱۵۳)
پس مرا یاد کنید، تا شما را یاد کنم؛ و شکرانه ام را به جاى آرید؛ و با من ناسپاسى نکنید. (۱۵۲) اى کسانى که ایمان آوردهاید! از صبر و نماز [در همه امور زندگى] یارى جویید؛ زیرا خدا با صابران است. (۱۵۳)
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۱۵۳
امدادگرىِ صبر و نماز
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لی وَ لا تَکْفُرُونِ (۱۵۲) یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرینَ (۱۵۳)
پس مرا یاد کنید، تا شما را یاد کنم؛ و شکرانه ام را به جاى آرید؛ و با من ناسپاسى نکنید. (۱۵۲) اى کسانى که ایمان آوردهاید! از صبر و نماز [در همه امور زندگى] یارى جویید؛ زیرا خدا با صابران است. (۱۵۳)
یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ ۱
صبر از دیدگاه امیرالمومنین
عرض کردیم روایتی از امیرالمومنین در نهجالبلاغه که درباره صبر فرمودند «الصبر مفتاح الفرج» صبر کلید گشایش مشکلات و گرفتاریها است ، لذا کلمه الصبر چون محلای به الف و لام میباشد، همه مصادیق آن را شامل میشود و صبر در اینجا آنچه که مسلم است، مضایقه نفس یعنی در مضیقه قرار دادن نفس میباشد.
انواع صبر و اجر آن
صبر بر مشقت ، عزلت عبادت و تحصیل معارف را هم شامل خواهد شد ، به دست آوردن اخلاق فاضله نیز نیاز به صبر دارد و صبر بر معصیت نیز عبارت بیان است از کف نفس کردن و نگهداری نفس و از لذائذ، شهوات و معاصی و هویهای نفسانی انسان خودش را کنترل کند «صَبَرُوا أَیَّاماً قَصِیرَهً أَعْقَبَتْهُمْ رَاحَهً طَوِیلَهً» ۲ در خطبه متقین فرمودند که افراد متقی مدت قلیلی را صبر میکنند و به دنبال آن برایشان راحتی طولانی وجود دارد.
حقیقت شرعیه نماز
در کلمه نماز «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ» در تعبیری که در قرآن شده مراد از کلمه صلاه چیست؟ بنابر آن سخنی که عرض کردیم که بحث حقیقت شرعیه را به طور کل نادیده بگیریم و صلاه را در ارکان مخصوصه بیاوریم، صلاه اینجا مراد همان ارکان مخصوصه میباشد؛ این نماز ممکن است از واجب، نوافل یا نمازهای وارد شده در ازمنه و امکنه مختلف و شئونات مختلف همه آنها را شامل میشود.
تفاوت کلمه نماز و دعا
برخی از افراد کلمه صلاه را به معنای دعا تفسیر کردند بنابر اینکه حقیقت در دعا باشد، درحالیکه صلاه ربطی به دعا نداشته و دعا واژه دیگری است که از لحاظ ماده ربطی به صلاه ندارد و این را ما قبول نداریم و در ذیل آیه «یُقِیمُونَ الصَّلاهَ» ۳ مفصلا آن را ذکر کردیم و اگر کسی خواست مطالعه کند به ابتدای سوره بقره مراجعه نماید.
شمول صلاه در انواع آن
برخی صلاه را به معنای فرائض و نوافل تفسیر کردهاند و حتی صلاه کسی که قصد دارد به تازگی نماز بخواند و حتی به بلوغ نرسیده را شامل میشود ، در این باب روایتی از باقر آل محمد داریم که میفرماید :«یَا فُضَیْلُ بَلِّغْ مَنْ لَقِیتَ مِنْ مَوَالِینَا اَلسَّلاَمَ» ۴
توصیه امام باقر(ع) به تقوا داشتن
زمانی که مولای ما را ملاقات نمودی از جانب ما به او سلام برسان! «وَ قُلْ لَهُمْ إِنِّی أَقُولُ» و به آنها بگو «إِنِّی لاَ أُغْنِی عَنْهُمْ مِنَ اَللَّهِ شَیْئاً إِلاَّ بِوَرَعٍ» به شیعیان ما بگو چیزی که ما به دنبال آن هستیم تقوا میباشد؛ ورع یعنی دوری جستن از گناه.
حفظ تقوا در کنار حفظ زبان
امام (علیه السلام) در ادامه فرمودند :«فَاحْفَظُوا أَلْسِنَتَکُمْ» اولین چیزی که بعد از تقوا به آن توصیه میکنیم، زبانهای خود را حفظ کنید، این حفظ کردن زبان اهمیت بسیاری دارد «وَ کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ» و کف نفس کنید از اینکه کاری انجام دهید یعنی خودداری کنید و خدا کفایت کند بر اینکه شما گناه نکنید.
تصاحب و معیت نماز و صبر
بعد میفرماید که «وَ عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ وَ اَلصَّلاَهِ» و بر شما لازم است که صبور باشید و نماز بدارید «إِنَّ اَللّٰهَ مَعَ اَلصّٰابِرِینَ» در آن آیه نیز آیه مانحن چنین داشتیم که «إِنَّ اَللّٰهَ مَعَ اَلصّٰابِرِینَ» این ارتباط کلمات با «استعینوا» بحث معیت و تصاحب است.
بررسی معنای معیت خدا با صابرین
بحث معیت آن به چه معنایی میباشد؟ معیت خداوند با صابران بر چند چیز استوار است: یکی نصرت صابرین، اعانه و کمک خداوند به آنها، توفیق دادن صابرین بر آنچه که مرضی خداوند تبارک و تعالی میباشد، ارشاداتی که خداوند برای ما کرده، هدایایی که خداوند خاصتا به ما عنایت نموده ؛ از باب رحمانیت نیز خواهد بود اما برای همگان است ولی هدایای خاصهای که به مومنین عنایت فرموده این معنای معیت و تصاحب با صابرین را میفرماید.
معیت خداوند با صابرین
افاضه خیرات و دفع بلیات اینها همه از آن معیت و تصاحبیت خداوند جل و جلاله با صابرین است و همچنین به سرانجام رساندن مقاصد و آنچه که خداوند خودش برای بشر لحاظ کرده، افراد را به آنجا رساندن به عبارت دیگر هدایتی که در قرآن داریم تا دست بندگان خود را بگیرد و به مقصد واصل کند.
لحاظ شدن ثواب در آخرت برای صابرین
بالاتر از همه اجر و ثوابی میباشد که خداوند در آخرت برای آنها لحاظ میکند «إِنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ» ۵ این مربوط به قیامت میباشد، «إِنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ» مسلما در سوره زمر آیه دهم میفرماید اجر آنها بدون حساب خواهد بود یعنی ندارد، جمله «بِغَیْرِ حِسابٍ» اینجا یعنی بینهایت است، اجر صابرین روز قیامت بی نهایت بوده و نمیتوان آن را محاسبه کرد.
اهمیت اجر صبر
خداوند اجر صبر را بهگونهای میرساند که خود آنها نمیتوانند تصور کنند لذا این است و جز این نیست که صابرین اجرشان را بدون حساب وفا میکنند، البته بحث کلمه وفا را در عهد قبلا گفتیم و توضیحات لازم را دادیم کلمه «بِغَیْرِ حِسابٍ» را هم گفتیم.
راههای خیر رساندن خداوند به بندگان
آنچه که لازم است به آن اشاره بکنیم، «بِغَیْرِ حِسابٍ» یعنی بدون اینکه کسی بتواند حساب کند و فردی قادر به حساب کردن باشد یکی اینکه خداوند از راههایی به او خیر میرساند که نمیتواند تصور آن را هم کند و بر آن گمانی نخواهد کرد ، برخی اوقات خداوند مسائلی را برای انسان ایجاد میکند که فکر فرد نیز به آن نخواهد رسید.
اطلاق کلمه بِغَیْرِ حِسابٍ
این جمله «بِغَیْرِ حِسابٍ» به جهت اطلاقی که در این آیه دارد، شامل همه این موارد میشود یعنی از هر جهتی آن حد و حدودی ندارد .
تفسیر آیه بعدی
آیه بعدی میفرماید «وَلَا تَقُولُوا لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ ۚ بَلْ أَحْیَاءٌ وَلَٰکِنْ لَا تَشْعُرُونَ» ۶
تعریف شهید و اهمیت آن
بحث کسی که «لِمَنْ یُقْتَلُ» است یعنی کسی که در جنگ و در محاربه با دشمن کشته میشود ، یکی از چیزهایی که بعد از جنگ در فکر ما آمده بود این بود که ما جنگ بودیم و شهید نشدیم بهتر شد ما هم جنگ را دیدیم و هم بعد از آن را مشاهده کردیم ، کم کم به این نتیجه رسیدیم که ما رفوزه شده و شهدا قبول شدند، حسب ظاهر ممکن بود چنین چیزی بگوییم اما در دل ما اینگونه نبود.
باور جدی قرآن درباره شهدا
چیزی که به باور ما رسید این بود که آنها بردند بنابر تصریح قرآن که فرمود به هیچ وجه به زبان نیاورید «وَلَا تَقُولُوا» نباید شما به زبان بیاورید چه چیز را؟ بر اینکه کسانی که در راه خدا کشته شدهاند، بگویید آنها اموات هستند، آنها اموات نیستند.
هیئت مثالی شهدا در برزخ
پس از آن «بل» اضراب میآورد چون اگر حرف «بل» را بیاوریم مسلما آنچه که ماقبل آن میآید باطل میشود و آنچه که بعد از آن میآید صحت دارد «بَلْ أَحْیَاءٌ» به طور واقع آنها زندهاند بهترین خوراک، پوشاک و رزق را نسبت به ما دارند که همان هیئت مثالی را که در بحث آن دارد که میفرماید خدا در عالم برزخ آنها را در یک هیئت مثالی قرار میدهد و آنها «عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ» ۷ آنها نزد خدا روزی میخورند.
عدمآگاهی به شهادت
ما متوجه این امور نمیشویم خدا میفرماید :«وَلَٰکِنْ لَا تَشْعُرُونَ» احساس درک آن را نداریم و میگوییم چگونه آنها در قبر رفتند و کشته شدند، چگونه امکان دارد آنها زنده باشند؟ نمیتوانیم آن را حس کنیم این شعور از احساس بامعرفت و عقلی سرچشمه میگیرد یعنی انسان حس کند در عین اینکه عقل نیز آن را درک نماید.
تفاوت حس و بصیرت
برخی اوقات شما چیزی را احساس میکنید اما به آن توجهی ندارید و نیز برخی اوقات با قوه لامسه چیزی را حس میکنید یا چیزی را با قوه چشایی میچشید یا اینکه با قوه باصره چیزی را میبینی اما به آن دقت ندارید و بصیرتی وجود نخواهد داشت، فقط رویت میباشد لذا ممکن است پس از چند ثانیه آن را فراموش کنید.
درک مقام شهادت توسط شهدا
بحثی که در این آیه داریم موجب میشود بتوانیم مقدمتا درباره شهدا نیز بحث کنیم که واقعا اگر کسی آن را متوجه شد و باور کرد نمیتواند در این دنیا طاقت بیاورد که این را در رزمندگان زمان جنگ احساس کردیم و دیدیم کسانی که مقام شهادت را درک کردند و باور نمودند که چه مقام و عزتی برای آنها وجود دارد و عاشق واقعی شدند نتوانستند طاقت بیاورند و نکته جالب این بود که به راحتی آن را ابراز میکردند.
حکایت درباب اعزام به جبهه
در مدرسه چهارباغ آقایی به نام ملکوتی خواه داشتیم که شهید شد، یک روز ظهر برای ناهار ما را دعوت کرد و قرار بود دو روز بعد به جبهه برویم ، بعد از خوردن ناهار به ما که دو یا سه نفر بودیم گفت من این بار شهید خواهم شد، قصد داشتم کمک پدرم درو کنم ؛ چون ایشان از اهالی خور و بیابانک بود، استخاره کردم اتفاقا آیهای بود که با این کار مشابهت داشت و خدا به من اینگونه رساند که باید به جبهه بروم.
وجود علامتهای شهادت در شهدا
اگر به جبهه بروم شهید میشوم و این مطلب را با خنده میگفت اتفاقا رفت و در همان عملیات، شاید از ناهاری که در حجره ایشان خوردیم نهایتا ۲۰ روز گذشته بود که شهید گردید ، شهید مصطفی شعرباف ایشان را در یکی از شبهای عملیات کربلای پنج بود که قبل از آن ما با او ملاقات داشتیم، چهره، زبان و همه احوال او گویای این بود که به شهادت میرسد و در ساعت نماز صبح که از او جدا شدیم، یک ساعت بعد از آن شهید شد ، چهره او نشان میداد که شهادتش حتمی است.
احوالات عملیات خیبر
مرحوم امینی که با ما همرزم بود در شب عملیات خیبر در حال راه رفتن به مکان عملیات بودیم و یک امینی دیگری داشتیم که وی جوان بود و در زمستان بارندگی شده بود ، با پوتینهای پر از گل به آمبولانسی آمده بود که با یکدیگر در آن نشسته بودیم ، من به او اعتراض کردم که چرا با آن پوتینها وارد ماشین شده؟ اکبر امینی به من گفت که رضوانی امشب زمان این سخنان نیست!
واقعیت موجود در شهادت
هنگام صبح زمانی که جنازهها را در وانت گذاشته و آمدیم، دیدم که جنازه اکبر در کنار دیگر شهدا قرار گرفته است ،امینی جوانتر نیز پیش از ظهر برای شناسایی یک لودر رفته بود و زمانی که سر خود را از خاکریز برآورده بود، یک قناسه او را هدف گرفته و به شهادت رسانده بود. واضح بود که این افراد شهید میشوند چرا که این مسئله در خود نشان میدادند، واقعیتی بود که نمیتوان آن را انکار کرد.
حکایت در باب شهادت محسن محمدی
یک شهید به نام محسن محمدی داشتیم که از اهالی کِرد آباد بود و از فرماندهان گردان و لشکر امام حسین (ع) بود و زمانی که به شهادت رسید، فرمانده گروهان بود ، وی بسیار زرنگ بوده و در عملیات رمضان از اسارت عراقیها فرار کرد ، وی فرماندهای تند، خشن و قاطعی بود.
تغییر خلق شهید محمدی
در فاو و عملیاتی که به آن والفجر ۸ و نیم میگفتند، فاو دریاچه نمکی بود که آن را تصاحب کردیم تا خطوط مرزی ما مستقیم شده و دشمن نتواند برای ما تک کند ؛ ساعت دو صبح قبل از آن ما با یکدیگر بودیم و بچهها مانور داشتند من دیدم که این محسن محمدی همیشگی نیست و بسیار مهربان شده بود ،به او گفتم چه اتفاقی افتاده؟ گفت که چیزی نیست من گفتم خیر تا قبل از این نمی توانستیم با تو حرف بزنیم و اخلاق تو متفاوت میباشد!
احوالات شهادت محسن محمدی
دیدم میخندند فردای آن روز عملیات بود ، صبح عملیات با دو نفر که یکی معاون و دیگری بیسیم چی او بودند، آنها به کنار سنگر حاج علی باقری آمدند ، من در کنار ایشان بودم و خاطرهای شد که امشب برای شما بگویم، به کنار ما آمدند در منطقهای از دریاچه نمک که به آن سه راه مرگ میگفتند، از فرمانده گردان که حاج علی باقری بود درخواستی کرد و رفتند.
مصداق شعور پیدا کردن به شهادت
به مجرد اینکه از حجره ما عبور کرد ده متر جلوتر از ما یک گلوله فرانسوی آمد و هر سه نفر آنها را به شهادت رساند ،به طور کل از آن سه نفر فقط توانستیم سه کیلو جمعآوری کنیم آن مربوط به مچ پای شهید محمدی بود که اثبات شد متعلق به خودش بوده است. در آن مرحله محسنی که قاطع بود به حدی مهربان شده بود که در رزمهای شبانه به رزمندگان بسیار سخت میگرفت ولی در زمان شهادتش منقلب شده و تغییر کرده بود ، اینها واقعیاتی هستند که اگر دیگران نسبت به آن شعور پیدا کنند و مصداق «وَلَٰکِنْ لَا تَشْعُرُونَ» نشود، خودش شهید خواهد شد.
منابع
۱ . سوره بقره آیه ۱۵۳
۲ . بحارالانوار ج ۶۴ ص۳۱۵
۳ . سوره بقره آیه ۳
۴ . تفسیر عیاشی جلد ۱ ص ۶۸
۵ . سوره زمر آیه ۱۰
۶ . سوره بقره آیه ۱۵۴
۷ . سوره آل عمران آیه ۱۶۹