آیه ۹۰ | ارزان فروشى یهود جلسه ۲
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۹۰ جلسه ۲
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
۲ جلسه تفسیر آیه نود
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
وَ لَمَّا جاءَهُمْ کِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَ کانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَهُ اللَّهِ عَلَى الْکافِرِین (۸۹) بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ یَکْفُرُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْیاً أَنْ یُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلى مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلى غَضَبٍ وَ لِلْکافِرینَ عَذابٌ مُهینٌ (۹۰)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
و هنگامى که براى آنان از سوى خدا کتابى [چون قرآن] آمد که تصدیق کننده توراتى است که با آنان است، و همواره پیش از نزولش به خودشان [در سایه ایمان به آن] مژده پیروزى بر کافران مىدادند، پس [با این وصف] زمانى که قرآن [که پیش از نزولش آن را با پیشگویى تورات مىشناختند] نزد آنان آمد، به آن کافر شدند؛ پس لعنت خدا بر کافران باد. (۸۹) بد چیزى است آنچه خود را به آن فروختند که از روى حسد به آنچه خدا نازل کرده کفر مىورزند، [و معترضانه مىگویند:] چرا خدا از فضل و احسانش به هر کس از بندگانش که بخواهد [کتاب آسمانى] نازل مىکند، پس آنان به خشمى بر روى خشمى سزاوار شدند. و براى کافران عذابى خوار کننده است. (۹۰)
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۹۰
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
وَ لَمَّا جاءَهُمْ کِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَ کانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَى الَّذِینَ کَفَرُوا فَلَمَّا جاءَهُمْ ما عَرَفُوا کَفَرُوا بِهِ فَلَعْنَهُ اللَّهِ عَلَى الْکافِرِین (۸۹) بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ یَکْفُرُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْیاً أَنْ یُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلى مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلى غَضَبٍ وَ لِلْکافِرینَ عَذابٌ مُهینٌ (۹۰)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
و هنگامى که براى آنان از سوى خدا کتابى [چون قرآن] آمد که تصدیق کننده توراتى است که با آنان است، و همواره پیش از نزولش به خودشان [در سایه ایمان به آن] مژده پیروزى بر کافران مىدادند، پس [با این وصف] زمانى که قرآن [که پیش از نزولش آن را با پیشگویى تورات مىشناختند] نزد آنان آمد، به آن کافر شدند؛ پس لعنت خدا بر کافران باد. (۸۹) بد چیزى است آنچه خود را به آن فروختند که از روى حسد به آنچه خدا نازل کرده کفر مىورزند، [و معترضانه مىگویند:] چرا خدا از فضل و احسانش به هر کس از بندگانش که بخواهد [کتاب آسمانى] نازل مىکند، پس آنان به خشمى بر روى خشمى سزاوار شدند. و براى کافران عذابى خوار کننده است. (۹۰)
بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِٓ أَنْفُسَهُمْ أَنْ یَکْفُرُوا بِمَآ أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْیًا أَنْ یُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلَىٰ مَنْ یَشَآءُ مِنْ عِبَادِهِ ۖ فَبَآءُوا بِغَضَبٍ عَلَىٰ غَضَبٍ ۚ وَلِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ مُهِینٌ ۱
تقابل افعال مدح و ذم
در این آیه حق کلمه بئس را ادا نکردیم اولا کلمه بئس را همانطور که دیروز عرض کردیم جزو افعال ذم است و در مقابل افعال مدح قرار میگیرد که افعال مدح و ذم بر دو اسم مرفوع میآیند که به اولی فعال و به دومی اسم مخصوص به ذم گفته میشود که این چیزیست که درباره آن صحبت شد.
استعمالات کلمه بئس
استعمالاتی که کلمه بئس دارد کلا از نظر حرکات و صیغهای یکی بَئسَ یکی بِئسَ و یکی هم بئس یعنی فاءالفعل و عین الفعل را تاره مفتوح میخوانیم، تاره المکسور تاره فاء الفعل را مفتوح و عین الفعل مسکون و ساکن و تاره مکسور فاعل فعل را میخوانیم و عین الفعل را ساکن.
بررسی مشتقات فعل بئس
مشتقات و تحلیلاتی که برای بئس آورده شده گفتند که کلمه بِئس را بَئس بخوانیم درحالیکه مرفوع، منصوب یا مجرور باشد، در هر حالت اعرابی این مشتق از فعل بوسَ است که در واقع از با، واو و سین تشکیل شده و همچنین اگر بِئس، بَئِسَ یوساً و بئیساً خوانده شود، به معنی نیازمندی سرسخت و فقر سخت خواهد بود. بئس که معمولا همین کلمه مورد بحث ما قرار میگیرد، مثلا بئس العذاب داریم یعنی عذاب خیلی سخت یا بنات البئس یعنی سرسختیها یا بلایای سخت.
معنا و ریشه کلمه بئس
بَئِسَ که باءالفعل آن مفتوح و عین الفعل آن مکسور باشد به معنای دلیر است اگر هم کلمه بَئِسَ العذاب داشته باشیم یعنی عذاب بسیار سرسخت. اگر باز بِئسَ داشته باشیم از بَئسَ که از فعال ماضی و جامد است گرفته شده و برای ذم به کار میرود که در ما نحن وجود دارد. این واژه در واقع مقابل نعمه است بئس المصیر، مصیر الاشرار یعنی چه عاقبت بدی دارد مسیری و راهی که اشرار میروند کار اشرار بسیار مسیر بدی خواهد بود.
تفسیر کلمه مصیر
مصیر با ص یعنی جایی که منتهی الیه دارد، مصیر یعنی جایی که شما را به جایی میرساند یک وقت میگوییم بئس المصیر یعنی جهنم اما یک وقت مسیر با سین را به کار میبریم یعنی مسیری که در آن سیر میکنند محلی که در آنسیر انجام میشود هدفی غیر از مصیری که با صاد است، دارد لذا مصیر راهی است که در پایان به یک جای خوب مانند بهشت یا بک جای بد مانند جهنم به ختم میشود که آن همان بئس المصیر است و اگر بهشت باشد نعم المصیر خواهد بود.
بررسی بنات بئس
بنات بئس که استعمال میشود به معنای بلایا و سختیها و مشکلات است نه اینجا به معنای کلمه دختر باشد (بنات البئس) یعنی بلاها، مشکلات و سختیهای خیلی زیاد.
تحلیل کلمه بئس در سوره یوسف
ابتئس یعنی بدبین، اندوهگین شده و غم زده که اینها معنای آن هستند« فَلا تَبْتَئِسْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ» (۲)یعنی اندوهگین نباش و خودت را در خودت فرو نبر از آنچه که دیگران عمل میکنند بما یعملون یعنی به آنچه که آنها انجام میدهند و به آنچه که آنها فکر خواهند کرد.
تحقیقات انجام شده درباره کلمه بئوس
بئوس اگر که پایه همزهاش را واو بگذاریم و آن را مفتوح بخوانیم به معنای بیچارگی و بدبختی است و معنای شدت در بدبختی و سختی دارد و کلماتی که تا الان گفته شده بَئِس، بئسا، بُئس، بِئس، بِئسَ، ابتئس، ابئس و تبائس همه اینها به معنی گرفتاریها، سختیها و مشکلات بوده و اگر بئس المصیر داشته باشد بیانگر جهنم خواهد بود ،این تحقیقی بود که راجع به کلمه بئس انجام شده بود.
استعمال کلمه لابئس
اگر لابئس گفته شد یعنی اینکه خیلی خوب است و باکی نیست یعنی دردسر و مکافاتی نیست، لابئس یا آرام باش و نگران نباش، مشکلی برای تو پیش نخواهد آمد، اینها استعمالاتی هستند که معمولا برای کلمه بئس به کار میروند و در این آیه ذکر شدهاند. لذا «بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ یَکْفُرُوا»(۳) یعنی چه بد است و چه سخت است آنچه که بدست آوردند بوسیله اینکه نفس خود را فروختند، انفسهم یعنی نفوسشان را دادند که چه چیزی باشد، ان یکفروا که این اسم خاص بئس است که اسم خاص بئس اینجا به اسم معول خواهد بود.
بررسی عبارت انزل الله
«أَنْ یَکْفُرُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ »(۴) یعنی کفر بما انزل الله و کفر به قرآن لذا «ما انزل الله» اینجا در واقع آنچه که مسلم است قرآن و شریعت مقدس حضرت محمد (ص) است و کلمه بغیا را هم عرض کردیم که مفعول لاجله یا همان مفعول له است که این مبادله را بیان میکند که بغی، تعدی، تجاوزی که آنها از روی حسد انجام میدادند اینگونه برای آنها توصیف شده است.
رسالت موهبت الهی است
آنچه که مسلم است این است که بحث پیامبری و نبوت و مقام نبوت را خدا از جهت موهبتی به برخی از انسانها اعطا فرموده یعنی مقامی است که خداوند از بابت موهبت الهی خودش آن را به کسی اعطا میکند، کسی نمیتواند آن را بدست بیاورد کسی نمیتواند دنبال آن باشد تا آن را بدست آورد .
شروط ذکر شده برای نبوت
البته شرایط نبوت را باید هر کسی داشته باشد. نبوت و پاکی همیشه دنبال همدیگر میآیند، نبوت، عصمت، افضلیت و اکملیت در همه کارها اینها جزء لاینفک یکدیگر هستند ، البته حسب نسب و رفتارش باید پاکی داشته باشد چرا که نبوت به هر کسی داده نخواهد شد ولی تفضل الهی است که بر انسانهایی که دارای این شرایط هستند، خداوند به آنها عنایت میکند. فرمود که« الله اعلمُ حیثُ یجعل رسالتَه »(۵) یعنی خداوند آگاه تر از آن است که رسالتش را در کجا قرار دهد.
تحصیل غضب الهی توسط یهودیان
«فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلى غَضَبٍ»(۶) «فَباؤُ» در اینجا به معنای رجع آمده ببینید بنی اسرائیل در اینجا به حدی تمرد داشتند و گناه کردند آن هم گناههایی که گناهان اجتماع برانداز بود لذا خدا از تعبیر «فَباؤُ» استفاده کرده لذا« بِغَضَبٍ عَلى غَضَبٍ» (۷) یعنی اینها دائما خشم خدا را تحصیل میکردند کارشان اینگونه بود و کارهایی که آنها انجام میدادند تا بعثت پیامبر از حضرت موسی و بعد حضرت عیسی، اینها همیشه اسباب غضب الهی را فراهم میکردند،مانند عبادت گوساله.
نافرمانیهای قوم بنیاسراییل
وقتی حضرت موسی چند روز به ماموریت رفت وقتی برگشت دید که اینها گوساله پرستی میکنند ،آن قضیه تیه که قبلا بیان شده و نرفتن به جنگ عمالقه که سرپیچی کردند و به موسی گفتند که تو برو و با خدای خودت بجنگ «انا نحن قاعدون» (۸)بعد قضیه قتل آن جوان و بقره و زمانی که که مامور شدند بقرهای را ذبح کنند مدام بهانهجویی کردند که این بقره چگونه باشد که داستان آن مفصلا گفته شد.
تهمت های یهود بر حضرت مسیح
کفر به مسیح، نسبت دادن زنا به حضرت مریم و اراده قتل حضرت مسیح که میخواستند او را بکشند و کارهایی مانند اینکه بت پرستی کردند و کارهایی که معاصی خیلی بد به دنبال داشت و به هر حال چیزی است که در قصص بنی اسرائیل آمده و در نهایت اینکه آمدند در برابر پیامبر اسلام ایستادند و با ایشان محاربه کردند یعنی بیانگر این بود که آنها جنگیدند که همه اینها غضب الهی را بدنبال داشت لذا« بِغَضَبٍ عَلى غَضَبٍ» (۹) یعنی همین، یعنی مدام خشم پشت خشم را تکسب کردند، دنبال نمودند و فراهم کردند.
منزه بودن خداوند از غضب انسانی
حالا البته مراد از غضب در معنا آن حالت نفسانی است که بر انسان چیره میشود که حالا بحث عارض شدن بر خدا وجود ندارد و دگرگونی درباره خدا نیست چونکه خدا از عروض عوارض و تغییرات و حالات منزه و مبرا است.
غضب الهی و عذاب الهی
تعال الله سبحان الله که خداوند اینگونه باشد بلکه مراد از این بحث غضب الهی که میگویند یعنی این کارهایی که آنها میکنند کارهای مغضوبانه است و یعنی کارهایی هستند که خداوند در برابر آنها نه اینکه غضب کند خیر یعنی به دنبال آنها عذاب الهی خواهد آمد لذا اینکه تعبیر اینگونه کردهاند نه اینکه خدا حالت خاصی برایش عارض میشود و از حالتی به حالت دیگر میرود خیر خداوند هیچ وقت بحث غضب برایش مطرح نخواهد شد.
علت غضب الهی
آنچه که مسلم است این است که غضب و تغییر در جهت این است که آنها باید به مکافات عملشان برسند لذا فعل مغضوبانه و اینکه اثر خشم برایشان مطرح است آن هم نسبت به شخصی که مورد غضب قرار میگیرد یعنی خود آنهایی که گناه میکنند.
تفسیر و معنای کلمه مُهِینٌ
در ادامه آیه نی فرماید «وَ لِلْکافِرِینَ عَذابٌ مُهِینٌ »(۱۰) بحث عذاب مهین را باز تذکر خواهیم داد که معنای مهین یعنی خوارکننده یعنی از اهانت به معنای اضلال و خوار نمودن در این عذاب است .
نحوه عذاب مومنین و کافرین
یک وقتی کسی را فقط عذابش میکنند مانند خیلی از مومنینی که گناه کردند یک کثافاتی در وجود آنها بخاطر گناه آلوده شده است آنها را در آتش برده و پاک میکنند یعنی از کثافات عمل آلوده، آنها پاک خواهند شد اما خوار و ذلیل نمیشوند لذا ممکن است یکی را شلاق بزنند اما پنهانی این کار را میکنند اما یک وقت کسی را در ملا عام میآورند و او را شلاق میزنند تا رسوا شود ، این دو با هم تفاوت دارند عذابها فرق میکنند حالا این عذابی که مهین است این للکافرین یعنی مخصوص کافرین است مومنین هم عذاب میشوند اما به عذاب مهین دچار نخواهند شد عذاب آنها فرق میکند.
علت نزول عذاب مهین
آیه بعدی که البته اینجا یک نکتهای هم داشت که مرحوم طیب اصفهانی آن را متذکر شدند که آوردن کلمه کافرین برای بیان علت این عذاب است که این عذاب مهین به چه جهتی است؟ به جهت اینکه کافرند و کفر انها ثابت شده و لذا تعلیق حکم بر وصف مشعر به علیت است یعنی کفر داشتن آنها مشعر به این است که این عذاب مهین برای همین است. عذاب مهین آوردن و خوار و ذلیل شدن آنها به جهت کفر آنهاست لذا اینکه کلمه کافر را آورده مشعر به این است که عذاب مهین برای آنهاست.
تفسیر آیه ۹۱ سوره بقره
آیه بعدی میفرماید که« وَ إِذا قِیلَ لَهُمْ آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَیْنا وَ یَکْفُرُونَ بِما وَراءَهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» (۱۱) می فرماید وقتی به اینها گفته میشود حالا این قیل که گفته شده درواقع منظورش فاعل است و نشان نمیدهد که کیست یعنی از اول بحث بنی اسرائیل و قوم انها به آنها گفته میشده که«آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ» (۱۲) ایمان بیاورید به آنچه که خدا نازل فرموده است بعد آنها چه میگویند؟ میگویند«قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَیْنا »(۱۳) ما ایمان آوردیم به آنچه که بر خودمان نازل شد.
تصدیق تورات و انجیل توسط یهودیان
«وَ یَکْفُرُونَ بِما وَراءَهُ »(۱۴) اما ما ماورای آنچه که بر ما نازل شده است را قبول نداریم «وَ هُوَ الْحَقُّ» (۱۵) و این حق و حقیقت است که «مصدقا لما معهم »(۱۶) که تصدیق کننده بر آن چیزیست که با آنها است بعد میگوید که ما آنچه که بر خودمان یعنی تورات و انجیل را قبول داریم اما قرآن را قبول نداریم.
عدم تایید ایمان یهود توسط خداوند
بعد خداوند میفرماید که به آنها بگو فلم تقتلون انبیاء الله (۱۷) اگر راست میگویید که شما به آنچه که برایتان نازل شده، ایمان دارید اگر واقعا شما به تورات و انجیل ایمان داشتید پس چرا پیامبر خود را به قتل میرساندید؟ پس به انها هم ایمان نداشتید اگر شما مومن بودید به آنها هم کفر نمیورزیدید و پیامبرتان را نمیکشتید چه کسی پیامبر خود را میکشد؟ پس اینکه شما پیامبرانتان را میکشتید نشاندهنده این است که شما ایمان بما انزل علینا هم که میگویید ایمان ندارید یعنی به تورات و انجیل هم ایمان ندارید نه به قرآن ایمان دارید و نه به تورات و انجیل و به هیچ چیز از آنها ایمان ندارید.
منابع
۱) سوره بقره آیه ۹۰
۲) سوره یوسف آیه ۶۹
۳) سوره بقره آیه ۹۰
۴) سوره بقره آیه ۹۰
۵) سوره انعام آیه ۱۲۴
۶) سوره بقره آیه ۹۰
۷) سوره بقره آیه ۹۰
۸) سوره مائده آیه ۲۴
۹) سوره بقره آیه ۹۰
۱۰) سوره بقره آیه ۹۰
۱۱) سوره بقره آیه ۹۱
۱۲) سوره بقره آیه ۹۱
۱۳) سوره بقره آیه ۹۱
۱۴) سوره بقره آیه ۹۱
۱۵) سوره بقره آیه ۹۱
۱۶) سوره بقره آیه ۹۱
۱۷) سوره بقره آیه ۹۱