پایگاه قرآنی تفسیر رضوان

سلسله تفاسیر حجت الاسلام و المسلمین رضوانی حوزه علمیه اصفهان مدرسه صدر بازار

پایگاه قرآنی تفسیر رضوان

سلسله تفاسیر حجت الاسلام و المسلمین رضوانی حوزه علمیه اصفهان مدرسه صدر بازار

پایگاه قرآنی تفسیر رضوان

بخش های مختلف پایگاه رضوان

http://bayanbox.ir/view/1362245836429681364/negar.jpg

https://trezvan.ir/tools/shop/mahsol/rezvan%20(32).jpg

http://bayanbox.ir/view/1309876882160502091/hadis2.jpg

http://bayanbox.ir/view/3212576473598921280/momenoon2.jpg

http://bayanbox.ir/view/6101283859816078020/goftarha2.jpg

https://bayanbox.ir/view/6437954910246294839/003.jpg

https://bayanbox.ir/view/3257452292458731752/001.jpg

https://bayanbox.ir/view/9113079035818101705/002.jpg

https://bayanbox.ir/view/6438074236879463477/004.jpg

http://bayanbox.ir/view/675798783622752857/noor.jpg

http://bayanbox.ir/view/1844041631931456962/003.jpg

http://bayanbox.ir/view/4577291091479109840/soroosh.jpg

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
خطبه متقین در تفسیر رضوان

آیات 1 تا 5 بقره | اهل تقوا | جلسه 22

چهارشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۰، ۰۳:۲۰ ب.ظ

تفسیر سوره مبارکه بقره آیه 1 تا 5 جلسه 22

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

41 جلسه شرح ویژگیهای مُتَّقین

----------------http://bayanbox.ir/view/7348000871258179768/hadith-line.png----------------

 

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

الم (1)ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ (2)  الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ (3) وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ (4) أُولئِکَ عَلى‏ هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (5)

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

الم (بزرگ است خداوندى که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده). (1) آن کتاب با عظمتى است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است. (2) (پرهیزکاران) کسانى هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است‏] ایمان مى‏آورند؛ و نماز را برپا مى‏دارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبى که به آنان روزى داده‏ایم، انفاق مى‏کنند. (3) و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان مى‏آورند؛ و به رستاخیز یقین دارند. (4)آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند. (5)

http://bayanbox.ir/view/5122040553263843431/poster4.jpg

تفسیر سوره مبارکه بقره - آیات 1  تا  5 

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

-----------------------------------------

«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَةُ الدَّائِمَةُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».

 

. پیرامون کلمه‌ی «صلاة»

  • در آیه‌ی شریفه‌ی «الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ»[1] کلمه‌‌ی «صلاة» را دنبال می‌کردیم و معانی و مستعملات آن را در زبان عربی، در السنه‌ی قرآن و روایات بررسی کردیم و نکاتی را عرض کردیم. نکته‌ای که قابل توجّه است معنا و موضوعٌ له «صلاة» است که موضوعٌ له «صلاة» کدام است، یعنی معنای حقیقی آن در اصل چیست. چند نکته پیرامون مستعملات عرض می‌کنیم و بعد به این نکته می‌پردازیم. جلسه‌ی گذشته یک مقداری راجع به خود کلمه‌ی «صلاة» و استعمال حقیقی آن اشاره کردیم که چیست.

. فضیلت صلوات

بر پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) 

  • درباره‌ی کلمه‌ی «صلاة» در حدیثی حضرت رسول اکرم فرمودند: «من صَلَّى علیَّ صلاةً صَلَّتْ علیه الملائکةُ عشراً أَی دَعَتْ له و بَرَّکَتْ»[2] کسی که صلوات بر من بفرستد «صلاةً صَلَّتْ علیه» ملائکه ده برابر بر او صلوات می‌فرستند. یعنی برای او برکت می‌خواهند و او را دعوت می‌کنند. این یک حدیث است.

. نام مکان نمازگزاران یهود

  •  بعد داریم که می‌فرماید: «و صَلوات الیهودِ: کَنائِسُهم. و فی التّنزیل: لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ» این استعمالات وجود دارد که کلمه‌ی صلوات را که جمع «صلاة» است را این‌گونه آورده است. آن وقت ابن عبّاس در روایتی گفته است «هی» یعنی صلوات «کَنائِسُ الیهود». «کَنائِسُ الیهود»  یعنی «مَواضِعُ الصَّلواتِ» یعنی جاهایی که آن‌ها نماز می‌گذاشتند. «و أَصلُها بالعِبْرانِیَّة صَلُوتا» به کلمه‌ی عبری آن را صلوتا گفتند. «و قُرئَتْ و صُلُوتٌ و مساجِدُ» صلوات را این‌طور قرائت کردند؛ صلوت و مساجد.
  • می‌فرماید: «قال: و قیل إنها مواضِعُ صَلواتِ الصابِئِین» روزه‌دارها وقتی نماز می‌خواندند محلّ نماز آن‌ها را این‌گونه گفتند. «و قیل: معناه لَهُدِّمَتْ مواضعُ الصلواتِ فأُقِیمت الصلواتُ مقامَها کما قال: وَ أُشْرِبُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْعِجْل أی حُبَّ العجلِ؛ و قال بعضهم: تَهْدِیمُ الصَّلَوات تَعْطِیلُها و قیل: الصَّلاةُ بیْتٌ لأَهْلِ الکتابِ یُصَلُّون فیه» می‌فرماید صلاة یک جایی برای اهل کتاب بود که « یُصَلُّون فیه» همیشه در آن‌جا نماز می‌خواندند.

. عطف کلمه‌ی رحمت بر صلوات

  •  بعد ابن انباری می‌گوید: «عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ‏ أَی رَحَماتٌ» یعنی جمع رحمت است. «قال: و نَسَقَ الرَّحمة على الصّلوات لاختلافِ اللَّفظَین» آن‌جا داشتیم «عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ»[3] پس چرا «رحمة» را آورده است؟ می‌فرماید عطف کردن کلمه‌ی رحمت بر صلوات به جهت اختلاف دو لفظ است که آن از رحمت گرفته شده است و آن از صلو گرفته شده است. «و قوله: وَ صَلَواتِ الرَّسُولِ‏ أَی و دَعَواته»[4] صلوات رسول یعنی دعوات رسول.  این نکاتی است که پیرامون آنچه که در استعمالات قرآنی و روایی راجع به صلوات بیان شده است. منتها این صلاة را اهل یهود بر جایی استعمال کرده‌اند که در آن نماز می‌خواندند. «بیْتٌ لأَهْلِ الکتابِ یُصَلُّون فیه»

- احتمال دارد که اسم آن‌جا را صلوات گذاشته باشند.

. معنای کلمه‌ی صلاة قبل از اسلام

  • در بحث کلمه‌ی صلاة و استعمالات مختلف آن، این کلمات در روایات و آیات و متحاورات است و استعمالاتی که در زبان عربی بوده است. نکته این است که آیا این کلمه‌ی صلاة که به معنای دعا گفته‌اند یعنی چه؟ ما عرض کردیم کلمه‌ی صلاة که به معنای دعا گفتن این‌طور مشهور است که قبل از شریعت مقدّسه‌ی اسلام آن به معنای دعا بوده است، بعد آمدند آن را نقل دادند یا در حقیقت شرعیه استعمال کردند. گرچه وقتی کلمه‌ی صلاة می‌گویند متبادر به ذهن شنونده‌ها ارکان مخصوصه است، امّا قبلاً ارکان مخصوصه نبوده است. ما عرض کردیم شاید این صلاة و استعمال آن در ارکان مخصوصه از ابتدا بوده است، حتّی به وضع. چرا؟ چون در امم دیگر هم صلاة بوده است.

. منظور از «صلاة»

بعد از شریعت اسلام

  • راجع به حضرت ابراهیم (علیه الصّلاة و السّلام) داریم که از خدا می‌خواهد او را مقیم صلاة قرار بدهد یا راجع به حضرت موسی داریم «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْری‏»[5] منظور از صلاة چیست؟ یعنی برای ذکر من دعا بخوانید؟ نه، معلوم است منظور نماز است. راجع به حضرت عیسی (علی نبیّنا و آله و علیه السّلام) داریم که وقتی او کودک بود و بنا شد که صحبت کند فرمود: «إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی‏ نَبِیًّا * وَ أَوْصانی بِالصَّلاة‏».[6] پس این کلمه‌ی « بِالصَّلاة» برای حضرت موسی و حضرت عیسی و حضرت ابراهیم... شاید این را فراتر بگوییم. همه‌ی انبیاء مأمور به صلاة بودند. صلاة هم ارکان مخصوصه بوده است. حالا ممکن است صلاة مسلمان‌ها یک قدری از نظر این‌که بعضی از اعمال آن‌ها کم و زیاد شده باشد، بعضی از اذکار کم و زیاد شده باشد وجود دارد. لذا از اوّلین شریعتی که خدا برای انسان فرستاده است نماز هم بوده است، صلاه هم بوده است و کلمه‌ی صلاة هم در آن استعمال شده است.

. مصلّی همان داعی است

  • بله، اگر به معنای دعا هم بگیرید مصلّی را به معنای داعی می‌گیرید. چرا؟ چون مصلّی کاری را انجام می‌دهد که در بردارنده‌ی همه آن چیزی است که برای دعوت إلی الله و داعی الله شدن دارد، برای خدا تعظیم دارد، برای خدا کرنش و رکوع دارد، تسبیح دارد، تحمید دارد. بله، سؤال هم در آن دارد. در نمازی که ما می‌خوانیم سؤال هم وجود دارد. امّا همه‌ی آن چیزی که وجود دارد یک مجموعه‌ای از اعمال و اقوال و حالات انسان است که انسان داعی است. لذا این اگر به این معنای دعا باشد این همان است. همانی است که الآن دارد استعمال می‌شود.

. عمل به صلاة برای همه‌ی پیامبران

  •  آن وقت در تأیید این مطلب نکاتی از کنز الدّقائق خدمت شما عرض کنم. صلاة یکی از مصادیقی است که همه‌ی انبیاء بر آن عمل می‌کردند و به عنوان دعوت هم آن را انجام می‌دادند یعنی با صلاة خود داعی بودند. صلاة یکی از آن چیزهایی است که «کُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُم‏‏»[7] است.
  • در کنز الدّقائق می‌فرماید: «و قیل: للدّلالة على أنَّها واویّة»[8] اصل کلمه‌ی صلاة، صلو بوده است. «ص»، «ل»، «و». «و المشهور أنَّها فی اللُّغة، بمعنى «دعا»» یعنی به معنای دعوت. «و ورود «الصّلاة» بمعنى «الدّعاء»» که حمزه‌ی آخر دارد «فی کلام العرب، قبل شرعیّة الصَّلاة» قبل از شریعت صلاة، یعنی قبل از این‌که صلاة تشریع شود. صلاة چه زمانی تشریع شده است؟ آیا پیغمبران دیگر صلاة داشتند یا نداشتند؟ داشتند. طبق آیات قرآن صلاة برای پیامبران دیگر بوده است. یکی از پیامبران حضرت آدم ابو البشر بوده است، برای او هم نماز بوده است. پس وقتی صلاة برای همه‌ی پیامبران نماز بوده است، استعمال آن از ابتدا بوده است. لذا می‌توانیم آن را به معنای وضعی لحاظ کنیم و معنای حقیقی بر آن ارکان مخصوصه را بدانیم.

. صلاة؛ در بردارنده‌ی دعوت به سوی خدا

  • بعد می‌فرماید: «و فی کلام مَن لا یَعرفُها، دلیلٌ على ذلک. ثمَّ نُقلَت إلى ذات الأرکان لاشتمالها على الدّعاء» که این حرف را ما قبول نداریم که بگوییم این منقول است. اصلاً استعمال اوّلیّه‌ی صلاة بر ارکان مخصوصه شاید بوده است و نهایت چیزی که شما می‌توانید قائل شوید، اگر دعا را یک واژه‌ی خاص و صلاة را واژه‌ی خاصّ دیگر بدانید آن را اشتراک لفظی قائل شوید که بر هر دو وضع شده باشد. شاید اصلاً ابتدا بر صلاة وضع شده باشد، بعد استعمال در دعا شده است. نه دعا به معنای فارسی، بلکه دعا به معنای لغوی. برای دعا استعمال شده است، حالا آن مجاز باشد. چرا که صلاة در این‌جا از نظر داعی بودن در بردارنده‌ی دعوت و داعی شدن و این‌که همه را به سمت و سوی خدا دعوت کند، است. البتّه کنز الدّقائق نکاتی را بیان کرده است.

. افعال انسان در نماز

  • بعد می‌فرماید: «لأنَّها دعاءٌ بتمامها» خود صلاة دعا است، امّا دعا به معنای لغوی است، نه به معنای سؤال، نه به معنای چیز خواستن. «بالألسِنة الثَّلاثة» به لسان قول، به لسان فعل، به لسان حال. یعنی شما که نماز می‌خوانید این دعوت إلی الله است، چه به افعالی که انجام می‌دهید، رکوع می‌کنید، سجود می‌کنید، قیام می‌کنید، چه قول آن زمانی که دارید «بسم الله الرّحمن الرحیم» و حمد می‌خوانید، در رکوع تعظیم می‌کنید، تسبیح می‌گویید، تکبیر می‌گویید و همچنین به لسان حال، یعنی چگونگی آن حالتی که انسان در نماز دارد تمام این‌ها داعی الله می‌شود.

. وجه اطلاق مصلّی بر داعی

  • «و وجه اطلاق المصّلی على الدّاعی، ظاهرٌ» این نکته را هم ایشان فرموده است که وجه اطلاق داعی بر مصلّی ظاهر است. یعنی مشخّص است که هیچ اشکالی ندارد که شما به مصلّی داعی بگویید. عرض کردیم شاید از مصادیق «کُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِغَیْرِ أَلْسِنَتِکُم‏‏»[9] خود صلاة باشد که به نماز خواندن، به عبادت کردن، به کارهایی که انسان را به سوی خدا دعوت می‌کند دعوت کنید، نه به زبان، نه به حرف زدن. یکی از مصادیق خود صلاة است، لذا اطلاق مصلّی بر داعی ظاهر است.

. برپادارندگان نماز

  • «و قیل: أنَّها من «صلّى»»؛ «صلّی» یعنی صلوین را حرکت داده است یا «الألیتین». «و ذلک لأنَّ أوّل ما یشاهد من أحوال الصّلاة» قیام او است، یعنی برپا خواستن و قیام کردن. «إنَّما هو تحریک الصّلوین، للرّکوع. فانَّ القیام، لا یختصّ بالصّلاة» قیام اختصاص به صلاة هم ندارد. «و إنَّما سُمّی الدّاعی مصلّیاً تشبیهاً له» آن را داعی گفتیم در حالی که نمازگزار است، «تشبیهاً له» از جهت این‌که او را بر داعی تشبیه کردیم. «فی تخضعه بالرّاکع و السّاجد و اقامة الصّلاة» به این‌که رکوع می‌کند، خضوع و خشوع در نماز می‌کند، به رکوع کردن، به سجده کردن، به اقامه‌ی صلاة که «أعم من المفروضات و المسنونات» که اعم از واجبات و مستحبّات می‌شود. بنابراین آن چیزی که مسلّم است و برای ما دلیل است این است که در آیات قرآن برای انبیاء دیگر توصیف شده است که نماز می‌خواندند، با کلمه‌ی «صلاة» هم بیان شده است.

. «صلاة»؛ قبل از شریعت اسلام یا بعد ازآن!

  • پس این‌که بیاییم بگوییم قبل از شریعت اسلام چنین چیزی بوده است مسلّم اشکال دارد. این‌که بگوییم قبل از تشریع صلاة بوده است، حرف این می‌شود که تشریع صلاة چه زمانی بوده است؟چه زمانی صلاة را خدا برای انسان قرار داده است که انجام بدهد؟ آن چیزی که برای ادیان دیگر معروف است مسلّم است. بنابراین ادیان دیگر تا حضرت موسی و حضرت ابراهیم مسلّم است که صلاة بوده است و انبیاء نماز می‌خواندند و در قرآن عمل آن‌ها را با کلمه‌ی صلاة تعبیر کرده است.

. ارکان مخصوصه صلاة در امم دیگر

  • - مثل همین که ما می‌خوانیم؟
  • - نه، مثل این‌که ما می‌خواندیم ارکان مخصوصه بوده است، امّا ارکان مخصوصه ممکن است در امم سابق به نحو دیگری بوده است، کما این‌که صوم این‌طور بوده است. صوم در امم سابق این بوده است که حرف هم نباید می‌زدند. بعد در اسلام خداوند (تبارک و تعالی) به جهت خواست پیغمبر تخفیف قائل شد و حرف زدن را مجاز کردند، وگرنه قبلاًً در امم دیگر صوم این‌طور بوده است. حالا ممکن است نماز که می‌خواندند در امم دیگر به شکل دیگری بوده است. به شکل دیگری بوده است، ولی صلاة بوده است، ارکان مخصوصه بوده است. پس بنابراین استعمال کلمه‌ی صلاة در ارکان مخصوصه دور و بعید نیست که بر این‌ قائل شویم وضع بر آن داشته است و حقیقت داشته است.

. اشتراک لفظی دعا و صلاة

  •  اگر هم قائل شویم که در دعا چنین بوده است نهایتاً قائل به اشتراک لفظی می‌شویم و مشکلی هم پیش نمی‌آید. به قرائنی که داریم آن استعمال می‌شود. تازه جدا از تمام این حرف‌ها خود دعا و خود صلاة در خیلی جاها یکی هستند، مثل این‌که به مصلّی داعی بگویید. تعبیر از مصلّی به داعی هیچ اشکالی ندارد و صحیح است.

. داعی الله بودن؛ مهم‌ترین اثر برای صلاة

  •  بنابراین کلمه‌ی صلاة مسلّم این است که ما ارکان مخصوصه را انجام بدهیم «وَ یُقیمُونَ»[10] اقامه کنیم آن ارکان مخصوصه‌ای که اثر مهمّ آن دعوت است، اثر مهم آن داعی بودن مصلّی است. مهم‌ترین اثر برای صلاة نسبت به مصلّی خود دعوت کردن او به طرف خدا است، این‌که داعی الله شود. در تعبیرات نسبت به اهل بیت هم کلمه‌ی داعی را داریم، آن وقت دعوت آن‌ها فقط به زبان نبوده است، به عمل بوده است و به عمل ارجح بوده است و به عمل بهتر بوده است، لذا بهترین عمل آن‌ها که داعی بودن آن‌ها را درست می‌کند خود صلاة است که مصلّی بودند و تعبیر به مصلّی بودن آن‌ها این است که آن‌ها را داعی الله «دُعَاةً لِلنَّاسِ»[11] بدانیم و در زیارت جامعه هم داریم که شما دعوت کنندگان هستید، داعی الله هستید.

. خواهان واقعی حضرت حق

  • -‌ نماز که می‌خوانیم مخاطب خدا است.
  • - بله، مخاطب خدا است، منتها دعوت که می‌کنیم دعوت کننده‌ی غیر به سمت و سوی خدا هستیم و هم داعی خود خدا هستیم، یعنی خواهان خود خدا هستیم. خواستگار و خواهان خود حضرت حق هستیم. این خیلی ارزش دارد. کسی که خواهان خود خدا شود. در کلمه‌ی دعا معنا کردیم که کسی می‌تواند داعی باشد که واقعاً عاشق باشد. اگر کسی عاشق باشد و مراتب عشق را طی کرده باشد آن وقت سرآمد آن به این است که داعی الله می‌شود، داعی خدا می‌شود.

. تفاوت اجابت و اعطاء

از سوی حضرت حق

  •  کلمه‌ی «ادْعُونی‏ أَسْتَجِبْ لَکُم‏»[12] برای همین است که به دعا است که اجابت می‌آید. به سؤال همیشه اعطاء می‌آید. یعنی در برابر سؤال ناس خداوند اعطاء می‌کند و در برابر دعا ناس و دعای مردم خداوند اجابت می‌فرماید. اجابت غیر از اعطاء است، سؤال غیر از دعا است. لذا ممکن است کسی به در خانه‌ی اهل بیت برود و سؤال کند، یعنی چیزی را درخواست کند در حالی که مسلمان هم نیست. اصلاً اسلام هم ندارد. امّا در خانه‌ی اهل بیت می‌رود و سؤال می‌کند و به او اعطاء می‌کنند. مانند واقعه‌ای که در سوره‌ی مبارکه‌ی انسان «هَلْ أَتى‏ عَلَى الْإِنْسانِ حینٌ مِنَ الدَّهْرِ»[13] که فرمود: «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً»[14] مسکین و یتیم و اسیر آمدند از اهل بیت چیز خواستند و آن وقت آن‌ها اعطاء فرمودند. حالا اسیر که مسلمان نبود. اسیر یعنی کسی که در اسارت مسلمین است و کافر است. اعطاء به آن‌ها می‌شود.

. اجابت کردن خدا

  • امّا دعوت و داعی شدن این‌جا مهم این است که «ادْعُونی» یعنی دعوت باید فقط دعوت حق باشد، یعنی باید خواهان خدا شوید، خواهان خدا شدن که توحید را می‌رساند، «ی» متکلّم وحده بعد از «ادْعُو» است. «ادْعُونی»، «ی» متکلّم وحده. فقط من را «أَسْتَجِبْ لَکُم‏»[15] نمی‌گوید «فأن تدعونی فاستجب لکم»، بلکه می‌فرماید: «ادْعُونی‏ أَسْتَجِبْ لَکُم‏» یعنی فعل شرط و جمله‌ی شرط را حذف می‌کند و می‌فرماید: «أَسْتَجِبْ لَکُم» یعنی اجابت کردن خدا اگر به شرطی که فقط امور را داعی باشید بلافاصله انجام خواهد گرفت.
 

منابع و مآخذ

[1]- سوره‌ی بقره، آیه 3.

[2]- لسان العرب، ج ‏14، ص 466.

[3]- سوره‌ی بقره، آیه 157.

[4]- لسان العرب، ج ‏14، ص 466.

[5]- سوره‌ی طه، آیه 14.

[6]- سوره‌ی مریم، آیات 30 و 31.

[7]- بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ‏67، ص 303.

[8]- تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، ج ‏1، ص 121.

[9]- بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ‏67، ص 303.

[10]- سوره‌ی بقره، آیه 3.

[11]- بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج ‏67، ص 303.

[12]- سوره‌ی غافر، آیه 60.

[13]- سوره‌ی انسان، آیه 1.

[14]- همان، آیه 8.

[15]- سوره‌ی غافر، آیه 60.

 

 

TafsirRezvan_02_1_5_022.mp3

TafsirRezvan_02_1_5_021.mp3

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی