پایگاه قرآنی تفسیر رضوان

سلسله تفاسیر حجت الاسلام و المسلمین رضوانی حوزه علمیه اصفهان مدرسه صدر بازار

پایگاه قرآنی تفسیر رضوان

سلسله تفاسیر حجت الاسلام و المسلمین رضوانی حوزه علمیه اصفهان مدرسه صدر بازار

پایگاه قرآنی تفسیر رضوان

بخش های مختلف پایگاه رضوان

http://bayanbox.ir/view/1362245836429681364/negar.jpg

https://trezvan.ir/tools/shop/mahsol/rezvan%20(32).jpg

http://bayanbox.ir/view/1309876882160502091/hadis2.jpg

http://bayanbox.ir/view/3212576473598921280/momenoon2.jpg

http://bayanbox.ir/view/6101283859816078020/goftarha2.jpg

https://bayanbox.ir/view/6437954910246294839/003.jpg

https://bayanbox.ir/view/3257452292458731752/001.jpg

https://bayanbox.ir/view/9113079035818101705/002.jpg

https://bayanbox.ir/view/6438074236879463477/004.jpg

http://bayanbox.ir/view/675798783622752857/noor.jpg

http://bayanbox.ir/view/1844041631931456962/003.jpg

http://bayanbox.ir/view/4577291091479109840/soroosh.jpg

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
خطبه متقین در تفسیر رضوان

تفسیر سوره بقره آیه 35 | اول بهمن

سه شنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۸، ۰۳:۲۵ ب.ظ

تفسیر سوره بقره آیه  35 

 

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏


وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَىٰ وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ (34) وَقُلْنَا یَا آدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَکُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَٰذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ (35) فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا کانا فِیهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حِینٍ (36)
 

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

و (یاد کن) هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده و خضوع کنید!» همگی سجده کردند؛ جز ابلیس که سر باز زد، و تکبر ورزید، (و به خاطر نافرمانی و تکبرش) از کافران شد. 34  و گفتیم: «ای آدم! تو با همسرت در بهشت سکونت کن؛ و از (نعمتهای) آن، از هر جا می‌خواهید، گوارا بخورید؛ (اما) نزدیک این درخت نشوید؛ که از ستمگران خواهید شد. 35  پس شیطان موجب لغزش آنها از بهشت شد؛ و آنان را از آنچه در آن بودند، بیرون کرد. و (در این هنگام) به آنها گفتیم: «همگى (به زمین) فرود آیید! در حالى که بعضى دشمن دیگرى خواهید بود. و براى شما در زمین، تا مدت معینى قرارگاه و وسیله بهره بردارى خواهد بود.» (36)
 

http://bayanbox.ir/view/5122040553263843431/poster4.jpg

تفسیر سوره مبارکه بقره - آیه 35  اول بهمن ماه 98

حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی

-----------------------------------------

 

«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَةُ الدَّائِمَةُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».

 

دو مطلب کلی :

بحث صیغه امر

مطلب اول

  • امر در آیه چه نوع امرى است ؟
  • آیا امر تعبیدى است که آدم در مقابل آن مکلَّف به انجام آن شده  است ؟
  • یا ترخیصى است که مباح بوده انجام دهد یا ندهد ؟
  • مفسرین در اینکه امر ترخیصى است متفق‏ هستند .

بحث صیغه نهی

اقوال مختلف در  نهى در لا نَقربا

1) نهى تحریمى است

2)  نهى تنزیهى  است

3)  نهى ارشادى است .

مانند

       امر و نهى طبیب به مریض

       معنا اینگونه می شود : 

  • صلاح شما در اینست که در بهشت بمانید .
    • و از نعمت های  بهشتى متنعم شوید .
  • و در صورتى که از درخت منهیّه بخورید
    • موجب خروج شما از بهشت میگردد

نکته های مورد اعتناء

  • علاوه بر مقام عصمت حضرت آدم
    • این نکته قابل توجه است که بهشت جاى تکلیف نیست
  • مضمون آیه شریفه است که میفرماید فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمِینَ (بقره/35)
    • یعنى نتیجه نافرمانى شما ظلم به نفس خودتان است
  • زیرا کسى در بهشت نبود که آدم و حوا به او ظلم کنند
  • و مؤید این معنى است کلام آدم در موقع استغفار
  • و بنابراین مخالفت آنها در این امر ترک اولى است
  • زیرا بهتر بود که آنها در بهشت مى ماندند
    • و براى همیشه از نعمت هاى آن بهره ‏مند بودند
  • و میتوان گفت امر در اُسْکُن و کُــلا
    • توطئه (آماده سازی) براى نهى لا تقربا است.

مطلب دوم :

درباره خلقت حوا که کجا و چگونه خلق شده است ؟

عده ‏اى از مفسرین گفته‏ اند

که موقعى که آدم در بهشت بخواب رفته بود

از یک ضلع آدم حوا را خلق کردند

و مضمون بعضى از اخبار ناطق به همین مطلب است

و در آیات شریفه فقط دارد که از آدم حوا خلق شده است

  • وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها (نساء /1)
  • جَعَلَ مِنْها زَوْجَها (اعراف/189)
  • ثُمَّ جَعَلَ مِنْها زَوْجَها (زمر / 6)

در کتاب «من لا یحضره الفقیه» روایت شده :

رُوِیَ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْیَنَ‏  أَنَّهُ قَالَ: سُئِلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ‏ خَلْقِ‏ حَوَّاءَ وَ قِیلَ‏ لَهُ‏ إِنَ‏ أُنَاساً عِنْدَنَا یَقُولُونَ- إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ حَوَّاءَ مِنْ ضِلْعِ آدَمَ الْأَیْسَرِ الْأَقْصَى فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ تَعَالَى عَنْ ذَلِکَ عُلُوّاً کَبِیراً أَ یَقُولُ مَنْ یَقُولُ هَذَا «3» إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَمْ یَکُنْ لَهُ مِنَ الْقُدْرَةِ مَا یَخْلُقُ لآِدَمَ زَوْجَةً مِنْ غَیْرِ ضِلْعِهِ وَ یَجْعَلُ لِلْمُتَکَلِّمِ مِنْ أَهْلِ التَّشْنِیعِ سَبِیلًا إِلَى الْکَلَامِ أَنْ یَقُولَ إِنَّ آدَمَ کَانَ یَنْکِحُ‏ بَعْضُهُ بَعْضاً إِذَا کَانَتْ مِنْ ضِلْعِهِ مَا لِهَؤُلَاءِ حَکَمَ اللَّهُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ قَالَ ع إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَمَّا خَلَقَ آدَمَ ع مِنْ طِینٍ وَ أَمَرَ الْمَلَائِکَةَ فَسَجَدُوا لَهُ أَلْقَى عَلَیْهِ السُّبَاتَ‏ «1» ثُمَّ ابْتَدَعَ لَهُ حَوَّاءَ فَجَعَلَهَا فِی مَوْضِعِ النُّقْرَةِ الَّتِی بَیْنَ وَرِکَیْهِ‏ «2» وَ ذَلِکَ لِکَیْ تَکُونَ الْمَرْأَةُ تَبَعاً لِلرَّجُلِ فَأَقْبَلَتْ تَتَحَرَّکُ فَانْتَبَهَ لِتَحَرُّکِهَا فَلَمَّا انْتَبَهَ نُودِیَتْ أَنْ تَنَحَّیْ عَنْهُ فَلَمَّا نَظَرَ إِلَیْهَا نَظَرَ إِلَى خَلْقٍ حَسَنٍ یُشْبِهُ صُورَتَهُ غَیْرَ أَنَّهَا أُنْثَى فَکَلَّمَهَا فَکَلَّمَتْهُ بِلُغَتِهِ فَقَالَ لَهَا مَنْ أَنْتِ قَالَتْ خَلْقٌ خَلَقَنِی اللَّهُ کَمَا تَرَى فَقَالَ آدَمُ ع عِنْدَ ذَلِکَ یَا رَبِّ مَا هَذَا الْخَلْقُ الْحَسَنُ الَّذِی قَدْ آنَسَنِی قُرْبُهُ وَ النَّظَرُ إِلَیْهِ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى یَا آدَمُ هَذِهِ أَمَتِی حَوَّاءُ أَ فَتُحِبُّ أَنْ تَکُونَ مَعَکَ تُؤْنِسُکَ وَ تُحَدِّثُکَ وَ تَکُونَ تَبَعاً لِأَمْرِکَ فَقَالَ نَعَمْ یَا رَبِّ وَ لَکَ عَلَیَّ بِذَلِکَ الْحَمْدُ وَ الشُّکْرُ مَا بَقِیتُ فَقَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَاخْطُبْهَا إِلَیَ‏ «3» فَإِنَّهَا أَمَتِی وَ قَدْ تَصْلُحُ لَکَ أَیْضاً زَوْجَةً لِلشَّهْوَةِ وَ أَلْقَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیْهِ الشَّهْوَةَ وَ قَدْ عَلَّمَهُ قَبْلَ ذَلِکَ الْمَعْرِفَةَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ فَقَالَ یَا رَبِّ فَإِنِّی أَخْطُبُهَا إِلَیْکَ فَمَا رِضَاکَ لِذَلِکَ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ رِضَایَ أَنْ تُعَلِّمَهَا مَعَالِمَ دِینِی فَقَالَ ذَلِکَ لَکَ یَا رَبِّ عَلَیَّ إِنْ شِئْتَ ذَلِکَ لِی فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ قَدْ شِئْتُ ذَلِکَ وَ قَدْ زَوَّجْتُکَهَا فَضُمَّهَا إِلَیْکَ فَقَالَ لَهَا آدَمُ ع إِلَیَّ فَأَقْبِلِی فَقَالَتْ لَهُ بَلْ أَنْتَ فَأَقْبِلْ إِلَیَّ فَأَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ ع أَنْ یَقُومَ إِلَیْهَا وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَکَانَ النِّسَاءُ هُنَّ یَذْهَبْنَ إِلَى الرِّجَالِ حَتَّى یَخْطُبْنَ عَلَى أَنْفُسِهِنَّ فَهَذِهِ قِصَّةُ حَوَّاءَ ص.

و ممکن است گفته شود که خدا حواء را از زیادى گل آدم آفرید

  • و آیات و اخبار را هم بر همین معنا حمل کنیم
  • که یک قسمت از گل آدم که بجاى یک ضلع او بوده
  • براى آفرینش حواء بکار رفته تا زن از شوهر خود تبعیت کند

و کلمة لا تقربا نهى از اکل است

  • نه مقصود نزدیک نشدن باشد فَأَکَلا مِنْها

چنان که این کلمه در قرآن در موارد دیگر کنایة از نهى است همراه  تأکید مانند

وَ لا تَقْرَبُوا الزِّنى‏ (اسراء/ 32)

وَ لا تَقْرَبُوا مالَ الْیَتِیمِ (انعام / 152)

وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ (انعام / 151)
 از حضرت صادق سؤال شد که چگونه حوا خلق شده عده ‏اى از مردم میگویند که خدا حوا را از پهلوى چپ آدم خلق کرد پس حضرت فرمود خدا از این عمل پاک است براى خدا توانایى نبود که حوا را از غیر پهلوى آدم بیافریند که راهى براى قول یاوه- گویان پیدا شود که بگویند قسمتى از آدم یا قسمت دیگرش نکاح کرده است چرا این عده چنین سخنى را مى ‏گویند خدا میان ما و آنها حکم کند و فرمود خداى تعالى چون آدم را آفرید و بملائکه امر کرد باو سجده کردند او را بخواب فرو برد و حوا را براى او آفرید تا آخر حدیث (کتاب فقیه)
و در شجره که از خوردن آن نهى شده بود اختلاف است

اقوال مختلف در شجره

  • بعضى گفتند حنطه «گندم»
  • و بعضى عنب «انگور»
  • و بعضى تین «انجیر»
  • و بعضى «زیتون»
  • و بعضى «کافور»
  • و بعضى شجره علم خیر و شر
  • و بعضى شجره خلد دانسته‏ اند

و قائل بشجره علم خیر و شر کلبى است

و او از تورات رائج اخذ نموده

و قصه تورات به جهات بسیارى محرّف است

و قائل بشجره خلد ابن جذعان است

و این نیز قول باطلى است

براى اینکه اولا مأخوذ از قول شیطان است

که گفت هَلْ أَدُلُّکَ عَلى‏ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لا یَبْلى‏

و ثانیا اگر شجره خلد بود

باید آدم و حوا در بهشت جاودان باشند

نه اینکه خارج شوند.
و اخبار در این باره مختلف است

و در بعضى اخبار دارد که همه اینها حق است

زیرا درخت بهشتى شامل همه انواع خوراکیها هست

و آنچه بنظر اقرب است اینکه شجره از چیزهایى بوده که خوردن آن با ماندن در بهشت مناسبتى نداشته

و بعید نیست که همان حنطه بوده است،

فاء در جمله فتکونا من الظالمین فاء تفریع است یعنى خوردن از شجره منهیه موجب ظلم به نفس خودتان میشود

زیرا باعث خروج از بهشت و تعب در حیات دنیا می گردد

و تقدیر اینست که «ان تقربا تکونا من الظالمین» کلام یک جمله واحدة و مشتمل بر شرط و جزاء است،

و ممکن است فاء عاطفه  است

از قبیل عطف جمله بجمله

و تقدیر اینکه «لا تقربا هذه الشجرة و لا تکونا من الظالمین»

و عطف بفاء براى ترتب است

یعنى عدم ظلم مترتب بر عدم تقرب است،

لکن اوّل اولى است.

آیه شریفه بعدی می فرماید  : 

فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمَّا کانا فِیهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُکُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَ لَکُمْ فِی الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى‏ حِینٍ (36)
 (پس شیطان آدم و حوا را نسبت بآن درخت لغزانید و آنها را از آنچه در آن بودند بیرون نمود، و ما گفتیم که فرود آئید در حالى که بعضى از شما دشمن بعضى دیگرید و براى شما در زمین تا مدت محدودى محلى قرار و برخوردارى است)

إزلال:

یا مأخوذ از زلة بمعنى خفت است و معنى اینست که شیطان خفّت و سبکى آدم و حوا را فراهم نمود بعد از آنکه در بهشت در مقام شرافت و وزانت بودند

و یا مأخوذ از زلّت بمعنى عثرت و لغزش است مقابل ثبات و استقامت، و مراد لغزش از صراط عقل و طریق صواب و صلاح است.

و نسبت دادن ازلال را به شیطان از جهت اینست که بوسوسه او صادر شده

در باب افعال اختیارى مطرح شده است :

اولین مقدّمه فعل اختیارى

  • خطور در قلب است
    • که بواسطه الهام مَلَک
    • یا وسوسه شیطان میباشد
    • و سپس تصور و تصدیق
    • و عزم و جزم
    • و حرکت عضلات
    • و صدور فعل در خارج است

و البته هیچ فعلى در خارج بدون اراده و مشیت حق واقع نمیشود

همانند آیه شریفه  «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ»

اقسام استناد افعال اختیاری

1)  افعال اختیارى به حق  استناد داده شوند

چون قدرت و اراده و اختیار عبد در تحت قدرت و مشیت حق است

2)  افعال اختیارى به مَلَک یا شیطان استناد داده شوند

چون به الهام مَلَک یا وسوسه شیطان واقع میشود

3)  افعال اختیارى به عَبْد استناد داده شوند

چون باراده و اختیار او در خارج واقع شده است.

و زلّة و خطیئة و سیّئة و معصیه از جهتى قریب المعنى میباشد

و اطلاق هر یک از آنها بر عمل زشت به مناسبتى است

  • و اصل زلّت به معناى زوال از حق و صواب است
  • و ازلّه الشیطان یعنى ازاله عن الحق

هبوط : 

 هبوط بمعنى نزول و وقوع از اعلى باسفل است

 بمعنى انتقال از موضعى بموضع دیگر نیز استعمال مى‏شود

  • مثل آیه شریفه اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَکُمْ ما سَأَلْتُمْ

و خطاب جمع در اهبطوا

1) بعضى گفتند بآدم و حوا است

  • و اقلّ جمع دو است

و بآیه فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ استشهاد نمودند

  • که اخوه «صیغه جمع» از دو به بالا را شامل میشود

چنانچه در خبر هم استشهاد نموده

  • و فتواى اصحاب نیز در مسئله همین است.

نتیجه :  ضمیر جمع

ولى این کلام تمام نیست زیرا

  •  اولّا منافى است با جمله بعضکم لبعض عدو،
    • زیرا لازم می آید که آدم و حوا دشمن یکدیگر باشند
  • و ثانیا خطاب بواسطه ضمیرکُم بدو نفر استعمال نشده است
  • و ثالثا با ضمایر قبل که همه را تثنیه آورده منافى و بر خلاف سیاق است.

 قیاس به این آیه « فَإِنْ کانَ لَهُ إِخْوَةٌ »  قیاس مع الفارق است

 2)  بعضى گفتند مراد آدم و حوا و ابلیس است

  • و اگر چه هبوط شیطان هنگام ترک سجده بآدم بود
    • و خطاب فَاهْبِطْ مِنْها فَما یَکُونُ لَکَ أَنْ تَتَکَبَّرَ فِیها  قبلا باو شده بود
  • ولى در اینجا نیز با آدم و حوا مورد خطاب اهبطوا قرار گرفته ‏اند
  • و این سخن نیز تمام نیست
  • زیرا مفاد جمله بعضکم لبعض عدو، عداوت طرفین است
  • در حالى که آدم و حوا با ابلیس دشمنى نداشتند بلکه ابلیس با آنها دشمنى نموده.

3)  بعضى گفتند مراد آدم و حوا و ابلیس و مار است

  •  و این گفتار فاسدى است که بعض از مفسرین از تورات رائج اخذ نموده‏ اند

  • و در قرآن در هیچ جا اسمى از مار نیست‏ 

نتیجه :

و ظاهر اینست که مراد آدم و حوا و ذریّه آنها باشد

  • که در روى زمین تولید و تناسل می نمایند
  • و بواسطه قوا و غرائز حیوانى که در آنهاست
    • عداوت و بغضاء و خونریزى بین آنها ایجاد میگردد.

مستقر

  • بمعناى قرارگاه است اگر اسم مکان باشد
  • بمعنى استقرار و ثبات است اگر مصدر میمى باشد.

متاع

  • و متاع بمعنى تمتّع و برخوردارى است
  • و مراد بهره‏ مندى از نعم دنیوى
    • از مأکولات و مشروبات و منکوحات و ملبوسات و سایر تمتّعات است.

الى حین

  • یعنى در مدّت محدودى که براى هر کدام از شما مقرر شده که در دنیا زیست کنید
  • چنانچه میفرماید: وَ لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ

 

 

منابع

 اطیب البیان فى تفسیر القرآن، ج‏1، ص: 517

من لا یحضره الفقیه، ج‏3، ص: 380

محمدهادی معرفت، تفسیر و مفسران، ج۱، ص۴۱۷.   

 

 

   شماره فایل   98-11-1-2-35

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی