پایگاه قرآنی تفسیر رضوان

سلسله تفاسیر حجت الاسلام و المسلمین رضوانی حوزه علمیه اصفهان مدرسه صدر بازار

پایگاه قرآنی تفسیر رضوان

سلسله تفاسیر حجت الاسلام و المسلمین رضوانی حوزه علمیه اصفهان مدرسه صدر بازار

پایگاه قرآنی تفسیر رضوان

بخش های مختلف پایگاه رضوان

http://bayanbox.ir/view/1362245836429681364/negar.jpg

https://trezvan.ir/tools/shop/mahsol/rezvan%20(32).jpg

http://bayanbox.ir/view/1309876882160502091/hadis2.jpg

http://bayanbox.ir/view/3212576473598921280/momenoon2.jpg

http://bayanbox.ir/view/6101283859816078020/goftarha2.jpg

https://bayanbox.ir/view/6437954910246294839/003.jpg

https://bayanbox.ir/view/3257452292458731752/001.jpg

https://bayanbox.ir/view/9113079035818101705/002.jpg

https://bayanbox.ir/view/6438074236879463477/004.jpg

http://bayanbox.ir/view/675798783622752857/noor.jpg

http://bayanbox.ir/view/1844041631931456962/003.jpg

http://bayanbox.ir/view/4577291091479109840/soroosh.jpg

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
خطبه متقین در تفسیر رضوان

تفسیر سوره بقره آیه 34 - شنبه 12 بهمن

شنبه, ۱۲ بهمن ۱۳۹۸، ۰۷:۰۸ ب.ظ

http://bayanbox.ir/view/8237487814688973605/1112.jpg

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ‏

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَىٰ وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ   (34)

 

به نام خداوند بخشنده بخشایشگر

و (یاد کن) هنگامی را که به فرشتگان گفتیم: «برای آدم سجده و خضوع کنید!» همگی سجده کردند؛ جز ابلیس که سر باز زد، و تکبر ورزید، (و به خاطر نافرمانی و تکبرش) از کافران شد.

ترتیل آیه  34 سوره مبارکه بقره

-----------------------------------------

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان اللعین الرجیم 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صلی الله عَلَى سَیِّدِنَا  مُحَمَّدٌ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ و اللَعْنَةُ الدائمه عَلَی أَعْدائِهِمْ من الان الی قیام یوم الدین

وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‏ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً (115) وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلیسَ أَبى‏ (116) فَقُلْنا یا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَکَ وَ لِزَوْجِکَ فَلا یُخْرِجَنَّکُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى‏ (117) إِنَّ لَکَ أَلاَّ تَجُوعَ فیها وَ لا تَعْرى‏ (118) وَ أَنَّکَ لا تَظْمَؤُا فیها وَ لا تَضْحى‏ (119) فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطانُ قالَ یا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلى‏ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لا یَبْلى‏ (120) فَأَکَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ عَصى‏ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى‏ (121)

پیش از این، از آدم پیمان گرفته بودیم؛ امّا او فراموش کرد؛ و عزم استوارى براى او نیافتیم! (115)  و به یاد آور هنگامى را که به فرشتگان گفتیم: «براى آدم سجده کنید!» همگى سجده کردند؛ جز ابلیس که سرباز زد (و سجده  نکرد)! (116) پس گفتیم: «اى آدم! این (ابلیس) دشمن تو و (دشمن) همسر توست! مبادا شما را از بهشت بیرون کند؛ که به زحمت و رنج خواهى افتاد! (117) (امّا تو در بهشت راحت هستى! و مزیّتش) براى تو این است که در آن گرسنه و برهنه نخواهى شد؛ (118) و در آن تشنه نمى‏شوى، و حرارت آفتاب آزارت نمى‏دهد!» (119) ولى شیطان او را وسوسه کرد و گفت: «اى آدم! آیا مى‏خواهى تو را به درخت زندگى جاوید، و ملکى بى‏زوال راهنمایى کنم؟!» (120) سرانجام هر دو از آن خوردند، (و لباس بهشتیشان فرو ریخت،) و عورتشان آشکار گشت و براى پوشاندن خود، از برگهاى (درختان) بهشتى جامه دوختند! (آرى) آدم پروردگارش را نافرمانى کرد، و از پاداش او محروم شد! (121) سپس پروردگارش او را برگزید، و توبه‏اش را پذیرفت، و هدایتش نمود. (122)

 

و هر آینه قرار داد و عهد کردیم بسوى آدم

یعنى با او عهد کردیم از قبل

پس نسیان کرد و نیافتیم از براى او عزم و ثباتى 

و مفسّرین اختلاف زیادى در این آیه شریف دارند،

بعضى گفتند: راجع به شجره منهیّه است

بعضى گفتند: راجع به اغواى شیطان است

بعضى گفتند راجع بوعید خروج از جنّت است،

و اخبار زیادى در برهان نقل کرده که راجع بمقام محمّد صلّى اللَّه علیه و سلم و ائمه‏

اطهار علیهم السلام و حضرت قائم (عج) فرجه است، و ما پس از بیان چند مقدّمه آنچه بنظر میرسد بیان میکنیم و اللَّه العالم.

 

(1) انبیاء و اوصیاء کلا شرط اوّلى آنها عصمت است هم از معاصى در تمام عمر و هم از خطا و نسیان و سهو و شک و نحو اینها.

(2) لفظ نسى دلیل بر نسیان بمعنى فراموشى نیست در قرآن نسبت نسیان را بذات مقدّس خود هم داده در آیه شریفه در همین سوره آیه 123- 126 (وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی‏ الى قوله‏ وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسى‏).

(3) آیه شریفه (وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ النَّبِیِّینَ لَما آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتابٍ وَ حِکْمَةٍ ثُمَّ جاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ قالَ أَ أَقْرَرْتُمْ وَ أَخَذْتُمْ عَلى‏ ذلِکُمْ إِصْرِی قالُوا أَقْرَرْنا قالَ فَاشْهَدُوا وَ أَنَا مَعَکُمْ مِنَ الشَّاهِدِینَ‏) آل عمران آیه 76 شرحش در مجلّد سیّم صفحه 266 بیان شده مراجعه فرمائید پس از این مقدمات مى‏گوییم:

(وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‏ آدَمَ مِنْ قَبْلُ‏) راجع بشجره منهیّه نیست، زیرا نهى از شجره نه تحریمى بود و نه تنزیهى نه فعل حرامى مرتکب شدند و نه مکروهى، بلکه ارشادى بود و اعمال مولویّة در او نشده بود فقط ظلم بخود کرده‏اید که میفرماید: (فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمِینَ‏) که از بقاء در جنت محروم شده‏اید و راجع باغواى شیطان هم نیست، زیرا شیطان قسم یاد کرد که من محض نصیحت ارشاد مى کنم (وَ قاسَمَهُما إِنِّی لَکُما لَمِنَ النَّاصِحِینَ‏) و راجع بخروج از جنت هم نیست، زیرا اکل شجره بقصد خلود در جنّت بوده که شیطان گفت (أَوْ تَکُونا مِنَ الْخالِدِینَ‏) بلکه راجع بهمان اخذ میثاقست آدم هم ایمان بحضرت رسالت داشت لکن در نصرت او اقرار نکرد و انکار هم نکرد و نصرت انبیاء در زمان ظهور حضرت بقیة اللَّه است که رجعت کنند بدنیا و در کابش نصرت دین محمّدى صلّى اللَّه علیه و سلم کنند، و بعید نیست که عدم اقرار آدم هم از این جهت بوده که بسیار محزون بود از خروج بهشت متأثر بود که بعد از رجعت بدنیا باز طول کشد زندگانى و گرفتار زخارف‏

دنیوى شود بناء على هذا هم مفاد اخبار واضح میشود هم مفاد آیه شریفه.

اما اخبار در کافى از حضرت باقر علیه السلام است فرمود:

(عهدنا الیه فى محمّد و الأئمة من بعده فترک)

و همین حدیث از علىّ بن ابراهیم از آن حضرت روایت شده و همچنین از ابن بابویه و از کافى از حضرت صادق علیه السلام فرمود:

(فى کلمات فی محمّد و على و الحسن و الحسین و الأئمه من ذرّیتهم)

و از مفید از حضرت باقر علیه السلام حدیث مفصل است شاهد مطلب این جمله که در آیه شریفه (أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ‏ الایة) فرمود: اخذ میثاق نمود از انبیاء

(انّى ربکم و محمّد رسولى و على امیر المؤمنین و الاوصیاء من بعده ولاة امرى و خزّان علمى و انّ المهدى انتصر به لدینى و اظهر به دولتى و انتقم به من اعدائى قالوا اقررنا و شهدنا و لم یجحد آدم و لم یقرّ- الحدیث)

و اما آیه شریفه.

(وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‏ آدَمَ مِنْ قَبْلُ‏) عهد همان میثاق است که در آیه (وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ النَّبِیِّینَ‏) بیان شد.

(فَنَسِیَ‏) یعنى فترک که مفاد

(و لم یجحد و لم یقر)

در حدیث مفید است (وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً) عزم بر یارى پیغمبر و نصرت دین او در دولت حقه بقیة اللَّه و از مفاد حدیث مفید استفاده میشود که مثل نوح و ابراهیم و موسى و عیسى و محمّد صلّى اللَّه علیه و سلم را اولى العزم گفتند و آدم را ندانستند باین معنى است هذا ما عندنا و اللَّه العالم.

[سوره طه (20): آیه 116]

وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلاَّ إِبْلِیسَ أَبى‏ (116)

شرح این آیه و ترجمه او در مجلّد اوّل این کتاب صفحه 508 الى صفحه 514 مفصلا بیان کرده‏ایم در حقیقت سجده و معناى آن و اباء شیطان و اینکه او مورد خطاب بوده یا نبوده و اینکه آدم اشرف از ملائکه بود در چهار موضع ذکر کرده‏ایم احتیاج بتکرار نیست مراجعه فرمائید و اللَّه العالم.

[سوره طه (20): آیه 117]

فَقُلْنا یا آدَمُ إِنَّ هذا عَدُوٌّ لَکَ وَ لِزَوْجِکَ فَلا یُخْرِجَنَّکُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى‏ (117)

پس گفتیم: اى آدم محققا این شیطان دشمن تو و دشمن زوج تو است پس شما را از بهشت بیرون نکند پس بمشقت و زحمت میافتى.

(فَقُلْنا یا آدَمُ‏) بطریق وحى بتوسط ملائکه خطاب بآدم شد چنانچه مکرر ذکر شد که هر کجا بنحو متکلم مع الغیر بیان فرموده بتوسط اسباب و وسائط بوده.

(إِنَّ هذا) اشاره بابلیس است که تکبّر کرد و زیر بار اطاعت آدم نرفت.

(عَدُوٌّ لَکَ وَ لِزَوْجِکَ‏) جهت عداوتش این بود براى ترک سجده بآدم رانده درگاه الهى شد و مورد لعن خداوند و خطاب (فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّکَ رَجِیمٌ وَ إِنَّ عَلَیْکَ اللَّعْنَةَ إِلى‏ یَوْمِ الدِّینِ‏) باو شد حجر آیه 34 و 35 (اشکال) با اینکه خداوند خبر داد بآدم که این دشمن شما است چرا آدم فریب او را خورد؟ (جواب) همین نحوى که خداوند بجمیع اولاد آدم خبر داد و عهد گرفت که فرمود: أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنِی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ‏) یس آیه 6 (سؤال) آدم معصوم بود ولى بنى آدم مقام عصمت نداشتند؟ (جواب) معصوم از معاصى و خطا و نسیان بود ولى از ترک اولى چنانچه قبلا اشاره شد که نهى از شجره ارشادى بود اولى این بود که نزدیک آن نروند و ترک اولى در انبیاء سلف بوده بلى پیغمبر أکرم و اوصیاء طاهرینش از ترک اولى هم مصون بودند (سؤال) آدم در بهشت بود شیطان که از بهشت بیرون بود کجا تماس گرفت با آدم؟ (جواب) شیطان از کجا وارد قلب بنى آدم میشود از راه منافذ بدن آیا تصور مى‏کنید جسمى است داخل در قلب میشود؟ راه شیطان بقلب بتوسط قوه شهوت و غضب و وهم است، چنانچه راه ملک بتوسط قوه عقل است آدم و زوجش بشجره منهیّه متمایل شدند

قوه شهوت وسیله شیطان شد بوسیله او راه بقلب پیدا کرد نه داخل بهشت شد و نه از منافذ بدن آدم وارد قلب شد و نه بصورت جسمیّت مقابل آدم آمد.

 

(فَلا یُخْرِجَنَّکُما مِنَ الْجَنَّةِ فَتَشْقى‏) شیطان سبب شد و الا قدرت بر اخراج نداشت، چنانچه أکل شجره هم سبب بود و قوه شهوت هم سبب شد که گفتند انسان سه دشمن دارد دنیا اول جلوه میدهد قوه شهوت ثانیا متمایل مى‏شود شیطان ثالثا راه نمایى مى‏کند شجره جلوه کرد شهوت مایل شد شیطان اغوى کرد و مراد از فتشقى بمشقت افتادن است در دنیا نه شقاوت مقابل سعادت.

[سوره طه (20): آیه 118]

إِنَّ لَکَ أَلاَّ تَجُوعَ فِیها وَ لا تَعْرى‏ (118)

محققا از براى تو اینست که نه گرسنه مى‏شوى در بهشت و نه برهنه میگردى چون در بهشت هیچگونه المى نیست اهل بهشت نه گرسنه مى‏شوند که الم جوع باشد و نه سیر مى‏شوند که دیگر میل نداشته باشند میفرماید: (أُکُلُها دائِمٌ‏) فقط التذاذ است و البسه بهشتى هم مختصّ ببهشت است با لباس دنیوى و مأکولات دنیا مناسبت ندارد.

(إِنَّ لَکَ‏) و هر که در بهشت باشد مثل زوج او و غیر اینها.

(أَلَّا تَجُوعَ فِیها) زیرا مأکولات آن تحلیل نمى‏شود که محتاج ببدل ما یتحلل شود مدفوعات ندارد پیرى و ضعف قوى در آنجا نیست تمام (جرد مرد) هستند فنا و زوال ندارد دار خلود است.

(وَ لا تَعْرى‏) برهنگى هم یک بلائى است در آنجا نیست البسه بهشتى نه چرک و کثیف میشود و نه کهنه و پوسیده نه ثقل و سنگینى دارد صد لباس روى هم خردلى ثقالت ندارد، بلکه بشره از زیر آنها نمایان است.

[سوره طه (20): آیه 119]

وَ أَنَّکَ لا تَظْمَؤُا فِیها وَ لا تَضْحى‏ (119)

و محققا تو تشنه نمیشوى و حرارة آفتاب را درک نمیکنى چنانچه در باب مأکولات گفتیم در مشروبات هم همین نحوه است نه تشنگى دارد و نه سیرابى که دیگر متمایل نباشد مشروباتش هم دائمى است و انهار بهشت چهار است، چنانچه میفرماید:

(فِیها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَیْرِ آسِنٍ وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى‏) محمّد آیه 17.

(وَ أَنَّکَ لا تَظْمَؤُا فِیها) و حرارت شمس هم ندارد گرمى و سردى در آنجا نیست چنانچه میفرماید: (لا یَرَوْنَ فِیها شَمْساً وَ لا زَمْهَرِیراً) دهر آیه 13 در بهشت روز و شب نیست ماه و سال نیست زمستان ندارد شمس و قمر و کواکب و آسمان و زمین کرات جوّیه تمام از بین میرود (إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ‏) تکویر آیه 1 و 2 (یَوْمَ نَطْوِی السَّماءَ کَطَیِّ السِّجِلِّ لِلْکُتُبِ‏) انبیاء آیه 104 (وَ السَّماواتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ‏) زمر آیه 76 و غیر اینها از آیات.

[سوره طه (20): آیه 120]

فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطانُ قالَ یا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلى‏ شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْکٍ لا یَبْلى‏ (120)

پس وسوسه کرد بسوى آدم شیطان و گفت: اى آدم آیا دلالت کنم ترا بر درختى که اگر از آن درخت اکل کنى همیشه باقى هستى و فناء ندارد و بر سلطنت و مالکیّتى که کهنه شدن ندارد.

(فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطانُ‏) وسوسه شیطان خطورات قلب است چون مقدّمات فعل انسان تمامش اختیارى است غیر از خطور قلبى که تعبیر بتصوّر میکنند که‏ بدون اختیار در قلب خطور میکند پس از خطور تصدیق بفائده و ثمره آن میکند پس از تصدیق عزم و جزم و اراده که تعبیر بعلم که محرّک عضلات میشود نحو الفعل و آن خطور قلبى اگر از ناحیه ملک باشد الهامش گویند: و اگر از ناحیه شیطان باشد وسوسه‏اش نامند.

 

(قالَ یا آدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلى‏ شَجَرَةِ الْخُلْدِ) چنین تصوّر کرد که این شجره باعث بقاء ابدى میشود.

(وَ مُلْکٍ لا یَبْلى‏) عبارة اخرى جمله اولى است که این مقام و رتبه را که واجد است تنزّل ندارد و کهنه نمیشود و براى او باقى میماند و حضرت آدم هم نمیدانست این خیال و تصوّر از ناحیه شیطان است، بلکه ممکن است از ناحیه ملک باشد و خداوند در آیه قبل فرمود: شیطان دشمن شما است و میآید شما را از بهشت بیرون کند اگر آدم میدانست از ناحیه او است البته مخالفت میکرد و اشتباه آدم همین بود که خداوند که نهى از شجره کرده حکمت و مصلحت داشته و این خیال تصوّر بر خلاف صلاح او است و این مسلّما از ناحیه شیطان است.

[سوره طه (20): آیه 121]

فَأَکَلا مِنْها فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما وَ طَفِقا یَخْصِفانِ عَلَیْهِما مِنْ وَرَقِ الْجَنَّةِ وَ عَصى‏ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى‏ (121)

پس تناول کرد آدم و زوجش از آن شجره پس ظاهر شد بر آنها عورتهاى آنها پس چون برهنه شدند رفتند و از برگ درختان بهشت قطع کردند و عورت خود را پوشانیدند و مخالفت کرد آدم پروردگار خود را پس بى‏بهره شد از بهشت.

(فَأَکَلا مِنْها) نظر به اینکه انسان باید بمجرد خطور قلبى و تصوّر شى‏ء اقدام بر عمل نکند و تعجیل در انجام فعل ننماید باید تأمل و تفکّر و تدبّر کرد و عواقب و آثار آن فعل را بنظر آورد اگر بصلاح و فساد آن بر خورد کرد انجام‏ دهد یا منصرف شود و اگر درک صلاح و فساد آن را نکرد خوددارى کند آدم و حوّا تامّل نکرده بمجرّد خطور قلبى که وسوسه شیطان بود اقدام بر اکل شجره کردند که فاء تفریع دلالت دارد که اکل آنها متفرّق بر همان وساوس شیطانى بود که خیال کردند شجره خلد است و بقاء ملک بخصوص مقرون به قسم که (وَ قاسَمَهُما إِنِّی لَکُما لَمِنَ النَّاصِحِینَ‏) اعراف آیه 21.

(فَبَدَتْ لَهُما سَوْآتُهُما) اوّلین اثر این فعل این بود که البسه بهشتى از آنها سلب شد بمجرد اکل و عورة آنها ظاهر شد ناچار.

(وَ طَفِقا) بمعنى جعل بفعل، فورى رفتند و از برگ بهشت که گفتند و رق زیتون بوده.

(یَخْصِفانِ‏) چسبانیدند.

(عَلَیْهِما) بر خود که عورت خود مکشوف نباشد.

(وَ عَصى‏ آدَمُ رَبَّهُ‏) گفتیم: این عصیان معصیت نبوده حتى مکروه هم نبوده و نهى ارشادى بوده یعنى بر خلاف صلاح خود اقدام نمودند بخصوص بقرینه.

(فَغَوى‏) غوى خلاف رشد است بر ضرر خود اقدام کرد (تنبیه) بعد از بیان این جملات بر خورد کردم بحدیث شریفى از حضرت رضا علیه السلام در جواب على بن الجهم در اعتراضاتى که بر انبیاء داشت از آیات شریفه و حدیث مفصل است و شاهد عرائض گذشته این جمله حدیث است فرمود:

(امّا قوله: وَ عَصى‏ آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى‏ فان اللَّه تعالى خلق آدم حجة فی ارضه و خلیفة فی بلاده و لم یخلقه للجنّة و کانت المعصیة من آدم فی الجنّة لا فى الارض لیتمّ مقادیر امر اللَّه فلما اهبط الى الأرض و جعل خلیفة عصم بقوله: إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إِبْراهِیمَ وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمِینَ‏ الحدیث).

[سوره طه (20): آیه 122]

 

 

اطیب البیان فى تفسیر القرآن، ج‏9، ص: 115

 

تدریس استاد حجت الاسلام و المسلمین رضوانی -  آیه   34- شنبه 12  بهمن

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی