پایگاه قرآنی تفسیر رضوان

سلسله تفاسیر حجت الاسلام و المسلمین رضوانی حوزه علمیه اصفهان مدرسه صدر بازار

پایگاه قرآنی تفسیر رضوان

سلسله تفاسیر حجت الاسلام و المسلمین رضوانی حوزه علمیه اصفهان مدرسه صدر بازار

پایگاه قرآنی تفسیر رضوان

بخش های مختلف پایگاه رضوان

http://bayanbox.ir/view/1362245836429681364/negar.jpg

https://trezvan.ir/tools/shop/mahsol/rezvan%20(32).jpg

http://bayanbox.ir/view/1309876882160502091/hadis2.jpg

http://bayanbox.ir/view/3212576473598921280/momenoon2.jpg

http://bayanbox.ir/view/6101283859816078020/goftarha2.jpg

https://bayanbox.ir/view/6437954910246294839/003.jpg

https://bayanbox.ir/view/3257452292458731752/001.jpg

https://bayanbox.ir/view/9113079035818101705/002.jpg

https://bayanbox.ir/view/6438074236879463477/004.jpg

http://bayanbox.ir/view/675798783622752857/noor.jpg

http://bayanbox.ir/view/1844041631931456962/003.jpg

http://bayanbox.ir/view/4577291091479109840/soroosh.jpg

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
خطبه متقین در تفسیر رضوان

تجزیه آیه سیزده سوره مبارکه بقره

دوشنبه, ۱۶ دی ۱۳۹۸، ۱۱:۱۴ ق.ظ

تجزیه آیه سیزده سوره بقره

وَإذا قِیلَ لَهُم آمِنوا کَمَا آمَنَ النَّاسُ قالوا أَنُؤمِنُ کَمَا آمَنَ السُّفَهاءُ اَلا إنهُّم هُم السُفُهاءُ ولَکِن لا یَعلَمُون (۱۳) »

« و هنگامی که به آنان گفته شود: همانند سایر مردم ایمان بیاورید، می گویند آیا همچون ابلهان ایمان بیاوریم؟ بدانید این ها همان ابلهانند ولی نمی دانند.»

وَ:

تجزیه: حرف عطف، مبنی، غیر عامل.

 

إذُا:

تجزیه: اسم ثلاثی، مبنی غیر عامل، دائم الا ضافه، ظرف زمان مستقبل، متضمن معنای معنای شرط.

 

قِیل:

تجزیه: فعل ماضی، صیغه مفرد مذکر غایب، ثلاثی مجرد از ماده قول، معتل، اجوف واوی، متعدی، مجهول، مبنی، متصرف (در اصل قول) بوده، واو بعد از سلب حرکت ما قبل کسره را به قاف می دهد (قول) می شود واو ساکن ما قبل مکسور قلب به یا می شود (قیل) بدست می آید.

 

لَ:

تجزیه: حرف جر، مبنی، عامل، مختص به اسم

 

هُم:

تجزیه: ضمیرمتصل به هر سه قسم کلمه، برای جمع مذکر غایب، معرفه، غیر متصرف، جامد، مبنی

 

آمَنوا:

تجزیه: فعل امر، صیغه جمع مذکر مخاطب، ثلاثی مزید، از باب افعال، از ماده امن، ناسالم ، مهموز الفاء، متصرف، متعدی، معلوم مبنی

 

کَما:

تجزیه:  ک: حرف جر و تشبیه، مبنی بر فتح، عامل بر اسم ( بعضی از علمای نحو غیر عامل دانسته اند)

ما: حرف جر، تشبیه، مبنی بر سکون، غیر عامل

 

آمَن:

تجزیه: فعل ماضی، صیغه مفرد مذکرغایب، ثلاثی مزید، از باب افعال از ماده افعال، از ماده آمن، ناسالم مهموز الفاء، متعدی، معلوم، مبنی، متصرف

 

النّاسَ:

تجزیه: ال: الف و لام تعریف عهد خارجی، مبنی بر سکون، غیرعامل، مختص به اسم

ناس: اسم ثلاثی مجرد، ناسالم، اجوف واوی، اصل ان (نؤس) بوده واو آن قلب به الف شده است، منصرف، غیر متصرف، جامد، لفظا مفرد، معنا جمع، معرفه به الف ولام، اسم جمع به عقیده سیبویه: اصل آن (اناس) می باشد همزه آن حذف گردیده و ناس شده است.

 

 

قالُوا:

تجزیه: فعل ماضی صیغه جمع مذکر غایب، ثلاثی مجرد از ماده قول، معتل، اجوف واوی، متعدی، معلوم، مبنی، متصرف، در اصل قـَوَلـُوا بوده، حرف عله متحرک واو ماقبل مفتوح است قلب به الف گردیده وقالوا به دست آمده.

 

أ:

تجزیه: همزه استفهام انکاری، مبنی غیرعامل

 

نؤمِنُ:

تجزیه: فعل مضارع، صیغه متکلم مع الغیر، ثلاثی مزید، از باب افعال، از ماده أمن، ناسالم، مهموز الفاء، متعدی، معلوم معرب، متصرف.

 

کَمَا:

تجزیه:  ک: حرف جر و تشبیه، مبنی بر فتح، عامل بر اسم، بعضی از علمای نحو غیر عامل دانسته اند.

ما: حرف جر، تشبیه، مبنی بر سکون، غیر عامل

 

آمَنَ:

تجزیه: فعل ماضی، صیغه مفرد مذکرغایب، ثلاثی مزید، از باب افعال از ماده افعال، از ماده آمن، ناسالم مهموز الفاء، متعدی، معلوم، مبنی، متصرف

 

النّاسَ:

تجزیه: ال: الف و لام تعریف عهد خارجی، مبنی بر سکون، غیرعامل، مختص به اسم

ناس: اسم ثلاثی مجرد، ناسالم، اجوف واوی، اصل ان «نـَوَس» بوده واو آن قلب به الف شده است، منصرف، غیر متصرف، جامد، لفظا مفرد، معنا جمع، معرفه به الف ولام، اسم جمع به عقیده سیبویه: اصل آن «ناس» می باشد همزه آن حذف گردیده و ناس شده است.

 

السُفَهاء:

تجزیه: ال: الف ولام عهد ذهنی خارجی، مبنی بر سکون غیر عامل، مختص به اسم

سفهاء: اسم ثلاثی مزید، جمع مکسر کثرت، مفردش سفیه، از ماده سفه، سالم برای جمع مذکر حقیقی، منصرف، متصرف  مشتق، معرب معرفه به الف ولام

 

 

ألَا:

تجزیه: حرف استفتاح، برای تنبیه و آگاه ساختن مخاطب، مبنی غیر عامل.

 

إِنّ:

تجزیه: از حروف مشبهه بالفعل، برای تاکید، مبنی، عامل، ناصب اسم و رافع خبر، مختص به اسم

 

هُم:

تجزیه: ضمیر متصل برای جمع مذکر غایب، معرفه، غیر متصرف، جامد، مبنی

 

هُم:

تجزیه: ضمیر فصل برای جمع مذکر غایب، معرفه، غیر متصرف، جامد، مبنی

 

السُفَهاءُ:

تجزیه: ال: الف ولام عهد ذهنی خارجی، مبنی بر سکون غیر عامل، مختص به اسم

سفهاء: اسم ثلاثی مزید، جمع مکسر کثرت، مفردش سفیه، از ماده سفه، سالم برای جمع مذکر حقیقی، منصرف، متصرف مشتق، معرب معرفه به الف ولام

وَ:

تجزیه: حرف عطف، مبنی، غیر عامل.

 

لکِن:

تجزیه: حرف استدراک و معنای استدراک دفع توهم ناشی ازکلام سابق بر او می باشد، مخفف از مثقله، مبنی غیر عامل

 

لا:

تجزیه: حرف نفی، مبنی، غیر عامل

 

یَعمَلون:

تجزیه: فعل مضارع صیغه جمع مذکر غایب، ثلاثی مجرد، از ماده علم، صحیح و سالم، متعدی، معلوم، معرب، متصرف

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی