پایگاه قرآنی تفسیر رضوان

سلسله تفاسیر حجت الاسلام و المسلمین رضوانی حوزه علمیه اصفهان مدرسه صدر بازار

پایگاه قرآنی تفسیر رضوان

سلسله تفاسیر حجت الاسلام و المسلمین رضوانی حوزه علمیه اصفهان مدرسه صدر بازار

پایگاه قرآنی تفسیر رضوان

بخش های مختلف پایگاه رضوان

http://bayanbox.ir/view/1362245836429681364/negar.jpg

https://trezvan.ir/tools/shop/mahsol/rezvan%20(32).jpg

http://bayanbox.ir/view/1309876882160502091/hadis2.jpg

http://bayanbox.ir/view/3212576473598921280/momenoon2.jpg

http://bayanbox.ir/view/6101283859816078020/goftarha2.jpg

https://bayanbox.ir/view/6437954910246294839/003.jpg

https://bayanbox.ir/view/3257452292458731752/001.jpg

https://bayanbox.ir/view/9113079035818101705/002.jpg

https://bayanbox.ir/view/6438074236879463477/004.jpg

http://bayanbox.ir/view/675798783622752857/noor.jpg

http://bayanbox.ir/view/1844041631931456962/003.jpg

http://bayanbox.ir/view/4577291091479109840/soroosh.jpg

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
آخرین نظرات
خطبه متقین در تفسیر رضوان

https://cdn.mashreghnews.ir/d/2019/11/13/4/2645788.jpg

https://haram.razavi.ir/upload/global/2018-11/36713/large_5bf539252a46f.jpg https://www.alef.ir/files/post/lg/2017/49/18150.jpg https://newsmedia.tasnimnews.com/Tasnim/Uploaded/Image/1395/09/26/139509261542011149469844.jpg https://yazd.iqna.ir/files/fa/news/1397/9/3/1123986_967.jpg https://cdn.isna.ir/d/2017/12/05/3/57603562.jpghttps://lh3.googleusercontent.com/proxy/4pAB_BCQozMn4liM8iWUoEHC4MLMcREk0EkeaJr2ymQwzFQWiuVQSZMZBKayfDuTjzrhS_UYlRrmvuQ9zHnUYALkZYPq5B_FbNmbZLDpK_0urUA

https://saednews.com/storage/media-center/images/ac-image-m21599651937D6.jpeg

https://cdn.mashreghnews.ir/d/2019/11/13/4/2645789.jpg

https://cdn.mashreghnews.ir/d/2019/11/13/4/2645790.jpg https://cdn.mashreghnews.ir/d/2019/11/13/4/2645791.jpg https://cdn.mashreghnews.ir/d/2019/11/13/4/2645792.jpg

https://cdn.mashreghnews.ir/d/2019/11/13/4/2645793.jpg https://cdn.mashreghnews.ir/d/2019/11/13/4/2645794.jpg https://cdn.mashreghnews.ir/d/2019/11/13/4/2645795.jpg https://cdn.mashreghnews.ir/d/2019/11/13/4/2645796.jpg https://cdn.mashreghnews.ir/d/2019/11/13/4/2645797.jpg https://cdn.mashreghnews.ir/d/2019/11/13/4/2645798.jpg https://cdn.mashreghnews.ir/d/2019/11/13/4/2645799.jpg https://cdn.mashreghnews.ir/d/2019/11/13/4/2645800.jpg https://cdn.mashreghnews.ir/d/2019/11/13/4/2645801.jpg

گزیده سخنان پیامبر اکرم(ص)

گزیده سخنان پیامبر اکرم(ص)،
برگرفته از کتاب «چشم تماشا (ترجمه کتاب نزهة الناظر و تنبیه الخاطر)»

این کتاب را «نزهة الناظر و تنبیه الخاطر» نامیدم و توفیق به دست خداوند والاست و او مرا بسنده است و بهترین وکیل.

طرف من کلام رسول اللّه صلّی الله علیه و آله ومواعظه وأمثاله وحکمه

طرفه سخنانى از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله ۱

۱.مَن أکثَرَ مِنَ الاِستِغفارِ جَعَلَ اللّهُ لَهُ مِن کُلِّ هَمٍّ فَرَجاً، ومِن کُلِّ ضَیقٍ مَخرَجاً، ورَزقَه مِن حَیثُ لا یَحتَسِبُ. ۲

۱.کسى که فراوان استغفار کند، خداوند همه گره هاى زندگیش را مى گشاید و او را از همه تنگناها مى رهاند و روزیش را از جایى که گمان نمى برد، مى رساند.

۲.کَلِمةُ حِکمةٍ یَسمَعُها الْمُؤمِنُ فیَعمَلُ بِها خَیرٌ من عِبادَةِ سَنةٍ. ۳

۲.سخن حکمت آمیزى که مؤمن آن را مى شنود و به کار مى بندد از عبادت یک سال بهتر است.

۳.جالِسوا العُلَماءَ، وسائلوا الکُبَراءَ، وخالِطوا الحُکَماءَ. ۴

۳.با عالمان همنشینى کنید و از بزرگان بپرسید و با حکیمان رفت و آمد کنید.

۴.الحَزمُ أن تَستَشیرَ ذا الرَّأیِ، وتُطیعَ أمرَهُ. ۵

۴.استواراندیشى آن است که از صاحب رأى مشورت بخواهید و فرمانش را اطاعت کنید.

۵.احتَرِسوا مِنَ النَّاسِ بِسوءِ الظَّنِّ. ۶

۵.خود را با بدگمانى، از مردم [شرور] حفظ کنید.

۶.جامِلوا الأشرارَ بِأخلاقِکُم تَسلَموا مِن غوائلهِم ۷، وزایِلوهُم بأعمالِکُم لِئلّا تَکونوا مِنهُم. ۸

۶.در ظاهر با اشرار به نیکى و اخلاق خوش معاشرت کنید تا از شرشان در امان باشید و در عمل کار خود کنید تا از آنان به شمار نیایید.

۷.استَعینوا عَلى إنجاحِ الحَوائجِ بِالکِتمانِ ؛ فإنّ کلَّ ذی نِعمةٍ مَحسودٌ. وقیلَ: بأنّ لِکُلِّ (ذی) ۹ نِعمةٍ حسدةً، ولَو أنَّ امرأً کان أقومَ من قِدحٍ ۱۰ لکانَ له مِنَ النَّاسِ غامزٌ. ۱۱

۷.براى کامیابى در خواسته ها، از پوشیده داشتن آنها یارى بجویید که هر شخص نعمت مند مورد حسادت است. وگفته شده است: براى هر نعمت مندى، حسودانى است و اگر حتى کسى راست تراز تیر باشد، طعنه زنى در میان مردم خواهد داشت.

۸.إنَّکُم لَن تَسَعوا النَّاسَ بِأموالِکُم ؛ فَسَعوهُم بِأخلاقِکُم. ۱۲ قالَ إبراهیمُ بنُ العَبّاسِ الصولیّ ۱۳: لَو وُزِنَت هذهِ الکَلِمةُ بأحسَنَ کلامِ النَّاسِ لرَجُحَت عَلى ذلِکَ.

۸.شما نمى توانید مردم را با دارایى هایتان برخوردار کنید، پس با اخلاقتان چنین کنید. ابراهیم بن عباس صولى ۱۴ مى گوید: اگر این سخن با بهترین سخنان مردم سنجیده شود بر آنها برترى یابد.

۹.تَجافوا عُقوبةَ ذوی المُروّاتِ ؛ فوَالّذی نَفسی بِیَده، إنّ أحدَهُم لَیعثُرُ ویدُه فی یَدِ اللّهِ تعالى. ۱۵

۹.از مجازات جوانمردان چشم بپوشید که سوگند به آن که جانم در دست اوست، هریک از آنان بلغزد دستش در دست خداى متعال است [و بلندش مى کند].

۱۰.المُشاوَرةُ حِرزٌ مِنَ النَّدامةِ، وأمانٌ مِنَ المَلامةِ. ۱۶

۱۰.مشورت، پناهگایى در برابر ندامت و مایه ایمنى از ملامت است.

۱۱.تجاوَزوا عن ذنب السَّخیِّ ؛ فَإنَّ اللّهَ تعالى آخذٌ بِیَدهِ کُلّما عَثَرَ، وفاتحٌ له کُلّما افتَقَرَ. ۱۷

۱۱.از خطاى سخى درگذرید که هرگاه بلغزد، خداى متعال دستش را مى گیرد و هرگاه نیازمند شود درِ روزى را بر او مى گشاید.

۱۲.ما أخافُ عَلى اُمّتی مؤمناً ولا کافراً ؛ أمّا المؤمن فیَحجُزُهُ إیمانُه، وَأمّا الکافِرُ فَیَقدَعُهُ ۱۸ کُفرُهُ، ولکِنّی أخافُ عَلَیها مُنافِقا یَقولُ ما یَعرِفونَ، ویَعمَلُ ما یُنکِرونَ. ۱۹

۱۲.براى امّتم نه از مؤمن مى ترسم و نه از کافر، زیرا ایمان مؤمن جلویش را مى گیرد و کفر کافر وى را دور مى دارد ولى از منافقى مى ترسم که به سخن آنچه را مقبول امّت است مى گوید و به عمل آنچه را ناشناخته و نامقبول است مى کند.

۱۳.إذا أرادَ اللّهُ بِعَبدٍ خَیرا جَعَلَ صَنائِعَهُ فی أهلِ الحِفاظِ. ۲۰

۱۳.چون خداوند خیر بنده اى را بخواهد، خیر او را به افراد متعهّد و وفادار مى رساند.

۱۴.مَن رَزَقَهُ اللّهُ، فَبَذَلَ مَعروفَهُ، وکفَّ أذاهُ ؛ فَذاکَ السَّیِّدُ. ۲۱

۱۴.آن که خدا روزیش دهد و او نیکى کند و آزار نرساند،سرور است.

۱۵.أشَدُّ الأعمالِ ثَلاثةٌ: ذِکرُ اللّهِ عزّوجلّ عَلى کلِّ حالٍ، ومؤاساةُ الأخِ، وإنصافُ الناسِ من نَفسِکَ. ۲۲

۱۵.سخت ترین کارها سه کار است: یاد خداى عزّ وجلّ در هر حال، سهیم کردن برادر (دینى) با خود و انصاف دادن به مردم.

۱۶.الخُلُقُ الحَسَنُ یُذیبُ الخَطایا. ۲۳

۱۶.اخلاق نیکو، خطاها را مى زداید.

۱۷.خَمسٌ مَن أتى اللّهَ عزّوجلّ بِهِنَّ أو بِواحدةٍ مِنهُنَّ أوجَبَ له الجَنّةَ: مَن سَقى هامّةً صادِیةً ۲۴، أو أطعَمَ کَبِداً هافیةً ۲۵، أو کسا جِلدةً عارِیةً أو حَمَلَ قَدَماً حافیةً، أو أعتقَ رَقَبةً عانِیةً ۲۶. ۲۷

۱۷.پنج چیز است که هرکس با آنها یا یکى از آنها بر خدا درآید، بهشت برایش واجب مى شود: آن که تشنه کامى را سیراب یا گرسنه اى را سیر کند، برهنه اى را بپوشاند، پیاده اى را سوار کند و یا بنده اى را از بردگى برهاند.

۱۸.صَنائعُ المَعروفِ تَقی مَصارِعَ السوءِ، وَصَدقةُ السرِّ تُطفیء غَضَبَ الرَّبِّ، وصِلَةُ الرَّحِمِ تَزیدُ فی العُمُرِ، وتدفَعُ میتةَ السوءِ، وتَنفی الفَقرَ. ۲۸

۱۸.نیکى کردن، از سقوط هاى هولناک حفظ مى کند و صدقه نهانى خشم پروردگار را فرو مى نشاند و پیوند با خویشان بر عمر مى افزاید و مرگ بد را دور مى کند و فقر را از میان مى برد.

۱۹.لا مالَ أعوَدُ مِنَ العَقلِ، ولاوَحدةَ أوحَشُ مِنَ العُجبِ، ولا عَقلَ کالتَّدبیرِ، ولا کَرَمَ کالتَّقوى، ولا قَرینَ کَحُسنِ الخُلُقِ، ولا میراثَ کالأدبِ، ولا فائدةَ کالتَّوفیقِ، ولا تِجارةَ کالعَمَلِ الصالِحِ، ولا رِبحَ کثَوابِ اللّهِ، ولا وَرَعَ کالوُقوفِ عِندَ الشُّبهةِ، ولا زُهدَ کالزُّهدِ فی الحَرامِ، ولا عِلمَ کالتَّفَکُّرِ، ولا عبادةَ کأداءِ الفرائضِ، ولا إیمانَ کالحَیاءِ والصبرِ، ولا حَسَبَ کالتَّواضُعِ، ولا شَرَفَ کالعِلمِ، ولا مُظاهَرةَ کالمَشورَةِ ؛ فاحفَظِ الرأسَ وما حَوى، والبَطنَ وما وَعى، واذکُرِ المَوتَ وطُولَ البِلى. ۲۹

۱۹.سرمایه اى سودمندتر از عقل و تنهایى اى وحشتناک تر از خودپسندى و عقلى چون تدبیر و کرامتى چون تقوا و همنشینى مانند خوش خلقى و میراثى چون ادب و بهره اى چون توفیق و تجارتى چون کار شایسته و سودى چون پاداش الهى و ورعى چون خوددارى از درغلتیدن به شبهه ها و زهدى چون بى رغبتى به حرام ها و دانشى چون اندیشیدن و عبادتى چون به جا آوردن واجبات و ایمانى چون حیا و صبر و تبارى چون فروتنى و شرافتى چون علم و پشتیبانى چون مشورت نیست. پس از سر و آنچه در سرت مى گذرد و شکم و آنچه در درون دارد، مواظبت کن و مرگ و درازاى برزخ و پوسیده شدن را را به یاد داشته باش.

۲۰.إنّ اللّهَ یُحبُّ الوَجهَ الطَّلقَ، ویُبغِضُ الوَجهَ الباسِرَ ۳۰. ۳۱

۲۰.خداوند گشاده رو را دوست و تروشروى را دشمن مى دارد.

۲۱.أدِّ الأمانةَ إلى من ائتَمَنَکَ، ولا تَخُن مَن خانَکَ. ۳۲

۲۱.امانت را به صاحبش بازگردان و حتّى به کسى که به تو خیانت کرده است، خیانت مکن.

۲۲.عَلَیکُم بِالرِّفقِ ؛ فاِنّه ما خالَطَ شیئا إلّا زانَهُ، ولا فارَقَهُ إلّا شانَهُ. ۳۳

۲۲.همواره (با مردم) همراهى و ملایمت کنید که همراه چیزى نشد جز آن که آن را آراست و از چیزى جدا نشد مگر آن که زشتش کرد.

۲۳.مَن کَفَّ غَضَبَهُ، وبَسَطَ رِضاهُ، وبَذَلَ مَعروفَهُ، وَوَصلَ رَحِمَهُ، وأدّى أمانَتَهُ، أدخلَهُ اللّهُ عزّوجلّ یَومَ القیامةِ فی نورِهِ الأعظَمِ. ۳۴

۲۳.هرکس خشم خود را نگه دارد و خشنودیش را بگسترد و به همه نیکى کند و با خویشاوندش بپیوندد و امانتش را ادا کند، خداوند عزّوجلّ او را روز قیامت در پرتو بزرگترین نور خود وارد (محشر) مى سازد.

۲۴.المُؤمِنُ غِرٌّ ۳۵ کَریمٌ، وَالفاجِرُ خِبٌّ لَئیمٌ. ۳۶

۲۴.مؤمن گول خورى بزرگوار است؛ و تبهکار، گول زنى پست.

۲۵.مَن لَم یتعزَّ بِعزاء اللّهِ تعالى تقطّعت نَفسُه على الدنیا حَسَراتٍ، ومن لم یَرَ أنّ للّهِ عزوجل عِندَهُ نِعمةً إلّا فی مَطعَمٍ أو مَشرَبٍ قَلَّ عِلمُه، وکثُرَ جَهلُه، ومَن نَظَرَ إلى ما فی أیدی الناسِ طالَ حُزنُهُ، ولم یُشفَ غَیظُه. ۳۷

۲۵.آن که تعزیت خداى متعال را مایه شکیبایى خویش نسازد، جانش از حسرت دنیا به لب آید و آن که نعمت هاى خداى عزّ و جلّ را تنها در خوردنى و نوشیدنى ببیند، دانایى اش اندک و نادانى اش بسیار است و هرکس به آنچه که در دست مردم است چشم دوزد، اندوهش به درازا کشد و تأسّفش پایان نگیرد. ۳۸

۲۶.وقالَ لَهُ رَجُلٌ: أوصِنی یا نَبیَّ اللّه وأوجِز، فقال صلى الله علیه و آله: عَلَیکَ بِالإیاسِ مِمّا فی أیدی الناسِ ؛ فَإنّه الغِنى، وإیّاکَ والطَّمَعُ ؛ فَإنّه الفَقرُ الحاضرُ، وصَلِّ صَلاتَکَ وأنتَ مُوَدِّعٌ، وإیّاکَ وما یُعتَذَرُ منه! ومَن مَشى مِنکُم إلى طَمَعٍ مِن طمعِ الدُّنیا فلیَمشِ رُوَیداً. ثمّ قالَ: زِدنی یا رسولَ اللّهِ. فقال صلى الله علیه و آله: حُسنُ الخُلُقِ، وصِلةُ الرَّحِمِ، وبِرُّ القَرابَةِ تَزیدُ فی الأعمارِ، وتُعَمِّر الدِّیارَ ولَو کانَ القومُ فُجّاراً. ۳۹

۲۶.پیامبر به مردى که گفته بود: اى پیامبر خدا مرا سفارشى کوتاه کن، فرمود: همواره دیده طمع به آنچه در دست مردم است فرو بند که آن بى نیازى است و مبادا طمع ورزى که به معناى حضور فقر است و نمازت را چنان بخوان که گویى آخرین نماز توست و کارى مکن که معذرت خواهى و هرکس به طمع چیزى از دنیا روان مى شود، آهسته رود. آن مرد گفت: بیشتر بگو اى رسول خدا صلى الله علیه و آله. پیامبر فرمود: خوش خلقى و پیوند با خویشان و نیکى به آنان، عمر را افزون و شهرها را آباد مى کند حتّى اگر مردمش بد باشند.

۲۷.أربعٌ إذا کُنَّ فیکَ لَم تُبالِ ما فاتَکَ مِنَ الدُّنیا: حِفظُ أمانةٍ، وصِدقُ حَدیثٍ، وحُسنُ خَلیقةٍ، وعِفّةٌ فی طُعمةٍ. ۴۰

۲۷.چهار چیز است که اگر در تو باشد، باکى از دست رفتن دنیایت نباشد: امانتدارى و راستگویى و خوش خلقى و نگه داشتن شکم.

۲۸.لا تزالُ اُمّتی بِخَیرٍ ما لَم تَرَ الأمانةَ مَغنَما، والصَّدقةَ مَغرَماً ۴۱. ۴۲

۲۸.هماره امّتم به خیر و خوبى است تا هر زمان که امانت را غنیمت و زکات را خسارت نبیند.

۲۹.إنّ اللّهَ یُحِبُّ الأتقِیاءَ الأبرِیاءَ الأخفِیاءَ الّذینَ إذا حَضَروا لَم یُعرَفوا، وإذا غابوا لم یُفتَقَدوا، قُلوبُهُم مَصابیحُ الهُدى، ینجونَ مِن کُلِّ غَبراءَ مُظلِمةٍ. ۴۳

۲۹.خداوند نیکان پاک و پنهان را دوست دارد، کسانى که چون حضور یابند، شناخته نشوند و چون غایب گردند، جویاى آنان نشوند، دلهایشان چراغ هدایت است و از هر ظلمتکده اى رهایى یابند.

۳۰.الذَّنبُ لا یُنسى، والبِرُّ لا یَبلى، وکُن کَیفَ شِئتَ ؛ فَکما تَدینُ تُدانُ. ۴۴

۳۰.گناه از یاد نرود و نیکى کهنه نگردد و هر گونه مى خواهى باش که به هر دست دهى از همان دست مى گیرى.

۳۱.کُلُّ مَعروفٍ صَدَقةٌ، والدَّالُّ عَلى الخَیرِ کَفاعِلِهِ، واللّهُ یُحِبُّ إِغاثةَ اللَّهفانِ ۴۵. ۴۶

۳۱.هر نیکى، صدقه است و راهنماى به نیکى، مانند عامل به آن است و خداوند فریادرسى اندوهمندان را دوست دارد.

۳۲.ما مِن أَحَدٍ مِنَ المُسلِمینَ وَلِیَ أمراً فَأرادَ اللّهُ بِهِ خَیرا إلَا جَعَلَ مَعَهُ وَزیرا صالِحا، إن نَسِیَ ذَکّرَهُ، وإن ذَکَرَ أعانَهُ، وإن هَمَّ بِشَرٍّ کَفَّه وزَجَرَهُ. ۴۷

۳۲.هیچ مسلمانى کارى را به عهده نمى گیرد و خدا خیر او را نمى خواهد جز آن که دستیارى شایسته همراهش سازد که چون از یاد برد به یادش آورد و چون به یاد آورد یاریش دهد و چون آهنگ کار بدى کند بازش دارد و نهیش کند.

۳۳.تَفَرَّغوا مِن هُمومِ الدُّنیا ما استَطَعتُم ؛ فَإنّهُ مَن أقبَلَ عَلَى اللّهِ عزوجل بِقَلبِهِ جَعَلَ اللّهُ قُلوبَ العِبادِ مُنقادَةً إلَیهِ بِالوُدِّ وَالرَّحمةِ، وکانَ إلَیهِ بِکُلِّ خَیرٍ أسرَعُ. ۴۸

۳۳.هر اندازه مى توانید خود را از غمهاى دنیا برهانید که هرکس با دلش به خداى عزّ و جلّ روى آورد، خداوند دلهاى بندگان را با محبّت و رحمت فرمانبردار او سازد و هر خیرى را به سوى او با شتاب روانه کند.

۳۴.لا یَرُدُّ القَدَرَ إلَا الدُّعاءُ، وَلا یَزیدُ فِی العُمُرِ إلَا البِرُّ، وَإنَّ الرَّجُلَ لَیُحرَمُ الرِّزقَ بالذّنبِ یُصیبُهُ ۴۹.

۳۴.تقدیر را جز دعا باز نمى گرداند و عمر را جز نیکى کردن نمى افزاید و بى گمان انسان به موجب گناهى که به هم رسانده از روزیش محروم مى گردد.

۳۵.اللّهمّ لاتُرِنی زَماناً لا یُتبَعُ فِیهِ العَلِیمُ، ولا یَستَحیِی فِیهِ الحَلِیمُ. ۵۰

۳۵.خدایا روزگارى را که از دانا پیروى نشود و عاقل حیا نورزد به من منما.

۳۶.لِأمیرِ المؤمنین علیه السلام وقَد وَجَّهه إلى وَجهٍ: قَدْ بَعَثتُ بِکَ وأنا بکَ ضَنینٌ ۵۱ ؛ فَلا تَدَعَنَّ حَقاً إلى غَدٍ ؛ فإنّ لِکُلّ یَومٍ مِنَ اللّهِ تَعالى ما فیهِ، أبرِز للناسِ، وقَدِّم الوَضیعَ عَلَى الشَّریفِ، والضَّعیفَ على القَوِیِّ، والنساءَ قَبلَ الرِّجالِ ولا تُدخِلَنَّ عَلَیکَ ۵۲ أحَدا یَغلِبُکَ عَلَى أمرِکَ، وشاوِرِ القُرآنَ ؛ فَإنّه إمامُکَ. ۵۳

۳۶.ـ به امیرمؤمنان به گاه فرستادنش به مأموریت ـ: من تو را در حالى مى فرستم که خود نیاز بیشترى به تو دارم، پس (اداى) حقّى را به فردا میفکن که خداى متعال براى هر روز کارى را قرار داده است، نزد مردم حاضر شو و افتاده را بر بزرگ و ناتوان را بر زورمند و زنان را بر مردان مقدم بدار و کسى را که در کارت بر تو چیره شود نزد خود میاور و با قرآن مشورت کن که پیشواى توست.

۳۷.وقالَ أمیرُ المؤمنینَ علیه السلام: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: الإیمانُ مَعرِفةٌ بِالقَلبِ، وإقرارٌ بِاللِّسانِ، وعَمَلٌ بالأرکانِ. ۵۴

۳۷.امیرمؤمنان مى گوید: پیامبر خدا گفت: ایمان، شناخت با دل و اقرار با زبان و عمل با اعضا است.

۳۸.کَرَمُ الرَّجُلِ دینُهُ، ومُرُوَّتُه عَقلُهُ، وحَسَبُهُ عَمَلُه. ۵۵

۳۸.کرامت مرد، دینش و مروّتش، عقل وى و تبارش، عمل اوست.

۳۹.شِفاءُ العِیّ السُّؤالُ، وطاعةُ النِّساءِ نَدامةٌ. ۵۶

۳۹.درمان درمانده، پرسش و طاعت [نسنجیده] زنان موجب پشیمانى است.

۴۰.ما أعَزَّ (اللّهُ) بِجَهلٍ قَطُّ، ولا أذَلَّ بِعِلمٍ قَطُّ. ۵۷

۴۰.خدا هیچ کس را با جهل، عزیز و با علم، ذلیل نکرده است.

۴۱.مَن وَعَدَهُ اللّهُ عزّوجلّ ثوابا فَهُوَ مُنجِزُهُ، ومَن أوعَدَهُ عِقابا عَلَى عَمَلِهِ فَهُوَ فیهِ بِالخِیارِ. ۵۸

۴۱.خداى عزّ و جلّ هرکس را وعده پاداش دهد، حتماً به آن وفا مى کند و هرکس را بر عملش وعده کیفر دهد، در اجراى آن مختار است.

۴۲.إنّ اللّهَ تعالَى یُبغِضُ البَخیلَ فی حَیاتِهِ، والسَّخیَّ بَعدَ مَوتِهِ. ۵۹

۴۲.خداى متعال از کسى که در زندگیش بخل مى ورزد و به هنگام مرگش به این و آن مى بخشد، نفرت دارد.

۴۳.حُسنُ الظَّنِّ بِاللّهِ مِن عِبادةِ اللّهِ. ۶۰

۴۳.خوش گمانى به خداوند، گونه اى عبادت خداست.

۴۴.تَهادَوا تَزدادوا حُبّا، وهاجِروا تُوَرِّثوا أبناءَکُم مَجدا، وأقیلوا الکِرامَ عَثَراتِهِم. ۶۱

۴۴.به یکدیگر هدیه دهید تا محبّت تان به هم بیشتر شود و هجرت کنید تا براى فرزندانتان، مجد و شکوه به جاى نهید و از لغزشهاى کریمان درگذرید.

۴۵.ادعوا اللّهَ وأنتم موقِنونَ بالإجابةِ، واعملوا أنّ اللّهَ تعالى لا یَسمَعُ دعاءً مِن قلبٍ غافِلٍ لاهٍ. ۶۲

۴۵.خدا را بخوانید و به اجابتش یقین داشته باشید و بدانید که خداى متعال، دعاى دل غافل سرگرم به چیزى دیگر را نمى شنود.

۴۶.الصَّمتُ حُکمٌ وقلیلٌ فاعِلُه، ومَن کانَ کلامُهُ فیما لا یَعنیهِ کَثُرَت خَطایاهُ. ۶۳

۴۶.سکوت، حکمت است و رعایت کننده اش کم و آن که بیهوده گوید، خطاهایش فراوان شود.

۴۷.لجابرٍ: إنّ هذا الدینَ لَمَتینٌ، فأوغِل فیهِ برِفقٍ، ولا تُبَغِّض إلى نفسِکَ عِبادةَ اللّهِ ؛ فإنّ المُنبَتَّ ۶۴ لا أرضاً قَطَعَ، ولا ظهراً أبقى، فاحرِث حَرثَ مَن یَظُنُّ أنَّه لا یَموتُ إلّا هَرَماً، واعمَل عَمَلَ مَن یخافُ أن یَموتَ غداً. ۶۵

۴۷.پیامبر به جابر گفت: این دین، استوار است پس به نرمى در آن در آى و عبادت خدا را مبغوض خود مگردان که تندروى عجول نه راهى را پشت سر و نه مرکبى را سالم مى نهد، پس مانند کسى که در پیرى مى میرد، کشت و زرع کن و در کار آخرت چون کسى که بیم مردن فردا را دارد عمل کن.

۴۸.المجالِسُ ثَلاثةٌ: غانِمٌ وسالِمٌ، وشاجِبٌ ؛ فأمّا الغانِمُ فَالذی یذکُرُ اللّهَ تعالى، وأمّا السالِمُ فالَّذی یَسکُتُ، وأمّا الشاجِبُ فَالَّذی یَخوضُ فی الباطِلِ. ۶۶

۴۸.مجلس ها سه گونه اند: غنیمت و سلامت و هلاکت. اما مجلس غنیمت، آن است که خداى متعال یاد شود ومجلس سلامت، مجلس سکوت است و مجلس هلاکت، مجلسى که در باطل فرو رود.

۴۹.خَیرُ جُلَسائکُم مَن یُذَکِّرُ اللّهَ تعالى رؤیتُه، والجَلیسُ الصالِحُ خَیرٌ من الوَحدةِ، والوَحدةُ خَیرٌ مِن جَلیسِ السُّوء، وإملاءُ الخَیرِ خَیرٌ مِن السُّکوتِ والسُّکوتُ خَیرٌ مِن إملاء الشَّرِّ. ۶۷

۴۹.بهترین همنشین شما کسى است که دیدارش، خداى متعال را به یاد شما آورد و همنشین شایسته، بهتر از تنهایى و تنهایى بهتر از همنشین بد است و نیک گفتن، نیکوتر از سکوت و سکوت، نیکوتر از بدگویى است.

۵۰.الأمَلُ رَحمةٌ لِاُمَّتی، ولَولا الأمَلُ ما أرضعَت اُمٌّ ولَداً، ولا غَرَسَ غارِسٌ شَجَرا. ۶۸

۵۰.آرزو، رحمتى بر امّت من است و اگر آرزو نبود نه مادرى فرزندش را شیر مى داد و نه باغبانى، نهالى مى نشاند.

۵۱.لِعِمرانَ بن الحُصَینِ ـ وقَد أخَذَ طَرَفَ عِمامَتِهِ ـ فقالَ: یا عمرانُ، إنّ اللّهَ یُحِبُّ الإنفاقَ ویُبغِضُ الإقتارَ، فأنفِق وأطعِم، ولاتصبر صبراً ۶۹ ؛ فیَعسُرَ عَلَیکَ الطَّلَبُ، واعلم أنّ اللّهَ یُحِبّ النَّظَرَ الناقِدَ عِندَ مَجیءِ الشُّبُهاتِ، ویُحِبُّ السَّماحةَ ولَو عَلى تَمراتٍ، ویُحِبُّ الشَّجاعةَ ولَو على قَتلِ حَیَّةٍ. ۷۰

۵۱.پیامبر صلى الله علیه و آله به عمران بن حصین که سر عمامه اش را گرفته بود گفت: اى عمران، خداوند هزینه کردن را دوست مى دارد و سختگیرى را دشمن، پس هزینه کن و بخوران و آن اندازه صبر مکن ۷۱ تا کسب و جستجو بر تو مشکل آید و بدان که خداوند انسان دقیق و نقّاد را هنگام درآمدن شبهه ها دوست دارد (ولى) بخشندگى را هر چند با دانه هایى خرما و شجاعت را هرچند بر کشتن مارى، نیز دوست مى دارد.

۵۲.اِتَّقِ المَحارِمَ تَکُن أعبَدَ الناسِ، وأرضَ بِما قَسَمَ اللّهُ لَکَ تَکُن أغنى الناسِ، وأحسِن إلى جارِکَ تَکُن مؤمنا، وأحِبَّ للناسِ ما تُحِبُّ لِنَفسِکَ تَکُن مُسلِما، ولا تُکثِرِ الضَّحِکَ ؛ فَإنّ کَثرةَ الضَّحِکَ تُمیتُ القَلبَ. ۷۲

۵۲.از حرام ها بپرهیز تا عابدترین مردم باشى و به آنچه خداوند قسمتت کرده راضى باش تا بى نیازترین مردم باشى و به همسایه ات نیکى کن تا باایمان باشى وآنچه براى خود دوست دارى براى مردم هم دوست داشته باش تا مسلمان باشى و بسیار مخند که خنده بسیار، دل را مى میراند.

۵۳.إنّ هذهِ الأخلاقَ منائحُ مِنَ اللّهِ ؛ فإذا أحَبَّ اللّهُ عَبدا مَنَحَهُ خُلقاً حَسَناً وإذا أبغَضَ عبداً مَنحَهُ خُلقاً سَیِّئاً. ۷۳

۵۳.این خوى ها، عطیه هاى الهى است، چون خداوند بنده اى را دوست داشته باشد، خوى خوشى به او به عطا مى کند و چون از بنده اى نفرت داشته باشد، خوى زشتى نصیبش مى سازد.

۵۴.مَن فُتِحَ لَهُ بابٌ مِنَ الخَیرِ فَلیَنتَهِزهُ ؛ فَإنّه لا یَدری مَتى یُغلَقُ عَلَیهِ. ۷۴

۵۴.هرکس درى از نیکى به رویش گشوده مى شود آن را مغتنم شمارد، زیرا نمى داند کى بر او بسته مى گردد.

۵۵.ما أحسَنَ عَبدٌ الصَّدَقةَ إلّا أحسَنَ اللّهُ الخِلافةَ عَلَى بَرَکَتِهِ. ۷۵

۵۵.هیچ بنده اى صدقه خوبى نداد، جز آن که خداوند بهتر و بیشتر از آن را به او عوض داد.

۵۶.ما استودَعَ اللّهُ عَبداً عَقلاً إلّا استَنقَذَهُ بِهِ یَوماً. ۷۶

۵۶.خداوند عقلى نزد بنده اى به ودیعت ننهاد جز آن که روزگارى او را با آن نجات داد.

۵۷.فی حَجّةِ الوَداعِ: المؤمِنُ مَن آمَنَهُ الناسُ عَلَى أموالِهِم وأنفُسِهِم، والمُسلِمُ الَّذی سَلِمَ الناسُ مِن لِسانِهِ ویَدِهِ، والمُجاهِدُ مَن جاهَدَ نَفسَهُ فی طاعةِ اللّهِ تَعالى، والمهاجِرُ من هَجَرَ الخَطایا والذُّنوبَ. ۷۷

۵۷.پیامبردر حجه الوداع فرمود: مؤمن کسى است که مردم او را بر دارایى ها و جانهاى خود امین بدانند و مسلمان کسى است که مردم از زبان و دستش به سلامت باشند و مجاهد، کسى است که در راه اطاعت خداى متعال، با نفس خود بجنگد و مهاجر کسى است که خطا و گناه را ترک کند.

۵۸.تُنکَحُ المَرأةُ لِجمالِها ومالِها ودینِها وحَسَبِها ؛ فَعَلَیکَ بِذاتِ الدِّینِ تَرِبَت یَداک ۷۸ ! ۷۹

۵۸.با زن به خاطر زیبایى و دارایى و دین و تبارش ازدواج مى شود؛ و تو همیشه در پى زن دیندار باش؛ دستانت تهى باد ۸۰.

۵۹.إنّ مِن قَلبِ ابنِ آدمَ فی کلّ وادٍ شُعبةً، فَمَن اتَّبَع قَلبُهُ بِذلِکَ الشعبِ لَم یُبالِ اللّهُ فی أیِّ وادٍ أهلکَهُ، ومَن یتوکَّل عَلَى اللّهِ کَفاهُ تِلکَ الشُّعَبَ. ۸۱

۵۹.دل آدمى به هر سو روان مى گردد، پس هرکس در پى خواهش هاى دل برود، خداوند اهمیتى نمى دهد که در کجا او را هلاک کند و هرکس که بر خدا توکلّ کند، خدا او را از این خیال ها آسوده خاطر کند.

۶۰.إنّما الاُمورُ ثَلاثةٌ: أمرٌ استَبانَ لَکَ رُشدُهُ فاتَّبِعهُ، وأمرٌ تبَیَّنَ لَکَ غَیُّهُ فاجتَنِبهُ، وأمرٌ اختَلَفَ عَلَیکَ وأشکَلَ فَکِلهُ إلى عالِمِهِ. ۸۲

۶۰.کارها سه گونه اند: کارى که درستى اش بر تو روشن است، پس در پى آن برو و کارى که نادرستى اش براى تو آشکار است، پس از آن بپرهیز و کارى که نامشخص و شبهه ناک است، پس آن را به داناى آن واگذار.

۶۱.مَن أُعطِیَ أربَعَ خِصالٍ فَقَد اُعطِیَ خَیرَ الدُّنیا والآخِرةِ: قَلبٌ شاکِرٌ، ولسانٌ ذاکِرٌ، وبَدَنٌ صابِرٌ، وزوجةٌ صالِحةٌ. ۸۳

۶۱.چهار ویژگى است که به هرکس عطا شود، خیر دنیا و آخرت به او عطا گشته است: دلى سپاسگزار و زبانى مشغول به ذکر و بدنى شکیبا و همسرى شایسته.

۶۲.من خافَ أدلَجَ ۸۴، ومَن أدلَجَ بَلَغَ المنزِلَ. ۸۵

۶۲.هر که ترسد، شب نیز راه برود و هرکه شب برود، به منزل رسد.

۶۳.لأمیرِ المؤمِنینَ علیه السلام: یا عَلیُّ، إنّ مِنَ الیقین أن لا تُرضیَ بسَخَطِ اللّهِ أحَدا، ولا تَحمَدَ أحداً على ما آتاکَ اللّهُ (ولا تَذُمَّ أحَداً على ما ابتَلاهُ اللّهُ)، ولا تَذُمَّ أحداً عَلَى ما لَم یؤتِکَ ؛ فإنّ الرِّزقَ لا یَجرُّه حِرصُ حَریصٍ، ولا یَصرِفُهُ کَراهةُ کارِهٍ. یا عَلیُّ لا فقرَ أشدُّ مِنَ الجَهلِ. ۸۶

۶۳.پیامبر اکرم به امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: از [آثار] یقین است که با ناخشنودى خدا، کسى را خشنود نسازى و در آنچه خدا به تو داده، کس دیگرى را نستایى و کسى را در آنچه خدا برایش پیش آورده، مکوبى و کسى را در آنچه خدا به تو نداده، نکوهش مکنى که نه حرص حریص روزى را مى کشاند و نه ناپسند داشتن کسى، آن را مى راند. اى على، هیچ فقرى سخت تر، از نادانى نیست.

۶۴.مَن عامَلَ الناسَ فَلَم یَظلِمهُم، وحدَّثَهُم فَلَم یَکذِبهُم، ووَعَدَهُم فَلَم یُخلِفهُم، فَهُوَ مِمَّن کَمُلَت مُرُوَّتهُ، وظَهَرَت عَدالَتُه ووَجَبَت أُخُوّتهُ وحَرُمَت غیبَتُه. ۸۷

۶۴.هرکس در معامله با مردم بدانان ستم نکند و در گفتگو، به آنان دروغ نگوید و وعده هایش را به آنان، عملى کند، از جرگه کسانى است که مروّتش کامل و عدالتش ظاهر و برادرى با او واجب و غیبتش حرام گشته است.

۶۵.مُجالَسَةُ أهلِ الدِّینِ شَرَفُ الدُّنیا والآخِرةِ، ومُشاوَرةُ العاقِلِ مِنَ الرِّجالِ تَوفیقٌ مِنَ اللّهِ تعالى، وإذا أشارَ عَلَیکَ العاقِلُ فَإیّاکَ والخِلافَ ؛ فإنّ فی ذلک الهلاکَ. ۸۸

۶۵.همنشینى با دینداران، شرف دنیا و آخرت است و مشورت با مردان عاقل، توفیقى از جانب خداى متعال است. و چون انسان عاقل نظرش را به تو گفت، مبادا مخالفت کنى که به هلاکت مى افتى.

۶۶.کَرَمُ الرَّجُلِ دینُهُ، ومُرُوَّتُه عَقلُهُ، وجَمالُهُ ظَرَفُهُ، وحَسَبُهُ خُلقُهُ. ۸۹

۶۶.کرامت مرد، دین او؛ مروّت او، عقل او؛ زیبایى وى، ظرافتش و تبارش، خوى اوست.

۶۷.وعادَ رسولُ اللّهَ صلى الله علیه و آله مَریضاً من الأنصار، فلمّا أرادَ الانصرافَ أقبلَ علیه فقال صلى الله علیه و آله: جَعَلَ اللّهُ ما مَضَى کَفّارةً وأجراً، وما بَقِیَ عافِیةً وشُکراً. ۹۰

۶۷.پیامبر خدا به عیادت مردى از انصار رفت، چون خواست بازگردد، به او روى نمود و گفت: خداوند آنچه را که گذشت، کفّاره گناهان و پاداشت قرار دهد و آنچه را که مانده، عافیت و شکر.

۶۸.انظُر إلى مَن تَحتَک، ولا تنظُر إلى مَن فَوقَک، یَطیبُ ۹۱ عَیشُکَ. ۹۲

۶۸.به فرودست خود بنگر و به فرادست خود منگر تا زندگى ات آسوده و پاکیزه باشد.

۶۹.لیسَ بِمؤمِنٍ مَن باتَ شَبعانَ رَیّانَ، وجارُهُ جائعٌ ظَمآنُ. ۹۳

۶۹.آن که شب سیر و سیراب بخوابد و همسایه اش، گرسنه و تشنه باشد، مسلمان نیست.

۷۰.لیسَ مِنّا مَن لَم یُوَقِّر کَبیرَنا، ویرحَم صَغیرَنا، ویُجِلُّ عالِمَنا. ۹۴

۷۰.آن که بزرگ ما را احترام و به کوچکمان، رحم نکند و عالممان را بزرگ نشمارد، از جرگه ما نیست.

۷۱.انظُر ما تَکرَهُ أن یُتَحدَّثَ بِهِ عَنکَ، فَلا تعمَل بِهِ إذا خَلَوتَ. ۹۵

۷۱.ببین چه چیز را دوست ندارى درباره تو بگویند، پس چون تنها شدى آن را مکن.

۷۲.حَصِّنوا أموالَکُم بِالزَّکاةِ، وداوُوا مَرضاکُم بالصَّدَقَةِ وأعِدّوا لِلبَلاءِ الدُّعاءَ. ۹۶

۷۲.دارایى هایتان را با پرداخت زکات حفظ کنید و بیمارانتان را با صدقه دادن مداوا کنید و دعا را براى بلا بیندوزید.

۷۳.مَن أخرَجَهُ اللّهُ عزّوجلّ مِن ذُلِّ المَعاصی إلى عِزّ التَّقوى أغناهُ بِلا مالٍ، وأعَزَّهُ بِلا عَشیرةٍ، وآنسَهُ بِلا شرفٍ ومَن زَهِدَ فی الدُّنیا ثَبَّتَ اللّهُ تعالى الحِکمةَ فی قَلبِهِ، وأنطَقَ بِها لِسانَهُ، وبَصَّرَهُ داءَها ودواءَها وعُیوبَها. ۹۷

۷۳.خداى عزیز و بزرگ هرکس را از خوارى نافرمانى به سوى عزّت تقوا بیرون ببرد، او را بدون مال، بى نیاز کرده و بدون خویشاوند، عزّت بخشیده و بدون انیس و مونس از تنهایى به درآورده است. و هرکس به دنیا بى رغبت شود، خداوند متعال، حکمت را در دلش استوار و زبانش را به آن گویا سازد و درد و دوایش و نیز عیبهایش را به او بنماید.

۷۴.التَّحَدُّثُ بِنِعمةِ اللّهِ شُکرٌ، وتَرکُها کُفرٌ، ومَن لَم یَشکُرِ القَلیلَ لَم یَشکُرِ الکَثیرَ، ومَن لَم یشکُرِ الناسَ لَم یَشکُرِ اللّهَ عزَّوجلَّ، والجَماعةُ رَحمةٌ [و] الفُرقةُ عَذابٌ. ۹۸

۷۴.بازگویى نعمت خدا، گونه اى سپاسگزارى و وانهادن آن، ناسپاسى است و هرکس اندک را سپاس نگزارد، زیاد را هم سپاس نگزارد و هرکس، مردم را سپاس نگزارد، خداى عزیز و بزرگ را نیز سپاس نگزارد؛ و جماعت و با هم بودن، رحمت است و تفرقه عذاب.

۷۵.اکفُلوا لی سِتّةً، أکفُل لَکُم بِالجَنّةِ: إذا تَحَدَّثَ أحَدُکُم فَلا یَکذِب، وإذا وَعَدَ فلا یُخلِف، وإذا اؤتُمِنَ فَلا یَخُن، غُضُّوا أبصارَکُم، وکُفُّوا أیدیَکُم، واحفَظوا فُروجَکُم. ۹۹

۷۵.شش چیز را برایم به عهده بگیرید تا بهشت را برایتان به عهده بگیرم: هرگاه کسى از شما سخن مى گوید، دروغ نگوید، و چون وعده مى دهد، خلف وعده و چون امانتى به او سپرده مى شود، خیانت نکند. چشم هایتان را فرو بخوابانید و [از آزار] دست بدارید و پاکدامن باشید.

۷۶.إنّ العَفوَ لا یَزیدُ العَبدَ إلّا عِزّا، وإنّ التواضُعَ لا یَزیدُ العبدَ إلّا رِفعةً، وإنّ الصَّدقةَ لا تَزیدُ المالَ إلّا نَماءً. ۱۰۰

۷۶.گذشت، جز بر عزّت انسان نمى افزاید و فروتنى جز بر سربلندى او و صدقه جز بر افزونى مال.

۷۷.لا تَلتَمِسوا الرِّزقَ مِمَّنِ اکتَسَبَهُ من ألسِنةِ المَوازینِ ورؤوسِ المَکاییلِ، ولکِن مِن عِندِ مَن فُتِحَت عَلَیهِ الدُّنیا. ۱۰۱

۷۷.روزى را از کسى مخواهید که آن را با سنگ و ترازو به دست آورده است، بلکه از کسى بخواهید که دنیا به رویش گشوده است.

۷۸.أطِلِ الصَّمتَ، وأکثِر الفِکرَ، وأقِلّ الضَّحِکَ ؛ فإنّ کَثرَةَ الضَّحِکِ مَفسَدةٌ لِلقَلبِ. ۱۰۲

۷۸.سکوت را به درازا بکش و بسیار بیندیش و خنده را کم کن که خنده بسیار، مایه تباهى دل است.

۷۹.لا خَیرَ فی عَیشٍ إلّا لِرَجُلَینِ: عالِمٍ ناطِقٍ، أو مُتَکَلِّمٍ واعٍ. ۱۰۳

۷۹.هیچ خیرى در زندگى نیست، جز براى دو نفر: عالمى سخنور یا سخنورى پذیرنده. ۱۰۴

۸۰.لا کَبیرةَ معَ الاِستِغفارِ، ولا صَغیرةَ مع الإصرارِ. ۱۰۵

۸۰.[گناه]، با استغفار کبیره نمى ماند و با پافشارى و تکرار، صغیره.

۸۱.إنّ لِلقلوبِ صَدأً کَصَدأً النُّحاسِ ؛ فاجلُوها بالِاستِغفارِ. ۱۰۶

۸۱.دلها نیز همچون مس، زنگار مى گیرند، پس آنها را با استغفار جلا دهید.

۸۲.وقالَ الإمامُ الزَّکِیُّ أبو مُحَمَّدٍ الحَسَنُ بنُ عَلیٍّ علیهماالسلام: سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله یَقولُ: دَع ما یَریبُکَ إلى ما لا یَریبُک ؛ فَإنّ الحَقَّ طُمَأنینةٌ، والکَذِبَ ریبةٌ، ولن تَجِدَ فَقدَ شیءٍ تَرکتَهُ للّهِِ تَعالى. ۱۰۷

۸۲.امام پاک، ابو محمّد حسن بن على علیه السلام مى گوید: شنیدم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله مى فرماید: آنچه تو را به شکّ مى اندازد وابنه و به سوى آنچه تو را به شکّ نمى اندازد برو که حقیقت با آرامش، و دروغ با تردید همراه است و هیچ گاه آنچه را براى خداى متعال وانهاده اى، مفقود نیابى.

۸۳.شَرُّ ما فی الرَّجُل شُحٌّ هالِعٌ ۱۰۸، أو جُبنٌ خالِعٌ. ۱۰۹۱۱۰

۸۳.بدترین چیزى که در انسان هست، حرص بى تاب کُننده یا ترس از جا به در برنده است.

۸۴.الزُّهدُ لَیسَ بِتَحریمِ الحَلالِ أو إضاعةِ المالِ، ولکِن تَکونُ بِما عِندَ اللّهِ أوثَقَ مِنکَ بِما عِندکَ. ۱۱۱

۸۴.زهد، حرام کردن حلال یا تباه نمودن مال نیست، بلکه آن است که اعتمادت به آنچه نزد خداست بیشتر از آنچه که نزد توست باشد.

۸۵.إذا سألَ اللّهَ تعالى أحَدُکُم فَلیُکثِر ؛ فإنّما یَسألُ جَواداً یَجودُ إذا استُجدِیَ، ویُجیبُ إذا دُعِیَ. ۱۱۲

۸۵.هرگاه یکى از شما، چیزى از خداى متعال خواست، فراوان بخواهد که از بخشنده اى، خواسته است که چون از او بخواهند ببخشد و چون او را بخوانند، اجابت نماید.

۸۶.خَلّتانِ لا تَجتَمِعانِ فی مؤمِنٍ: البُخلُ، وسوءُ الظَّنِّ. ۱۱۳

۸۶.دو خصلت در مؤمن گرد نمى آیند: بخل و بدگمانى.

۸۷.إیّاکُم ومُحَقَّراتِ الذُّنوبِ ! فَإنَّ لَها مِنَ اللّهِ طالِباً. ۱۱۴

۸۷.از گناهان خُرد بپرهیزید که خداوند به دنبال آنهاست.

۸۸.خَیرُکُمُ الدافِعُ عَن عَشیرَتِهِ ما لَم یأثَم. ۱۱۵

۸۸.بهترینِ شما، مدافع از خویشان خویش است تا آنگاه که به گناه نیفتد.

۸۹.مَن سألَکُم فأعطوهُ، ومَنِ استعاذَ بِکُم فَأعیذوهُ، ومَن دعاکُم بِاللّهِ فَأجیبوهُ، ومَن أتى إلیکُم معروفاً فَکافئوهُ، فإن لَم تَجِدوا فأثنوا عَلَیه حَتّى تَعلَموا أنّکُم قَد کافأتُموهُ. ۱۱۶

۸۹.هر کس از شما خواست، عطایش کنید و هرکس به شما پناه برد، پناهش دهید و هرکس شما را[با سوگند]به خدا دعوت کرد، اجابتش کنید و هرکس به شما نیکى کرد، جبران نمایید و اگر چیزى نداشتید، او را آن قدر بستایید تا آنجا که بدانید جبران کرده اید.

۹۰.المؤمِنُ مَألَفَةٌ، ولا خَیرَ فی مَن لا یألَفُ ولا یؤلَفُ. ۱۱۷

۹۰.مؤمن الفت مى گیرد و در کسى که نه الفت مى گیرد و نه با او الفت مى گیرند، خیرى نیست.

۹۱.ما ضَلَّ قَومٌ حَتّى یُعطوا الجَدَلَ، ویَمنَعوا العَمَلَ. ۱۱۸

۹۱.قومى گمراه نشد مگر آنکه[پیشتر] دچار کشمکش و بى عملى گشت.

۹۲.لِبَعضِ أصحابِهِ: اُوصیکَ بِتَقَوى اللّهِ، وصِدقِ الحَدیثِ، والوفاءِ بِالعَهدِ، وأداءِ الأمانةِ، وتَرکِ الخِیانةِ، وحِفظِ الجارِ، ورَحمةِ الیَتیمِ، ولینِ الکَلامِ، ولُزومِ الإیمانِ، والتَّفَقُّهِ بِالقرآن، وخَفضِ الجَناحِ. وأنهاکَ أن تَکیدَ مُسلِماً، أو تُکذِّبَ صادقاً، أو تُطیعَ آثِماً، أو تعصیَ إماماً عادلاً. واُوصیکَ بِذِکرِ اللّهِ تعالى عِندَ کُلِّ حَجَرٍ ومدَر ۱۱۹ ، وأن تُحدِثَ لکُلِّ ذَنبٍ تَوبةٍ ؛ السِّرُّ بالسِّرِّ، والعَلانِیةُ بالعَلانِیةِ. ۱۲۰

۹۲.پیامبر به یکى از یارانش فرمود: تو را به تقواى الهى و راستگویى و وفاى به پیمان و اداى امانت و وانهادن خیانت و همسایه دارى و یتیم نوازى و نرمگویى و همراهى ایمان و تدبّر در قرآن و فروتنى سفارش مى کنم و از حیله گرى با مسلمان و دروغ گفتن به راستگویان و اطاعت از گنهکار و یا نافرمانى از پیشواى درستکار باز مى دارم؛ و تو را به ذکر خداى متعال، همیشه و همه جا سفارش مى کنم و نیز توبه براى هر گناه، براى گناه نهان توبه نهان، و براى گناه آشکار، توبه آشکار.

۹۳.وَیلٌ لِلَّذینَ یَجْتَنِبُونَ ۱۲۱ الدُّنیا بِالدِّینِ، یَلبَسونَ لِلنَّاسِ جُلودَ الضَّأنِ مِن لینٍ، ألسِنَتُهم أحلى مِنَ العَسَل، وقُلوبُهُم قُلوبُ الذِّئابِ، یَقولُ اللّهُ تعالى: أَفَبِی یَغتَرُّونَ أم عَلَیَّ یَجتَرِؤُونَ فَوَعزَّتی لأبعثَنَّ عَلى اُولئک فِتنةً تَذَرُ الحَلیمَ مِنهُم حیرانَ. ۱۲۲

۹۳.واى بر کسانى که دنیا را به وسیله دین به سوى خود مى کشند. براى مردم لباس میش مى پوشند و زبانشان شیرین تر از عسل، اما دلهایشان دل گرگ است. خداوند متعال مى فرماید: مرا فریب مى دهند یا بر من گستاخى مى کنند؟! به عزّتم سوگند فتنه اى بر آنان برانگیزم که دانایشان در آن حیران ماند.

۹۴.وکَتَبَ صلى الله علیه و آله إلى بَعضِ أصحابِهِ یُعَزّیهِ: أمّا بَعدُ، فَعَظَّمَ اللّهُ جَلَّ اسمُهُ لکَ الأجرَ، وألهَمَکَ الصَّبرَ، ورَزَقَنا وإیّاکَ الشُّکرَ، إنّ أنفُسَنا وأموالَنا وأهلینا مِن مواهِبِ اللّهِ الهَنیئةِ، وعَواریهِ المسترَدّةِ، نَتَمَتَّعُ بِها إلى أجَلٍ مَعدودٍ، ویَقبِضُها لِوَقتٍ مَعلومٍ، وقَد جعلَ اللّهُ تعالى عَلَینا الشُّکرَ إذا أعطى، والصَّبرَ إذا ابتَلى. وقَد کان ابنُکَ مِن مواهِبِ اللّهِ تَعالى مَتَّعَکَ بِهِ فی غِبطةٍ وسُرورٍ، وقَبَضَهُ مِنکَ بِأجرٍ مَذخورٍ إن صبَرتَ واحتسبتَ ؛ فلا تَجمَعَنَّ عَلَیکَ أن یُحبِطَ جَزَعُکَ أجرَکَ، وأن تندَمَ غَداً عَلى ثَوابِ مُصیبَتِکَ ؛ فإنَّکَ لو قَدِمتَ عَلى ثَوابِها عَلِمتَ أنَّ المُصیبةَ قَد قَصُرَت عَنها، واعلم أنّ الجَزَع لایَرُدُّ فائتاً، ولا یَدفَعُ حُزنٌ قَضاءَ اللّهِ، فَلیُذهِب أسَفَکَ ما هو نازلٌ بِکَ، فَکأن قَد ۱۲۳. والسَّلامُ. ۱۲۴

۹۴.پیامبر صلى الله علیه و آله در تسلیت دادن به یکى از یارانش چنین نوشت: اما بعد، خداوند والا نام، پاداشت را بزرگ بدارد و به تو صبر، و به ما و تو شکر عطا نماید. جان ها و دارایى ها و خانواده ما از موهبت هاى مبارک خداوند است و همه عاریه هایى بازگردنده؛ ما مدتى معیّن از آنها بهره مى گیریم و او آنها را در وقتى مشخص مى گیرد و خداوند متعال وظیفه ما را شکر به هنگام عطا و صبر به گاه بلا قرار داده است؛ پسر تو نیز از موهبت هاى خداى متعال بود که تو را با شادى و سرور از او بهره مند ساخت و در برابر پاداشى اندوخته شده از تو گرفت، اگر صبر کنى و به حساب خدا نهى. پس مبادا که بى تابى پاداشت را تباه کند و فردا بر از دست دادن پاداش مصیبت پشیمان شوى که اگر بر پاداش آن درآیى، بدانى که مصیبتت در برابر آن اندک بوده است و بدان که بى تابى، از دست رفته را باز نیاورد و اندوه، تقدیر الهى را نمى راند. بى گمان پاداش بر تو فرود مى آید، پس غم مخور والسلام.

۹۵.الشَّهوةُ داءٌ، وعِصیانُها دَواءٌ. ۱۲۵

۹۵.شهوت، بیمارى است و نافرمانیش، دواى آن.

۹۶.الحَیاءُ نِظامُ الإیمانِ. ۱۲۶

۹۶.حیا، رشته نگهدارنده دین است.

۹۷.ما مِن ذَنبٍ إلّا ولَهُ عِندَ اللّهِ توبةٌ، إلّا ما کانَ مِن سَیِّئ الخُلُقِ ؛ فَإنّه لا یَتوبُ مِن ذَنبٍ إلّا وَقَعَ فیما هُوَ شَرٌّ مِنهُ. ۱۲۷

۹۷.هیچ گناهى نیست جز آن که نزد خداوند توبه اى دارد، مگر بداخلاق که از گناهى توبه نمى کند جز آن که در بدتر از آن مى افتد.

۹۸.اُوصیکَ بِالدُّعاءِ ؛ فَإنَّ مَعَهُ حُسنَ الإجابةِ، وعَلَیکَ بالشُّکرِ ؛ فإنَّ مَعَ الشُّکرِ الزِّیادةَ، وإیّاکَ أن تُبغِضَ أحداً أو تُعینَ عَلَیهِ، وأنهاکَ عن البَغی ؛ فإنَّ مَن بُغیَ عَلَیهِ لیَنصُرَنَّهُ اللّهُ. ۱۲۸

۹۸.تو را به دعا سفارش مى کنم که اجابتى نیکو را به همراه دارد و نیز به سپاسگزارى که با فراوانى همراه است و مبادا که کسى را دشمن بدارى یا علیه او یارى دهى و تو را از تجاوز باز مى دارم که خدا یاور مظلومان است.

۹۹.الاقتِصادُ فی النَّفَقةِ نِصفُ العَیشِ، والتَّودُّدُ إلى الناس نِصفُ العَقلِ، وحُسنُ السُّؤالِ نِصفُ العِلمِ. ۱۲۹

۹۹.میانه روى در هزینه، نیمى از زندگى و دوستى با مردم، نیمى از عقل و پرسش نیکو، نیمى از علم است.

۱۰۰.خَیرُ شَبابِکم مَن تَشبَّهَ بالشُّیوخِ، وشَرُّ شُیوخِکُم مَن تَشَبَّهَ بِالشَّبابِ. ۱۳۰

۱۰۰.بهترین جوانان شما کسى است که به پیران شبیه باشد و بدترین پیران شما کسى است که به جوانان شبیه باشد.

۱۰۱.کَم مِن أشعَثَ أغبَرَ ذی طِمرَینِ ۱۳۱ قد تَمزّقَا على مَنکِبَیهِ، یَتَخَلَّلُ الزُّقاقَ ۱۳۲ ویَجتازُ الأسواقَ لایؤبَهُ ۱۳۳ لَهُ، لَو أقسَمَ عَلَى اللّهِ لأبَرَّهُ کَعَمّارٍ، وخَبّابٍ. ۱۳۴

۱۰۱.بسى ژولیده موى غبارآلود جامه از شانه دریده که در میان کوچه ها مى رود و از بازارها رد مى شود بى آن که به او توجهى شود، اما اگر خدا را سوگند دهد، اجابتش مى کند، مانند عمّار ۱۳۵ و خبّاب ۱۳۶.

۱۰۲.اعرِفوا الحَقَّ لِمَن عَرَفَهُ لَکُم وَضیعاً أو رَفیعاً، یَسِّروا ولا تُعَسِّروا، وإذا غَضِبَ أحدُکُم فَلیَجلِس. ۱۳۷

۱۰۲.هرکس حقّ شما را پاس مى دارد، حقّش را پاس دارید، فرودست باشد یا فرادست، آسان گیرید و سخت نگیرید و چون به خشم در آمدید بنشینید.

۱۰۳.لا یوسَّعُ المَجلِسُ إلّا لَثلاثةٍ: لِذی سِنٍّ لِسِنِّهِ، ولِذی عِلمٍ لِعِلمِهِ، ولِذی سُلطانٍ لِسُلطانِهِ. ۱۳۸

۱۰۳.مجلس را جز براى سه نفر نگشایند: سالمند به خاطر سنّش، دانشمند به خاطر علمش و قدرتمند به خاطر قدرتش.

۱۰۴.ارحَموا عَزیزَ قَومٍ ذَلَّ، وَغَنِیَّ قَومٍ افتَقَرَ، وَعالِماً یَتَلاعَبُ بِهِ الجُهّالُ. ۱۳۹

۱۰۴.به سه کس رحم آورید: عزیز قومى که خوار شده و توانگر قومى که تهیدست گشته و دانایى که نادانان او را به بازى گرفته اند.

۱۰۵.الغَنَمُ سَمنُها مَعاشٌ، وصوفُها رِیاشٌ ۱۴۰. ۱۴۱

۱۰۵.چربى گوسفند، مایه زندگى و پشمش دستمایه ریسندگى است.

۱۰۶.لِجریرِ بنِ عبدِ اللّهِ البَجَلیّ: إنّی أُحَذِّرُکَ الدُّنیا، وحلاوةَ رَضاعِها، ومَرارةَ فِطامِها. ثمّ قالَ: یا جریرُ، أینَ تَنزِلونَ؟ قالَ: فی أکنافِ بِیشة ۱۴۲، بَینَ سَلَمٍ ۱۴۳ وأراکٍ ۱۴۴ وَسَهلٍ وَدکداکٍ ۱۴۵، شِتاؤنا رَبیعٌ وماؤُنا یَمیعُ، لا یُقامُ ماتِحُها، ولا یَعزُبُ سارِحُها، ولا یُحبَسُ صاحِبُها. فقال صلى الله علیه و آله: ألا إنّ خیرَ الماءِ الشَّبَمُ ۱۴۶، وخیرُ المالِ الغَنَمُ، وخیرُ المَرعى الأراکُ والسَّلَمُ، إذا أخلَفَ کانَ لَجیناً ۱۴۷، وإذا سَقَطَ کانَ دَریناً ۱۴۸، وإذا أُکِلَ کانَ لَبیناً. ۱۴۹ قالَ بَعضُهُم: یُروى «السّنم» بِالسینِ غیرِ المُعجَمةِ ونونٍ ؛ مَعناهُ ماءٌ جارٍ عَلى وَجهِ الأرضِ، وکُلُّ شیءٍ علا فقد تسنّمه. ویقال للشریف: سنیم، وهُوَ مأخوذٌ من سَنامِ البعیر لِعُلوّه وهذا أشبَهُ بما ذکره عن مائهم ؛ لِأنّه قال: وماؤنا یَمیعُ ؛ أی یجری من علوّ، فَقالَ علیه السلام: ألا إنّ خیر الماء السنّم ؛ أی ما کان ظاهرا. ولَم یَذکر جریرُ أنّ ماءهم باردٌ فیقولُ النبیّ صلى الله علیه و آله: خَیرُ الماء الشَّبم، والرِّوایةُ الصَّحیحةُ أنّه الشین مُعجمةً مَنقوطةً. وقوله علیه السلام: «إذا أخلَفَ کانَ لجینا» معناه إذا أخرجَ الخَلَفَة وهو ورق یخرج بعد الورق الأوّل فی الصیف. وقوله: کان لَجینا ؛ أی فیه نَداوةٌ ورطوبةٌ، یقال لَجَنَ الشیء یَلجُنُ لجونا. وکلّ شیء خیّستَهُ فی ماءٍ فقد لجّنته، قال الشماخ: وماءٍ قد وَرَدتُ لِوَصلِ أروى علیه الطیرُ کالوَرَقِ اللَّجَینِ

۱۰۶.پیامبر خطاب به جریر بن عبداللّه بجلى: من تو را از دنیا برحذر مى دارم، از شیرینى شیرش و تلخى جدایى اش. سپس فرمود: اى جریر، منزلگاه شما کجاست؟ گفت:در اطراف بیشه ۱۵۰ میان درختان سلم ۱۵۱ و اراک ۱۵۲ و دشت و بیابانى هموار. زمستان ما، بهار و آب ما جارى و جوشان است، نه نیاز به برکشیدن دارد و نه دور رفتن و نه بند ساختن. پیامبر فرمود: بدان که بهترین آب، آب خنک [یا جارى] ۱۵۳ است و بهترین مال، گوسفند است و بهترین علف، اراک و سلم است؛ تازه آن مانند خمیر [جو]است و قطع شده اش چون کاه و خوردنش، شیر را مى افزاید. مؤلّف در اینجا به شرح پاسخ پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله پرداخته و با استفاده از ادب و شعر عربى و نقل ها و گزارش هاى مشابه دیگر، متن را تصحیح نیز کرده و نظر برگزیده خویش را بیان کرده است و چون ما این نکات را در ترجمه متن اصلى آورده ایم، نیازى به ترجمه مستقل این شرح نیست. (مترجم)

۱۰۷.لایَعرِفُ الفَضلَ لأهلِ الفَضلِ إلّا ذَوو الفَضلِ. ۱۵۴

۱۰۷.فضیلت فضیلت مندان را جز فضیلت مندان نمى شناسند.

۱۰۸.وقال أمیرُ المؤمنین علیه السلام: قالَ رَسول اللّه صلى الله علیه و آله: اصطَنِعِ الخَیرَ إلى مَن هُوَ أهلُهُ ومَن لَیسَ مِن أهلِهِ، فَإن لم تُصِب أهلَهُ فَأنتَ أهلُهُ. ۱۵۵

۱۰۸.امیرمؤمنان: پیامبر خدا فرمود: نیکى کن هم به کسى که شایسته آن است و هم به کسى که شایسته آن نیست چه اگر او اهلش نباشد، تو اهلش هستى.

۱۰۹.مَن سَقَى مؤمناً شِربةَ ماءٍ على ظَمَأٍ سَقاهُ اللّهُ مِنَ الرَّحیقِ المختومِ فی الجَنَّةِ. ۱۵۶

۱۰۹.هر کس جرعه اى آب به مؤمنى تشنه کام بنوشاند، خداوند او را از شراب سر به مهر بهشتى سیراب سازد.

۱۱۰.وکان علیه السلام إذا خَرَجَ مِن بَیتِهِ یَقولُ: بِسمِ اللّهِ، اللّهُمَّ إنّی أعوذُ بِکَ مِن أن أزِلَّ أو أضِلَّ، أو أظلِمَ أو أُظلَمَ، أو أجهَل أو یُجهَلَ عَلَیَّ. ۱۵۷

۱۱۰.پیامبر صلى الله علیه و آله چون از خانه اش بیرون مى رفت، مى گفت: به نام خدا، خدایا به تو پناه مى برم از اینکه بلغزم یا گمراه شوم یا ستم کنم و یا مورد ستم قرار گیرم و نابخردى کنم یا با من نابخردى کنند.

۱۱۱.طوبَى لِمَن تواضَعَ فی غَیرِ مَنقَصةٍ، وأنفق مالاً جَمَعَهُ فی غیرِ مَعصِیةٍ، وخالَطَ أهلَ الفِقهِ والرَّحمةِ، وأهلَ الفَقرِ والمَسکَنةِ، طوبَى لِمَن ذَلَّ فی نَفسِهِ، وصَلَحَت سَریرتُه، وحَسُنَت خَلیقَتُه، وأنفَقَ الفَضلَ مِن مالِه، وأمسَکَ الفَضلَ مِن کلامِه، ووَسِعَته السُّنّةُ، ولم یَتَعدَّها إلى بِدعةٍ. ۱۵۸ وفی روایة اُخرى: أیُّها الناسُ! طوبَى لِمَن شَغَلَهُ عَیبُهُ عَن عُیوبِ الناسِ، طوبَى لِمَن حَسُنَت خَلیقَتُه، وصَحَّت سَریرتُه، وعزلَ عَنِ الناسِ شَرَّهُ. طوبَى لمن تواضَعَ فی غَیرِ مَنقَصةٍ، وذَلَّ مِن غَیرِ مَسکَنةٍ، وخالَطَ أهلَ الفِقهِ والرحمة. طوبَى لِمَن عَمِلَ بِعِلمِه، وأنفَقَ الفَضلَ مِن مالِهِ، وأمسَکَ الفَضلَ من کلامِهِ.

۱۱۱.خوشا به حال کسى که فروتنى نماید بدون آن که از او کاسته شود و آنچه را به حلال اندوخته است انفاق کند و با فهیمان و رحیمان درآمیزد و نیز با نیازمندان و بى نوایان. خوشا به حال کسى که نزد خود، خوار و باطنش درست است و خویش نیکو، زیادى مالش را داده و زیادى کلامش را نگاه داشته، در گستره سنّت مانده و از آن به سوى بدعت درنگذشته است. و در نقل دیگرى چنین آمده است: اى مردم، خوشا به حال کسى که عیبهایش، او را از عیوب دیگران روگردان و به خود مشغول داشته است. خوشا به حال کسى که خویش نیکو و باطنش درست و آزار و شرارت خود را از مردم باز داشته است. خوشا به حال کسى که بى منقصت فروتنى کند و بى مسکنت، افتادگى نماید و با فقیهان و رحیمان درآمیزد. خوشا به حال کسى که علم خویش را به کار بندد و زیادى مالش را بدهد و زیادى کلامش را نگاه دارد.

۱۱۲.صِلَةُ الرَّحِمِ مَنماةٌ للعَدَدِ، مَثراةٌ للمالِ، مَحَبَّةٌ لِلأهلِ، مَنسأةٌ فی الأَجَل. ۱۵۹

۱۱۲.پیوند با خویشان، مایه فزونى افراد و زیادى اموال و محبّت خانواده و به تأخیر افتادن مرگ است.

۱۱۳.أطهَرُ الناسِ أعراقاً أحسَنُهم أخلاقاً. ۱۶۰

۱۱۳.پاکترین رگه هاى مردم، خوشخوترین آنان اند.

۱۱۴.لا تُظهِرِ الشَّماتةَ بِأخیکَ، فیعافِیَهُ اللّهُ ویَبتَلِیَکَ. ۱۶۱

۱۱۴.بر بلاى رسیده به برادرت، اظهار شادمانى مکن که خدا او را عافیت دهد و تو را مبتلا کند.

۱۱۵.وخَطَبَ صلى الله علیه و آله فقال: أمّا بَعدُ أیّها الناسُ! اتّقوا خَمساً مِن قَبلِ أن یَحلِلنَ بکم: ما نکثَ قومٌ العَهدَ إلّا سَلَّطَ اللّهُ عزّ وجلّ عَلَیهم عَدوَّهم، ولا بَخَس قومٌ الکَیلَ والمیزانَ إلّا أخَذَهُم اللّهُ تعالى بِالسِّنینِ ونقصٍ مِنَ الثَّمَراتِ، وما مَنَعَ قَومٌ الزَّکاةَ إلّا حَبَسَ اللّهُ عَنهُم قَطرَ السَّماءِ، وما ظَهَرَتِ الفاحِشةُ فی قَومٍ إلّا سَلّطَ اللّهُ تبارَکَ وتعالى عَلیهِمُ الظالِمینَ، ولا فَشا فی قَومٍ الرِّبا إلّا وُلِّی عَلَیهِم شِرارُهُم ۱۶۲.

۱۱۵.و پیامبر خطبه خواند و فرمود: اما بعد، اى مردم از پنج چیز بپرهیزید پیش از آن که بر شما فرود آیند: مردمى پیمان نشکستند جز آن که خداى عزّوجلّ، دشمن آنان را بر ایشان مسلط کرد و مردمى کم فروشى نکردند جز آن که خداى متعال آنان را با خشکسالى و کاهش محصول، عذاب کرد و مردمى از پرداخت زکات خوددارى نکردند جز آن که خداوند باران آسمان را از آنان دریغ داشت و زشتى در میان مردمى پدیدار نشد جز آن که خداى تبارک و تعالى، ستمکاران را بر آنان مسلّط کرد و ربا در میان مردمى رایج نشد جز آن که بدهاى آنان، کارها را به دست گرفتند.

۱۱۶.وفی رُوایةٍ اُخرى أنَّهُ صلى الله علیه و آله قالَ: الذُّنوبُ [الّتی] ۱۶۳ تُغَیِّر النِّعَمَ: البَغیُ، [الّتی] یوجِبُ النَّدَمَ: القَتلُ، [الّتی] یُنزِلُ النِّقَمَ: الظُّلمُ، [الّتی] یَهتِکُ العِصَمَ: شُربُ الخَمرِ، [الّتی]یَحبِسُ الرِّزقَ: الزِّنى، [الّتی] یُعجِّل الفَناءَ: قَطیعةُ الرَّحِمِ، [الّتی]تَحجِبُ الدُّعاءَ: عُقوقُ الوالِدَینِ، [الّتی] یَبتُرُ العُمُرَ: تَرکُ الصلاةِ، [الّتی] یورِثُ الذُّلَّ: تَرکُ الأمرِ بِالمَعروفِ والنَّهیِ عَن المُنکَرِ. ۱۶۴

۱۱۶.و در روایتى دیگر چنین آمده است: گناهانى که نعمت ها را دگرگون مى کند، تجاوز و آنچه پشیمانى مى آورد، قتل است و گناهى که بدبختى مى آورد، ظلم و آنچه بندها و پرده ها را مى درد، شرابخوارى و گناهى که روزى را جلو مى گیرد، زنا و آنچه نابودى زودرس مى آورد گسستن پیوند با خویشان و حجاب در برابر دعا، سرپیچى از پدر و مادر است و گناهى که عمر را کوتاه مى کند، نمازنخواندن و آنچه خوارى به جا مى نهد، ترک امر به معروف و نهى از منکر است.

۱۱۷.عَلَیکُم بالرِّفقِ ؛ فَإنَّهُ ما خالَطَ شیئاً إلّا زانَهُ، ولافارَقَهُ إلّا شانَهُ. ۱۶۵

۱۱۷.همواره نرمى پیشه کنید که با چیزى در نیامیخت جز آن که آن را آراست و از چیزى جدا نشد جز آن که زشتش نمود.

۱۱۸.وخَطَبَ صلى الله علیه و آله فَقالَ فی خُطبَتِهِ: أُحذِّرُکُم یوماً لایُعرَفُ فیهِ لِخَیرٍ أمَدٍ، ولا یَنقَطِعُ لِشَرٍّ أبَدٌ، ولا یَعتَصِمُ مِنَ اللّهِ أحدٌ، مَن عَمِلَ لآخِرَتِهِ کَفاهُ اللّهُ أمَر دُنیاه، ومَن أصلَحَ سَریرَتَهُ أصلَحَ اللّهُ سُبحانه عَلانِیتَهُ. ۱۶۶

۱۱۸.و خطبه خواند و در خطبه اش فرمود: من شما را از روزگارى بر حذر مى دارم که نه خیرش مهلتى دارد و نه شرش پایانى و هیچ کس در برابر خدا نگاهبانى ندارد، هر کس براى آخرت خود بکوشد، خداوند کار دنیاى او را کفایت کند وهرکس باطنش را اصلاح کند، خداى سبحان ظاهرش را اصلاح نماید.

۱۱۹.وخطبَ صلى الله علیه و آله على ناقَتِهِ العَضباءِ، فحَمِدَ اللّهَ تعالى وأثنى عَلَیهِ، ثُمّ قال: کَأنَّ الحَقَّ فیها عَلى غیرِنا وَجَبَ، وکَأنَّ المَوتَ عَلى غیرِنا کُتِبَ، وکَأنَّ [الذی نرى]مِنَ الأمواتِ سَفرٌ عَمّا قَلیلٍ إلینا راجِعونَ، نُبَوِّؤُهُم أجداثَهُم، ونأکُلُ تراثَهم ۱۶۷، فَکَأنّا مُخَلَّدونَ بَعدَهُم، قد نَسینا کُلَّ واعِظةٍ، وأمِنّا کُلَّ جائحةٍ ۱۶۸، مَن عَرَفَ اللّهَ خافَ، وَمَن خافَ سَخَت نَفسُه عَنِ الدُّنیا. ۱۶۹

۱۱۹.و حضرت بر عضباء، ناقه اش، خطبه خواند و پس از حمد و ثناى خداى متعال فرمود: گویى حقّ در آن(=دنیا) بر غیر ما واجب گشته و گویى مرگ بر غیر ما نوشته شده و گویى مردگان، مسافرانى اند که به زودى به سوى ما باز مى گردند، پیکرهایشان را به خاک مى سپاریم و میراثشان را مى خوریم، گویى ما پس از ایشان، جاویدان هستیم. هر اندرزگویى را از یاد برده و خود را از هر آسیبى ایمن پنداشته ایم. هر کس خدا را بشناسد، بیمناک شود و هر کس بیمناک شود، خود را از دنیا کنار کشد.

۱۲۰.وخَطَبَ صلى الله علیه و آله بِعَشرِ کَلِماتٍ ؛ حَمِدَ اللّهَ وأثنى عَلَیه، وقالَ: أیّها الناسُ ! إنّ لَکُم مَعالِمَ فانتَهوا إلى مَعالِمِکُم، وإنّ لَکُم نِهایةٌ فانتَهوا إلى نِهایَتِکُم، إنّ المؤمِنَ بَینَ مخافَتَینِ: بَین أجلٍ قَد مَضى لا یدری ما اللّهُ صانعٌ بِه، وبَینَ أجلٍ قَد بَقی لا یدری ما اللّهُ قاضٍ فیه، فَلیأخُذ العَبدَ مِن نَفسِهِ لِنَفسِهِ، ومِن دُنیاه لآخِرَته، ومِنَ الشَّبیبةِ قَبلَ الکِبَرِ، ومِنَ الحَیاةِ قَبلَ المَوتِ والَّذی نَفسُ مُحمّدٍ بِیَدِهِ، ما بَعدَ المَوتِ مِن مُستَعتَبٍ، وما بَعدَ الدُّنیا إلّا الجَنّةُ والنارُ. ۱۷۰

۱۲۰.و پیامبر در خطبه اش ده سخن گفت:خدا را حمد و مدح کرد و گفت: اى مردم، برایتان نشانه هایى قرار داده شده است، پس به سوى نشانه هایتان بروید و برایتان خط پایانى ترسیم شده، پس تا آنجا بروید، مؤمن میان دو ترس است، میان مهلتى که سپرى شده و نمى داند خداوند با آن چه مى کند و مهلتى که باقى مانده و نمى داند که خداوند چه حکمى در آن رانده است. پس بنده باید از خود و دنیایش براى آخرتش و از جوانى اش پیش از پیرى و از زندگیش پیش از مرگ، بهره گیرد. سوگند به آن که جان محمّد به دست اوست، پس از مرگ جاى عذرخواهى نیست و پس از دنیا جز بهشت و دوزخ نیست.

۱۲۱.ومِن کلامِهِ الموجَزِ: الناسُ کُلُّهم سَواءٌ کأسنانِ المِشطِ، والمَرءُ کَثیرٌ بِأخیهِ، ولا خَیرَ لَکَ فی صُحبَةِ مَن لا یَرى لَکَ مِثلَ الَّذی یَرى لِنَفسِهِ. ۱۷۱

۱۲۱.و از سخنان مختصر و مفید حضرتش: مردم همه چون دندانه هاى شانه اند و انسان با برادرش فزونى مى گیرد و در مصاحبت کسى که مانند آنچه براى خود مى بیند، براى تو نمى بیند، خیرى براى تو نیست.

فی قضاء حوائج الإخوان

برآوردن نیازهاى مؤمن

۱۲۲.ورُوِی (عن) ابن عبّاسٍ أنّه قالَ: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: إنّ اللّهَ عزّوجلّ خَلَقَ خَلقا لِحَوائج الناسِ یَفزَعون إلیهِم فی حَوائجِهِم، هُمُ الآمِنون غدا مِن عَذابِ اللّهِ عزّوجلّ. ۱۷۲

۱۲۲.از ابن عباس روایت شده است که گفت: پیامبر خدا فرمود: خداوند عزّ وجلّ، گروهى را براى نیازهاى مردم آفرید تا در نیازهایشان به آنان روى آورند. آنان فرداى [قیامت] در امان اند.

۱۲۳.وقالَ: قالَ النَّبیُّ صلى الله علیه و آله: إنّ للّهِ تعالى عِبادا یَستَریحُ الناسُ إلیهِم فی حَوائجِهِم، وإدخالِ السُّرورِ عَلَیهم، أُولئکَ آمِنونَ یَومَ القِیامةِ. ۱۷۳

۱۲۳.و [ابن عباس] گفت: پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: خداى تبارک و تعالى، بندگانى دارد که مردم به گاه نیازشان با آنها آسوده مى شوند و مردم را شادمان مى کنند. آنان روز قیامت در امان اند.

۱۲۴.وعَنِ الرِّضا عَن آبائهِ، عَن أمیرِ المؤمِنینَ علیهم السلام، عَنِ النبیّ صلى الله علیه و آله قال: مَن أجرى اللّهُ تعالى فَرَجا لِمُسلمٍ عَلى یَدَیهِ، فَرَّجَ اللّهُ عزّوجلَّ عَنهُ کُرَبَ الدُّنیا والآخِرةِ. ۱۷۴

۱۲۴.و از امام رضا علیه السلام از پدرانش از امیرمؤمنان از پیامبر صلى الله علیه و آله: هر کس که خداوند متعال گره کار مسلمانى را به دست وى بگشاید، سختى و اندوه دنیا و آخرت را از او دور سازد.

۱۲۵.إنّما مَثَلُ أحدِکم وأهلِه ومالِه وعَمَلِهِ کَرَجُلٍ لَهُ ثَلاثةُ إخوةٍ فقال لأخیه الذی هُوَ مالُه حینَ حَضَرتهُ الوفاةُ، ونَزَلَ بِهِ المَوتُ: ما عِندکَ؟ فَقَد تَرى ما نَزَلَ بی فقال له أخوهُ الذی هُوَ مالُه: مالَکَ عِندی غِنىً ولا نفعٌ إلّا مادُمتَ حیّاً فَخُذ مِنّی الآنَ ما شِئتَ، فإذا فارقتُکَ فَسَیُذهَبُ بی إلى مَذهَبٍ غَیرِ مَذهَبِکَ وسَیأخذُنی غَیرُکَ. فالتفتَ النبیُّ صلى الله علیه و آله إلى أصحابِهِ فَقالَ: هذا الذی هُوَ مالُه، فأیُّ أخٍ تَرَونَ هذا؟ فَقالوا: أخ لا نَرى بِهِ طائلاً. ۱۷۵ ثُمّ قالَ لِأخیهِ الَّذی هُوَ أهلُه، وقَد نَزَلَ بِهِ المَوتُ: ما عِندَکَ فی نَفعی والدَّفعِ عَنّی؟ فَقَد نَزَلَ بی ما ترى ! فَقالَ: عِندی أن اُمرِّضَک وأقومَ علیکَ، فإذا مُتَّ غَسَلتُکَ ثُمَّ کَفَّنتُکَ ثُمَّ حَنَّطتُکَ ثُمّ اتَّبَعتُکَ مُشَیِّعاً إلى حُفرَتِکَ، فاُثنی عَلَیکَ خیرا عِندَ من سَألنی عَنکَ، وأحمِلُکَ فی الحامِلین. فَقالَ النبیُّ صلى الله علیه و آله: هذا أخوهُ الذی هو أهلُه، فأیُّ أخٍ ترونَ هذا؟ قالوا: أخٌ غیرُ طائلٍ یا رسولَ اللّهِ. ثمّ قالَ لأخیه الذی هو عَمَلُه: ماذا عِندَکَ فی نفعی، والدفع عَنّی؟ فقد ترى ما نَزَل بی. فقالَ لَهُ: أونِسُ وَحشَتَکَ، وأُذهِبُ غَمَّکَ، وَأُجادِلُ عَنکَ فی القَبرِ، وأُوَسِّعُ عَلَیکَ جُهدی. ثمّ قال صلى الله علیه و آله: هذا أخوهُ الذی هُوَ عَمَلُه ؛ فَأیُّ أخٍ تَرَونَ هذا؟ قالوا: خَیرُ أخٍ یا رَسولَ اللّه، قال: فالأمرُ هکذا. ۱۷۶

۱۲۵.مثل شما با خانواده و دارایى و عملش مانند مردى است که سه برادر دارد، به برادرش که دارایى اوست هنگام وفات و در رسیدن مرگ مى گوید: چه دارى، مى بینى که چه بر من آمده است؟ پس آن برادر که دارایى اوست مى گوید: من فقط تا زنده اى مى توانم بى نیازت سازم و سودى به تو برسانم و اکنون هر چه مى خواهى از من بردار، پس چون از من جدا شوى، مرا در راهى غیر از راه دلخواه تو هزینه مى کنند و غیر تو مرا به دست مى گیرد. پس پیامبر صلى الله علیه و آله به یارانش روى نمود و گفت: این که دارایى اوست، این را چگونه برادرى مى بینید؟ گفتند: برادرى که فایده اى ندارد. سپس به برادرش که خانواده اوست در همان حال دررسیدن مرگ مى گوید: مى بینى که چه بر من درآمده است. چه سودى براى من دارى و چگونه مى توانى مرگ را برانى؟ او پاسخ مى دهد: من مى توانم از تو پرستارى کنم و در کنار تو باشم و چون از دنیا رفتى، تو را غسل دهم و کفن و حنوط کنم و به دنبال تو تا قبرت بیایم و در پاسخ سؤال کنندگان درباره تو، ثنایت گویم و همراه دیگران تو را حمل کنم. سپس پیامبر علیه السلام گفت: این آن برادرش است که خانواده اوست. این را چگونه برادرى مى بینید؟ گفتند: برادرى بى فایده، اى پیامبر خدا. سپس به آن برادرش که عمل اوست مى گوید: تو هم مى بینى که چه بر من درآمده است، چه سودى برایم دارى و چگونه آن را از من مى رانى؟ پس به او پاسخ مى دهد: من مونس تنهایى توام و از بین برنده اندوهت و از سوى تو در قبر [با فرشتگان]گفتگو مى کنم و همه توانم را براى تو مى گذارم. سپس پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: این آن برادرش است که عمل اوست، این را چگونه برادرى مى بینید؟ گفتند: اى پیامبر خدا، او بهترین برادر است. پیامبر فرمود: ماجرا همین گونه است.

۱۲۶.العِلمُ وَدیعَةُ اللّهِ فی أرضِهِ، والعُلَماءُ اُمَناؤُهُ عَلَیهِ ؛ فَمَن عَمِلَ بِعِلمِهِ أدّى أمانَتَهُ، وَمَن لَم یَعمَل بِعِلمِهِ کُتِبَ فی دیوانِ اللّهِ مِنَ الخائِنینَ. ۱۷۷

۱۲۶.علم، امانت خدا در زمینش و عالمان، امانتداران آن هستند. پس هر کس به علمش عمل کند، امانتش را ادا کرده است و هر کس به علمش عمل نکند، در دیوان الهى در جرگه خیانت کاران نوشته شود.

۱۲۷.المُسلِمُ أخو المُسلِمِ لا یَظلِمُه ولا یُسلِمُه، ومَن کان فی حاجَةِ أخیهِ کانَ اللّهُ عزّوجلّ فی حاجَتِهِ، ومَن فَرَّجَ عن مُسلِمٍ کُربةً فَرّجَ اللّهُ عزّوجلّ عَنهُ کُربةً مِن کُرُباتِ یَومِ القِیامةِ، ومَن سَتَر مُسلِماً سَتَرهُ اللّهُ تَعالى. ۱۷۸

۱۲۷.مسلمان برادر مسلمان است، نه به او ستم مى کند و نه او را تسلیم [دشمن]مى کند، و هر کس که در پى نیاز برادرش باشد، خداوند عزوجل در پى نیاز اوست، و هر کس اندوه و گرهى را از مسلمانى بگشاید، خداوند عزّ وجلّ اندوهى از غمهاى روز قیامت را از او بردارد، و هر کس [زشتى]مسلمانى را بپوشاند، خداوند متعال هم زشتى او را بپوشاند.

۱.حضرت محمّد بن عبد اللّه صلى الله علیه و آله در هفدهم ربیع الاول عام الفیل (۵۷۰ م) در مکّه مکرّمه به دنیا آمد و در ۲۸ صفر سال یازده هجرى در مدینه منوّره در سنّ ۶۳ سالگى رحلت کرد و در همان جا به خاک سپرده شد. لقب ایشان، «امین» و کنیه اش، «ابو القاسم» بود. بسیارى از سخنان حضرت در دو مجموعه «نهج الفصاحة» و «پیام پیامبر» آمده است.

۲.. مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۵۳۵ ح ۲۲۳۴، المستدرک على الصحیحین : ج ۴ ص ۲۹۱ ح ۷۶۷۷، سنن أبی داود : ج ۲ ص ۸۵ ح ۱۵۱۸، سنن ابن ماجة : ج ۲ ص ۱۲۵۵ ح ۳۸۱۹ وفیهما «لزم» بدل «أکثر».

۳.. الزهد لابن المبارک: ص ۴۸۷ ح ۱۳۸۶ ؛ معدن الجواهر : ص ۲۱، کنزالفوائد : ج ۲ ص ۱۰۸ عن الإمام علیّ علیه السلام کلّها نحوه.

۴.. المعجم الکبیر : ج ۲۲ ص ۱۲۵ ح ۳۲۳ ؛ تحف العقول : ص ۴۱، الجعفریّات : ص ۲۳۰ وفیهما «سائلوا العلماء وخاطبوا الحکماء وجالسوا الفقراء».

۵.. تحف العقول : ص ۴۶، المحاسن : ج ۲ ص ۴۳۵، ح ۲۵۰۸، نثر الدرّ : ج ۱ ص ۲۴۵.

۶.المحاسن : ج ۱ ص ۸۲ ح ۴۸ عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج ۶۹ ص ۳۹۲ ح ۶۸ .

۷.الخصال : ص ۱۲۵ ح ۱۲۱ عن الإمام الصادق علیه السلام ، بحار الأنوار : ج ۷۴ ص ۳۵۲ ح ۲۲ .

۸.. الغوائل : المهالِک (النهایة : ج ۳ ص ۳۹۷).

۹.. أثبتناه من «ب».

۱۰.. القِدح : السَّهم (لسان العرب : ج ۲ ص ۵۵۶).

۱۱.. تحف العقول : ص ۴۸ وفیه «اُمورکم» بدل «إنجاح الحوائج»، نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۶۶ وفیه «حوائجکم» بدل «إنجاح الحوائج» وفیهما صدر الروایة إلى «ذی نعمة محسود».

۱۲.. الأمالی للصدوق : ص ۶۲ ح ۲۳، من لا یحضره الفقیه : ج ۴ ص ۳۹۴ ح ۵۸۳۹، الکافی : ج ۲ ص ۱۰۳ ح ۱، عیون أخبار الرضا : ج ۲ ص ۵۳ ح ۲۰۴ کلاهما نحوه، الإختصاص : ص ۲۲۵، نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۶۵.

۱۳.. ابو اسحاق إبراهیم بن عبّاس الصولیّ (م ۲۴۳ ق)، کاتب محدّث و شاعر مشهور ، أصله من خراسان وعُدّ فی شعراء الإمام الرضا علیه السلام والرواین عنه، راجع : موسوعة مؤلفی الإمامیة: ج ۱ ، ص ۲۹۵ و عیون أخبار الرضا علیه السلام : ج ۱ ، ص ۱۳۶.

۱۴.ابو اسحاق ابراهیم بن عباس صولى از نویسندگان، شاعران و محدثان و راویان مشهور روزگار امام رضا علیه السلام است. او در سال ۲۴۳ هجرى قمرى درگذشت. (بنگرید به موسوعة مؤلّفى الامامیه: ج ۱، ص ۲۹۵،ترجمه معجم الادباء: ج ۱، ص ۳۹ و عیون اخبار الرضا علیه السلام : ج ۱ ص ۱۳۶).

۱۵.. نهج البلاغة : الحکمة ۲۰، تحف العقول : ص ۵۸، جامع الأحادیث : ص ۶۰ کلّها نحوه وراجع الکافی : ج ۴ ص ۲۸ ح ۱۲.

۱۶.. نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۸۳ وفیه «حصن» بدل «حرز».

۱۷.. جامع الأحادیث للقمی : ص ۶۵ ولیس فیه «وفاتح له کلّما افتقر».

۱۸.. قَدَعتُ فَرَسی : کَبَحته وکففته (الصحاح : ج ۳ ص ۱۲۶۰).

۱۹.. نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۵۸، نهج البلاغة : الکتاب ۲۷، الأمالی للمفید : ص ۲۶۸ عن الإمام علیّ علیه السلام ، تحف العقول : ص ۱۷۹، الغارات : ج ۱ ص ۲۴۸ وفی الأربعة الأخیرة نحوه.

۲۰.. نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۵۸.

۲۱.. نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۵۸ و ص ۱۷۶ نحوه.

۲۲.. الإرشاد : ج ۲ ص ۱۶۷، الکافی : ج ۲ ص ۱۴۵ ح ۷، الخصال : ص ۱۲۵ ح ۱۲۱، تحف العقول : ص ۷ وفی الثلاثة الأخیرة «سیّد» بدل «أشدّ»، مصادقه الإخوان : ص ۱۳۹ نحوه، الأمالی للمفید : ص ۱۹۳ نحوه عن الإمام الصادق علیه السلام.

۲۳.. نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۶۸، کنزالفوائد : ج ۱ ص ۱۳۵ وفیه «السیّئة» بدل «الخطایا»، الکافی : ج ۲ ص ۱۰۰ ح ۷ نحوه عن الإمام الصادق علیه السلام ؛ المعجم الکبیر: ج۱۰ ص۳۱۹ ح ۱۰۷۷۷، المعجم الأوسط: ج۱ ص۲۵۹ ح ۸۵۰.

۲۴.. الصدى : العطش (النهایة : ج ۳ ص ۱۹).

۲۵.. رجل هافٍ : جائع (لسان العرب : ج ۱۵ ص ۳۶۳).

۲۶.. العانی : الأسیر (النهایة : ج ۳ ص ۳۱۴).

۲۷.. نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۵۹، تاریخ الیعقوبی : ج ۲ ص ۹۲، المحاسن : ج ۱ ص ۴۵۸ ح ۱۰۶۰، دعائم الإسلام : ج ۲ ص ۳۰۱ ح ۱۱۳۱ کلاهما عن الإمام الصادق علیه السلام والثلاثة الأخیره نحوه.

۲۸.. نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۶۰ ولیس فیه «تنفی الفقر»، تحف العقول : ص ۵۶، الأمالی للطوسی : ص ۶۰۳ ولیس فیهما ذیله من «وتدفع میتة ...»، قرب الإسناد : ص ۷۶ ح ۲۴۴ نحوه، الکافی : ج ۴ ص ۲۹ فیه صدره إلى «مصارع السوء» عن الإمام الصادق علیه السلام عن آبائه.

۲۹.. نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۷۱، نهج البلاغة : الحکمة ۱۱۳ عن الإمام علیّ علیه السلام ولیس فیه ذیله من «فاحفظ ...»، الکافی : ج ۸ ص ۲۰، من لا یحضره الفقیه : ج ۴ ص ۳۷۲، التوحید : ص ۳۷۶، تحف العقول : ص ۶، المحاسن : ج ۱ ص ۸۱ ولیس فی الخمسة الأخیرة مقاطع منه.

۳۰.. بَسَر : عَبسَ (لسان العرب : ج ۴ ص ۵۸).

۳۱.. لم نجده بهذه اللفظة ولکن ورد روایات فی معناه فراجع : میزان الحکمة : عنوان «البشر».

۳۲.. تهذیب الأحکام : ج ۶ ص ۳۴۸ ح ۹۸۱ ؛ سنن أبی داود : ج ۳ ص ۲۹۰ ح ۳۵۳۵، سنن الترمذی : ج ۳ ص ۵۶۴ ح ۱۲۶۴، سنن الدارمی : ج ۲ ص ۷۱۵ ح ۲۴۹۹، مسند ابن حنبل : ج ۵ ص ۲۵۷ ح ۱۵۴۲۴.

۳۳.. الکافی : ج ۲ ص ۱۱۹ ح ۶ و ص ۶۴۸ ح ۱، تحف العقول : ص ۴۷ کلّها نحوه ولیس فیها صدره.

۳۴.. نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۹۳، الجعفریّات : ص ۱۶۶ عن الإمام علیّ علیه السلام.

۳۵.. غِرٌّ : أی لیس بذی نُکر، فهو ینخدع لانقیاده ولینه، وهو ضد الخبّ، یرید أنّ المؤمن المحمود من طبعه الغرارة وقلّة الفطنة للشرّ وترک البحث عنه ولیس ذلک منه جهلاً، ولکنّه کرمٌ وحُسن خلق (النهایة : ج ۳ ص ۳۵۴).

۳۶.. سنن أبی داود : ج ۴ ص ۲۵۱ ح ۴۷۹۰، سنن الترمذی : ج ۴ ص ۳۴۴ ح ۱۹۶۴، مسند ابن حنبل : ج ۳ ص ۳۵۰ ح ۹۱۲۹، المستدرک على الصحیحین : ج ۱ ص ۱۰۳ ح ۱۲۸ ؛ الأمالی للطوسی : ص ۴۶۲.

۳۷.. الکافی : ج ۲ ص ۳۱۵ ح ۵، الزهد للحسین بن سعید : ص ۴۶ ح ۱۲۵، تحف العقول : ص ۵۱، تفسیر القمّی : ج ۱ ص ۳۸۱ وج ۲ ص ۶۶، تاریخ الیعقوبی : ج ۲ ص ۳۸۱ وکلّها نحوه.

۳۸.کنز العمّال : ج ۷ ص ۷۹۵ ح ۲۱۴۴۴ نقلاً عن ابن نصر عن عقبة بن عامر .

۳۹.. المستدرک على الصحیحین : ج ۴ ص ۳۶۲ ح ۷۹۲۸ ؛ الأمالی للطوسی : ص ۵۰۸ وفیهما صدره إلى «یعتذر منه»، المحاسن : ج ۱ ص ۸۰ ح ۴۶، نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۶۳ وفیهما صدره إلى «الفقر الحاضر».

۴۰.. مسند ابن حنبل : ج ۲ ص ۵۹۲ ح ۶۶۶۴ ؛ معدن الجواهر : ص ۳۹.

۴۱.. أی یرى ربّ المال أنّ إخراج زکاته غرامة یغرَمها (النهایة : ج ۳ ص ۳۶۳).

۴۲.. نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۵۲، الحکمة الخالدة (جاویدان خرد) : ص ۱۰۳ ؛ مروج الذهب : ج ۲ ص ۳۰۱ وفیه «الزکاة» بدل «الصدقة».

۴۳.. نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۵۶ ؛ سنن ابن ماجة : ج ۲ ص ۱۳۲۱ ح ۳۹۸۹، المستدرک على الصحیحین : ج ۱ ص ۴۴ ح ۴ کلاهما نحوه.

۴۴.. الکافی : ج ۲ ص ۳۸ ح ۴ وفیه ذیله من «وکن کیف ...»، الاختصاص : ص ۲۲۶ کلاهما عن الإمام الصادق علیه السلام نقلاً عن التوراة، من لا یحضره الفقیه : ج ۴ ص ۲۱ ح ۴۹۸۱ عن الإمام الباقر علیه السلام فیما أوحى اللّه تعالى إلى موسى علیه السلام و فیهما «کما تدین تدان» فقط، الخصال : ص ۶۲۱، تحف العقول : ص ۱۱۲ و ۲۱۴ وفیهما صدره عن الإمام علیّ علیه السلام.

۴۵.. اللَّهفان : المکروب (النهایة : ج ۴ ص ۲۸۲).

۴۶.. الکافی : ج ۴ ص ۲۷ ح ۴، من لا یحضره الفقیه : ج ۲ ص ۵۵ ح ۱۶۸۲، الخصال : ص ۱۳۴ ح ۱۴۵، الإختصاص : ص ۲۴۰ ؛ سنن الترمذی : ج ۵ ص ۴۱ ح ۲۶۷۰ وفیه «الدالّ على الخیر کفاعله» فقط.

۴۷.الکافی : ج ۳ ص ۳۷۱ ح ۳ عن السکونی عن الإمام الصادق عن أبیه علیهماالسلام ، بحارالأنوار : ج ۸۸ ص ۳۶ .

۴۸.. المعجم الأوسط : ج ۵ ص ۱۸۶ ح ۵۰۲۵ نحوه.

۴۹.. سنن ابن ماجة : ج ۲ ص ۱۳۳۴ ح ۴۰۲۲، مسند ابن حنبل : ج ۸ ص ۳۳۰ ح ۲۲۴۷۶، المستدرک على الصحیحین : ج ۱ ص ۶۷۰ ح ۱۸۱۴، سنن الترمذی : ج ۴ ص ۴۴۸ ح ۲۱۳۹ نحوه ؛ نثر الدّر : ج ۱ ص ۱۵۶.

۵۰.تهذیب الأحکام : ج ۳ ص ۲۶۵ ح ۷۴۹ عن محمّد بن یوسف عن أبیه .

۵۱.. رجل ضَنین : بخیل (لسان العرب : ج ۱۳ ص ۲۶۱).

۵۲.. وفی «أ» : إلیکَ.

۵۳.. نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۵۸.

۵۴.. الخصال : ص ۱۷۸ ح ۲۳۹ و ص ۱۷۹ ح ۲۴۱ و ۲۴۲، عیون أخبار الرضا : ج ۱ ص ۲۲۷ ح ۲ و ۴ و ۵ و ج ۲ ص ۲۸ ح ۱۷، نثر الدرّ : ج ۱ ص ۳۶۲، نهج البلاغة : الحکمة ۲۲۷ عن الإمام علیّ علیه السلام ، تحف العقول : ص ۴۴۲ عن الإمام الرضا علیه السلام.

۵۵.. مسند ابن حنبل : ج ۳ ص ۲۹۲ ح ۸۷۸۲، المستدرک على الصحیحین : ج ۱ ص ۲۱۲ ح ۴۲۶ وفیه «المؤمن» بدل «الرجل»، السنن الکبرى : ج ۷ ص ۲۱۹ ح ۱۳۷۷۷ وفیه «المرء» بدل «الرجل» وفی الجمیع «خلقه» بدل «عمله».

۵۶.. الکافی : ج ۳ ص ۶۸ ح ۵، تهذیب الأحکام : ج ۱ ص ۱۸۴ ح ۳، من لا یحضره الفقیه : ج ۱ ص ۱۰۷ ح ۲۱۹، المجازات النبویّة : ص ۳۶۶ وفیها صدره.

۵۷.. الکافی : ج ۲ ص ۱۱۲ ح ۵ وفیه «بحلم» بدل «بعلم».

۵۸.. التوحید : ص ۴۰۶ ح ۳، تحف العقول : ص ۴۸، المحاسن : ج ۱ ص ۳۸۲ ح ۸۴۵.

۵۹.. البخلاء : ص ۴۴ وفیه «عند» بدل «بعد».

۶۰.. مسند ابن حنبل : ج ۳ ص ۲۸۱ ح ۸۷۱۷ وزاد فیه «حسن» بعد «من».

۶۱.. جامع الأحادیث للقمّی : ص ۶۷ وفیه صدره و ص ۶۰ وفیه ذیله و ص ۱۳۰ وفیه من «هاجروا» إلى «مجدأ».

۶۲.کنز العمّال : ج ۷ ص ۷۲۰ ح ۲۱۰۸۶ نقلاً عن الدیلمی عن أبی الدرداء .

۶۳.کتاب من لا یحضره الفقیه : ج ۱ ص ۴۲۷ ح ۱۲۶۰ ، بحارالأنوار : ج ۸۹ ص ۱۹۲ ح ۳۳ .

۶۴.الدعوات للراوندی : ص ۳۷ ح ۹۱ ، بحارالأنوار : ج ۸۹ ص ۱۹۹ ح ۴۵ .

۶۵.. یقال للرجل إذا انقُطِع به فی سفره وعطبت راحلته : قدِ انبتّ، یرید أنّه بقی فی طریقه عاجزا عن مقصده لم یقضِ وطره وقد أعطب ظهره (النهایة : ج ۱ ص ۹۳).

۶۶.. الزهد للحسین بن سعید : ص ۷، تحف العقول : ص ۳۹۴ کلاهما نحوه، المجازات النبویّة : ص ۳۸۳ ح ۲۹۸ ؛ مسند ابن حنبل : ج ۴ ص ۱۵۱ ح ۱۱۷۱۸ وفیهما صدره.

۶۷.. المستدرک على الصحیحین : ج ۳ ص ۳۸۷ ح ۵۴۶۶ ؛ الأمالی للطوسی : ص ۵۳۵ ولیس فیهما صدره، جامع الأحادیث للقمّی : ص ۸۷ وفیه ذیله من «واملاء الخیر».

۶۸.. نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۸۶ وفیه «راحة» بدل «رحمة».

۶۹.. کذا فی المصدر، وفی بعض المصادر : «ولا تصرّ صرّا»، وهو المناسب.

۷۰.. حیاة الحیوان الکبرى : ج ۱ ص ۲۵۷ وفیه «البصیر» بدل «النظر».

۷۱.بحارالأنوار : ج ۸۹ ص ۱۶۶ ح ۵ نقلاً عن رسالة الجمعة للشهید الثانی .

۷۲.کنزالفوائد : ج ۱ ص ۲۱۶ ، بحار الأنوار : ج ۸۹ ص ۲۰۰ ح ۴۹ .

۷۳.. الإختصاص : ص ۲۲۵.

۷۴.الکافی : ج ۳ ص ۴۲۴ ح ۹ عن السکونی .

۷۵.. الکافی : ج ۴ ص ۱۰ ح ۵ وفیه «ولده من بعده» بدل «برکته»، تاریخ الیعقوبی : ج ۲ ص ۱۰۵ وفیه «ترکته» بدل «برکته».

۷۶.. نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۶۸، نهج البلاغة : الحکمة ۴۰۷ وفیه «امرأ» بدل «عبدا» عن الإمام علیّ علیه السلام ، الأمالی للطوسی : ص ۵۶ ح ۷۹، صحیفة الإمام الرضا علیه السلام : ص ۲۸۷ ح ۳۵ کلاهما عن الإمام الرضا علیه السلام.

۷۷.. مسند ابن حنبل : ج ۹ ص ۲۴۹ ح ۲۴۰۱۳ ؛ من لا یحضره الفقیه : ج ۴ ص ۳۶۲، علل الشرایع : ص ۵۲۳ ح ۲، صفات الشیعة : ص ۱۰۶، المحاسن : ج ۱ ص ۴۴۴ ح ۱۰۳۰ والأربعة الأخیرة نحوه.

۷۸.. هذه الکلمة لا یراد بها الدعاء على المخاطب فقط بل قد یراد بها طلب الجدّ وعدم المخالفة، فراجع (النهایة : ج ۱ ص ۱۸۱).

۷۹.. صحیح البخاری : ج ۵ ص ۱۹۵۸ ح ۴۸۰۲، وفیه «فاظفر» بدل «فعلیک» ؛ الکافی : ج ۵ ص ۳۳۲ ح ۱ وفیه ذیله فقط.

۸۰.الأمالی للصدوق : ص ۵۱۲ ح ۷۰۷ عن الحسین بن یزید عن الإمام الصادق عن آبائه علیهم السلام .

۸۱.. سنن ابن ماجة : ج ۲ ص ۱۳۹۵ ح ۴۱۶۶ وفیه «التشعّب» بدل «تلک الشعب».

۸۲.. الخصال : ص ۱۵۳، ح ۱۸۹، الکافی : ج ۱ ص ۶۸، تهذیب الأحکام : ج ۶ ص ۳۰۲ ح ۸۴۵، من لا یحضره الفقیه : ج ۳ ص ۱۰ ح ۳۲۳۳، والثلاثة الأخیرة عن الإمام الصادق علیه السلام ، تحف العقول : ص ۲۱۰ عن الإمام علیّ علیه السلام وکلّها نحوه.

۸۳.. الجعفریّات : ص ۲۳۰، تاریخ الیعقوبی : ج ۲ ص ۹۰ نحوه.

۸۴.. مراده صلى الله علیه و آله : من خاف اللّه والیوم الآخر اجتهد فی العبادة أیّام شبابه وقوّته وسواد شعره، فقد کنّى عن العمل فی الشباب بالدلج؛ وهو السیر فی اللیل (مجمع البحرین : ج ۲ ص ۴۸).

۸۵.. سنن الترمذی : ج ۴ ص ۶۳۳ ح ۲۴۵۰، المستدرک على الصحیحین : ج ۴ ص ۳۴۳ ح ۷۸۵۱.

۸۶.. التوحید : ص ۳۷۵، تحف العقول : ص ۶، المحاسن : ج ۱ ص ۸۱ ح ۴۷.

۸۷.. الخصال : ص ۲۰۸ ح ۲۸، عیون أخبار الرضا : ج ۲ ص ۳۰ ح ۳۴، تحف العقول : ص ۵۷ فیه «أجرُهُ» بدل «اُخوّته»، صحیفة الإمام الرضا علیه السلام : ص ۹۷ ح ۳۱، نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۷۱.

۸۸.. تحف العقول : ص ۳۹۸ عن الإمام الکاظم علیه السلام نحوه، الکافی : ج ۱ ص ۳۹ ح ۴، الخصال : ص ۵ ح ۱۲، ثواب الأعمال : ص ۱۶۰، الأمالی للصدوق : ص ۱۱۶ ح ۱۰۰ وفی الأربعة الأخیرة صدره.

۸۹.. مسند ابن حنبل : ج ۳ ص ۲۹۲ ح ۸۷۸۲ ولیس فیه «وجماله ظرفه».

۹۰.. أعلام الدین : ص ۲۹۵.

۹۱.. کذا فی المصدر، والصواب : یطب.

۹۲.. الخصال : ص ۵۲۶ ح ۱۳، معانی الأخبار : ص ۳۳۵، الأمالی للطوسی : ص ۵۴۱، نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۶۷، الأمالی للمفید : ص ۱۹۵ ح ۲۵ عن الإمام الصادق علیه السلام ولیس فی الجمیع ذیله.

۹۳.. الکافی : ج ۲ ص ۶۶۸ ح ۱۴، ثواب الأعمال : ص ۲۹۸، الأمالی للطوسی : ص ۵۲۰ ح ۱۱۴۵ و ۵۹۸ ح ۱۲۴۱ کلّها نحوه.

۹۴.. الجعفریّات : ص ۱۸۳، الأمالی للمفید : ص ۱۸ ح ۶، جامع الأحادیث للقمّی : ص ۱۱۲، شرح الأخبار : ص ۴۸۸ ؛ سنن الترمذی : ج ۴ ص ۳۲۱ ح ۱۹۱۹ ولیس فیها ذیله.

۹۵.. قصص الأنبیاء : ج ۲ ، ص ۲۷۷ ، البدایة والنهایة : ج ۲ ، ص ۱۹ عن داوود علیه السلام نحوه.

۹۶.. السنن الکبرى : ج ۳ ص ۵۳۶ ح ۶۵۹۳ ؛ قرب الإسناد : ص ۱۱۷ ح ۴۱۰، الجعفریّات : ص ۵۳، الإختصاص : ص ۳۳۵، نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۵۵ والأربعة الأخیرة نحوه.

۹۷.. تحف العقول : ص ۵۷ و ۵۸، من لا یحضره الفقیه : ج ۴ ص ۴۱۰ ح ۵۸۹۰، الأمالی للطوسی : ص ۷۲۱ ح ۱۵۲۱، الکافی : ج ۲ ص ۷۶ ح ۸ ولیس فیه ذیله من «ومَن زهد»، تاریخ الیعقوبی : ج ۲ ص ۳۸۱ والأربعة الأخیرة عن الإمام الصادق علیه السلام وکلّها نحوه.

۹۸.. مسند ابن حنبل : ج ۶ ص ۳۹۴ ح ۱۸۴۷۶، سنن أبی داود : ج ۴ ص ۲۵۵ ح ۴۸۱۱، سنن الترمذی : ج ۴ ص ۳۳۹ ح ۱۹۵۵، السنن الکبرى : ج ۶ ص ۳۰۲ ح ۱۲۰۳۲ ؛ من لا یحضره الفقیه : ج ۴ ص ۳۸۰ ح ۵۸۱۵ وفی الأربعة الأخیرة «لا یشکر اللّه من لا یشکر الناس» فقط.

۹۹.. نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۸۰، الخصال : ص ۳۲۱ ح ۵، الأمالی للصدوق : ص ۱۵۰ ح ۱۴۷، کنزالفوائد : ج ۲ ص ۱۱ ؛ المستدرک على الصحیحین : ج ۴ ص ۳۹۹ ح ۸۰۶۶ وفی الأربعة الأخیره نحوه.

۱۰۰.. الکافی : ج ۲ ص ۱۲۱، الأمالی للمفید : ص ۲۳۹ ح ۲، الأمالی للطوسی : ص ۱۴ ح ۱۸، الاُصول الستّة عشر : ص ۷۶ کلّها نحوه.

۱۰۱.. أعلام الدین : ص ۲۹۳، نثر الدرّ : ج ۴ ص ۱۹۹ من دون إسناد إلى معصوم نحوه ولیس فیه ذیله.

۱۰۲.. تنبیه الخواطر : ج ۲ ص ۲۱۴، إرشاد القلوب : ج ۱ ص ۱۶ ولیس فیهما ذیله.

۱۰۳.. الکافی: ج۱ ص۳۳ ح ۷، کنزالفوائد: ج ۱ ص ۵۵، معدن الجواهر: ص ۲۵، تحف العقول: ص ۳۹۷ عن الإمام الکاظم علیه السلام ، دعائم الإسلام : ج ۱ ص ۸۱ نحوه وفی الجمیع «مطاع» بدل «ناطق» و «مستمع» بدل «متکلّم».

۱۰۴.در منابع دیگر چنین آمده است: «عالمى مطاع یا شنونده اى پذیرنده.»

۱۰۵.. التوحید : ص ۴۰۸ ح ۶، الأمالی للصدوق : ص ۵۱۸، الکافی : ج ۲ ص ۲۸۸ ح ۱ عن الإمام الصادق علیه السلام ، من لا یحضره الفقیه : ج ۴ ص ۱۸ عن الإمام علیّ علیه السلام ، ثواب الأعمال : ص ۳۴۶ نحوه.

۱۰۶.. تاریخ دمشق : ج ۶۲ ص ۸۰ ح ۱۲۷۱۴ ؛ عدّة الداعی : ص ۲۴۹، أعلام الدین : ص ۲۹۳.

۱۰۷.. سنن الترمذی : ج ۴ ص ۶۶۸ ح ۲۵۱۸، مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۴۲۶ ح ۱۷۲۳، السنن الکبرى : ج ۵ ص ۵۴۶ ح ۱۰۸۱۹ وفیها «الصدق» بدل «الحق»، المستدرک على الصحیحین : ج ۲ ص ۱۶ ح ۲۱۷۰ ؛ تاریخ الیعقوبی : ج ۲ ص ۲۲۶ فیهما «الشرّ» بدل «الکذب» و «الخیر» بدل «الحقّ» ولیس فی الجمیع ذیله.

۱۰۸.. الهَلَع : أشدّ الجزع والضجر (النهایة : ج ۵ ص ۲۶۹).

۱۰۹.. جبنٌ خالعٌ : أی شدید کأنّه یخلع فؤاده من شدّة خوفه. والمراد به ما یعرض من نوازع الأفکار وضعف القلب عند الخوف (النهایة : ج ۲ ص ۶۵).

۱۱۰.. سنن أبی داود: ج ۳ ص ۱۲ ح ۲۵۱۱، مسند ابن حنبل: ج ۳ ص ۱۶۵ ح ۸۰۱۶، السنن الکبرى: ج ۹ ص۲۸۷ ح ۱۸۵۶۱ وفیها «و» بدل «أو» ؛ المجازات النبویّة : ص ۲۹۲ ح ۲۲۱، نثر الدرّ : ج ۱ ص ۲۱۰ کلاهما نحوه.

۱۱۱.. الکافی : ج ۵ ص ۷۰ ح ۲، تهذیب الأحکام : ج ۶ ص ۳۲۷ ح ۸۹۹، معانی الأخبار : ص ۲۵۱ کلّها عن الإمام الصادق علیه السلام نحوه.

۱۱۲.. لم نجده فی المصادر.

۱۱۳.. نثر الدرّ : ج ۱ ص ۲۵۶، تاریخ الیعقوبی : ج ۲ ص ۹۷ وفیهما «الخُلق» بدل «الظن».

۱۱۴.. مسند ابن حنبل : ج ۸ ص ۴۲۷ ح ۲۲۸۷۲ ؛ نثر الدرّ : ج ۱ ص ۲۸۷ وفیهما صدره ، الاُصول الستّة عشر : ص ۶۷ عن الإمام الصادق علیه السلام نحوه.

۱۱۵.. الآحاد والمثانی : ج ۲ ، ص ۲۷۷ ، اُسد الغابة : ج ۲ ، ص ۸۶ وفیهما «قومه» بدل «عشیرته».

۱۱۶.. مسند ابن حنبل : ج ۲ ص ۴۱۸ ح ۵۷۴۷، المستدرک على الصحیحین : ج ۱ ص ۵۷۲ ح ۱۵۰۲ ؛ الزهد للحسین بن سعید : ص ۳۱، تاریخ الیعقوبی : ج ۲ ص ۹۶، الجعفریّات : ص ۱۵۲ کلّها نحوه.

۱۱۷.. نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۶۱، الأمالی للطوسی : ص ۴۶۲ ح ۱۰۳۰ نحوه ؛ المستدرک على الصحیحین : ج ۱ ص ۷۴ ح ۵۹.

۱۱۸.. منیة المرید : ص ۱۷۱ نحوه ولیس فیه ذیله.

۱۱۹.. المَدَر : قِطَع الطین الیابس (لسان العرب : ج ۵ ص ۱۶۲).

۱۲۰.. تحف العقول : ص ۲۶ نحوه.

۱۲۱.. الظاهر بقرینة السیاق و الروایات الاُخرى أنِّ «یجتنبون» تصحیف «یجتلبون».

۱۲۲.. الکافی : ج ۲ ص ۲۹۹ وفیه «یختلون» بدل «یجتنبون»، جامع الأحادیث للقمّی : ص ۱۲۹ وفیه «یجتلبون» بدل «یجتنبون» ولیس فیهما من «یلبسون» إلى «الذئاب»، ثواب الأعمال : ص ۳۰۴، قرب الإسناد : ص ۲۸ ح ۹۳ کلاهما عن الإمام الباقر علیه السلام نحوه.

۱۲۳.. قال العلامة المجلسی فی بحار الأنوار : ج ۸۲ ، ص ۹۶ : هذا من قبیل الاکتفاء ببعض الکلام ، أی فکان قدمت أو وصل إلیک ثواب صبرک ، وقال العلامة الأحمدی فی مکاتیب الرسول : ج ۳ ، ص ۵۴۴ : «فکان قد» یحتمل أن یکون «قد» اسما بمعنى حسب، مبنیّة على السکون أو معربة فحذف مضافةً، والتقدیر قدک أی حسبک هذا النازل ، یقال: قد زیدٌ درهمٌ کقولهم : قدنى درهمٌ ، ویحتمل أن یکون اسم فعل بمعنى یکفى ، أی: فکان یکفی النازل شاغلاً ، ویحتمل أن تکون حرفیة و تختصّ بالفعل المتصرّف وقد یحذف الفعل بعده کقول الشاعر : لما تزل برحالنا وکأن قد؛ أی: وکان قد زالت، والتقدیر حینئذٍ: فکأن قد کفاک.

۱۲۴.. المستدرک على الصحیحین : ج ۳ ص ۳۰۶ ح ۵۱۹۳ ؛ تحف العقول : ص ۵۹ کلاهما نحوه.

۱۲۵.. أعلام الدین : ص ۲۹۶.

۱۲۶.. المجازات النبویّة : ص ۱۰۵ ح ۷۳.

۱۲۷.. تاریخ الیعقوبی : ج ۲ ص ۹۹ وفیه «لا یخرج من شیء» بدل «لا یتوب من ذنب»، قرب الإسناد : ص ۴۵ ح ۱۴۷ نحوه.

۱۲۸.. الأمالی للطوسی : ص ۵۹۷ ح ۱۲۳۹، تحف العقول : ص ۳۵، نثر الدرّ : ص ۱۵۲، تاریخ الیعقوبی : ج ۲ ص۹۱ کلّها نحوه.

۱۲۹.. کنزالفوائد : ج ۲ ص ۱۹۰ وفیه «التقدیر» بدل «الاقتصاد»، من لا یحضره الفقیه : ج ۴ ص ۴۱۶ ح ۵۹۰۴ عن الإمام الصادق علیه السلام ، خصائص الأئمّة : ص ۱۰۴، تحف العقول : ص ۲۲۱ کلاهما عن الإمام علیّ علیه السلام وکلّها نحوه ولیس فیها ذیله.

۱۳۰.. معانی الأخبار : ص ۴۰۱ عن الإمام الصادق علیه السلام وفیه «شبّان» بدل «شباب» وکهول بدل «شیوخ».

۱۳۱.. الطِمر : الثوب الخلق [ أی البالی ] (النهایة : ج ۳ ص ۱۳۸).

۱۳۲.. الزُّقاقَ : الطریق (النهایة : ج ۲ ص ۳۰۶).

۱۳۳.. لا یؤبهُ له : أی لا یحتفل به لحقارته (النهایة : ج ۱ ص ۲۲).

۱۳۴.. سنن الترمذی : ج ۵ ص ۶۹۲ ح ۳۸۵۴ ؛ التوحید : ص ۴۰۰، الأمالی للطوسی : ص ۵۳۹ ح ۱۱۶۲، الأمالی للصدوق : ص ۴۷۰ ح ۶۲۷ کلّها نحوه.

۱۳۵.عماربن یاسر برده زاده اى بود که بیشترین سختى و شکنجه را در راه اقرار به اسلام متحمل شد و تا آخر با حقّ و عدالت بود.

۱۳۶.خبّاب بن ارت نیز از سختى و شکنجه دیدگان در راه اسلام بود.

۱۳۷.. تحف العقول: ص۸۳، کنزالفوائد: ج۲ ص۱۸۲؛ دستور معالم الحکم: ص۶۱ وفیها صدره عن الإمام علیّ علیه السلام.

۱۳۸.. مشکاة الأنوار : ص ۳۶۰ ح ۱۱۷۳، روضة الواعظین : ص ۵۲۲.

۱۳۹.. معدن الجواهر : ص ۳۱ وفیه «ثلاثة تجب لهم الرحمة» بدل «ارحموا»، تحف العقول : ص ۳۶، قرب الإسناد : ص ۶۶ ح ۲۱۰، نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۵۴، تاریخ الیعقوبی : ج ۲ ص ۳۸۱ عن الإمام الصادق علیه السلام والأربعة الأخیرة نحوه.

۱۴۰.. الرِّیاش : ما ظهر من اللباس (النهایة : ج ۲ ص ۲۸۸).

۱۴۱.. لم نجده بهذه اللفظة ولکن ورد روایات تدلّ على البرکة فی الغنم ، فراجع : الخیر والبرکة فی الکتاب والسنّة : ص ۲۵۷.

۱۴۲.. بیشة : اسم قریة غنّاء فی وادٍ کثیر الأهل من بلاد الیمن (معجم البلدان : ج ۱ ص ۵۲۹). والأکناف : النواحی.

۱۴۳.. السلم : شجر من العضاه. واحدتها سلمة ـ بفتح اللام ـ وورقها القرظ الذی یدبغ به (النهایة : ج ۲ ص ۳۹۵).

۱۴۴.. الأراک : شجر معروف له حمل کعناقید العنب (النهایة : ج ۱ ص ۴۳).

۱۴۵.. الدکداک : الرمل المتلبِّد فی الأرض ولم یرتفع (شرح شافیة ابن الحاجب : ج ۴ ص ۱۷۵).

۱۴۶.. الشبم بالتحریک : البرد (الصحاح للجوهری : ج ۵ ، ص ۱۹۵۸).

۱۴۷.. اللَّجین : الخَبَطُ ، وذلک ان ورق الأراک والسَّلَم یُخبَط حتى یسقط ویجفّ، ثمّ یدقّ حتّى یتلجّن، أی یتلزَّج ویصیر کالخِطمیّ (النهایة : ج ۴ ص ۲۳۵).

۱۴۸.. الدَّرین : حُطام المرعى إذا تناثر وسقط على الأرض (النهایة : ج ۲ ص ۱۱۵).

۱۴۹.. تاریخ المدینة : ج ۲ ص ۵۶۸، الأحادیث الطوال : ص ۱۹ ، غریب الحدیث لابن قتیبة : ج ۱ ، ص ۲۳۵.

۱۵۰.بیشه، جایى آباد در یمن است. (معجم البلدان : ج ۱ ص ۵۲۹).

۱۵۱.درخت کرت که با آن دباغى کند (فرهنگ لاروس : مدخل سلم).

۱۵۲.درختى پر شاخ و برگ که از چوب آن مسواک مى سازند.

۱۵۳.همان گونه که در متن عربى شرح داده شده است، «سنم» به معناى جارى با کلام جریر مناسب تر است تا «شبم» به معناى خنک اما همه نسخه ها شبم دارد.

۱۵۴.. التفسیر المنسوب إلى الإمام العسکری علیه السلام : ص ۱۵۰ وفیه «یا عباداللّه إنّما یعرف الفضل أهل الفضل».

۱۵۵.. عیون أخبار الرضا : ج ۲ ص ۳۵ ح ۷۶، صحیفة الإمام الرضا : ص ۱۰۴ ح ۵۳.

۱۵۶.. الکافی : ج ۲ ص ۲۰۱ ح ۵، الأمالی للمفید : ص ۹ ح ۵، المقنع : ص ۲۹۹، ثواب الأعمال : ص ۱۶۴ ؛ سنن الترمذی : ج ۴ ص ۶۳۳ ح ۲۴۴۹ کلّها نحوه.

۱۵۷.. سنن النسائی : ج ۸ ص ۲۶۸، المستدرک على الصحیحین : ج ۱ ص ۷۰۰ ح ۱۹۰۷، مسند ابن حنبل : ج ۱۰ ص ۲۲۵ ح ۲۶۷۹۱ ولیس فیه «اُظلَمَ»؛ نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۸۵ ولیس فیه «بسم اللّه ».

۱۵۸.. تفسیر القمّی : ج ۲ ص ۷۰، نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۷۰ کلاهما نحوه ، الکافی : ج ۲ ص ۲۳۵ ح ۱۸ ولیس فیه مقاطع منه، نهج البلاغة : الحکمة ۱۲۳، خصائص الأئمّة علیهم السلام : ص ۹۹ وفیهما ذیله من «طوبى لمن ذلّ».

۱۵۹.. علل الشرائع : ص ۲۴۷، الزهد للحسین بن سعید : ص ۱۳ ح ۲۷، الأمالی للطوسی : ص ۲۱۶ ح ۳۸۰، المحاسن : ج ۱ ص ۴۵۲ ح ۱۰۴۰ کلّها عن الإمام علیّ علیه السلام ولیس فیها «منماة للعدد» و «محبة للاهل»، نهج البلاغة : الحکمة ۲۵۲ وفیه صدره.

۱۶۰.. عیون الحکم والمواعظ : ص ۱۱۹ ح ۲۶۹۱، غرر الحکم : ح ۳۰۳۲.

۱۶۱.. الأمالی للمفید : ص ۲۶۹ ح ۴، الأمالی للطوسی : ص ۳۳ ح ۳۲، الأمالی للصدوق : ص ۲۹۷ ح ۳۳۱ ؛ سنن الترمذی : ج ۴ ص ۶۶۲ ح ۲۵۰۶ وفیهما «یرحمه» بدل «یعافیه».

۱۶۲.. نثر الدرّ : ج ۱ ص ۲۶۲ فیه «الطاعون» بدل «الظالمین» وراجع السنن الکبرى : ج ۹ ص ۳۸۶ ح ۱۸۸۵۰.

۱۶۳.. أثبتناها بقرینة السیاق وما ورد فی الکافی وعلل الشرائع وسائر المصادر.

۱۶۴.. الکافی ، ج ۲ ، ص ۴۴۷ ، ح ۱ ، علل الشرائع: ج ۲ ، ص ۵۸۴ ، ح ۲۷.

۱۶۵.. الکافی : ج ۲ ص ۱۱۹ ح ۶ و ص ۶۴۸ ح ۱، تحف العقول : ص ۴۷ کلها نحوه ولیس فیها صدره.

۱۶۶.. من لا یحضره الفقیه : ج ۴ ص ۳۹۶ ح ۸۵۴۵ وفیه ذیله، نثر الدرّ : ج ۱ ص ۲۶۲ فیه صدره إلى «أحد».

۱۶۷.. التُّراث : ما یخلّفه الرجل لورثته (النهایة : ج ۱ ص ۱۸۲).

۱۶۸.. الجائحة : الآفة التی تُهلِکُ الثمار والأموال وتستأصلها، وکلّ مصیبة عظیمة وفتنة مُبیرة : جائحة (النهایة : ج ۱ ص ۳۰۰).

۱۶۹.. نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۷۰ زاد فیه «الذین نشیّع» بعد «کان»، الکافی : ج ۸ ص ۱۶۸ ح ۱۹۰، خصائص الأئمّة علیهم السلام : ص ۹۹، تفسیر القمی : ج ۲ ص ۷۰ کلاهما عن الإمام علیّ علیه السلام والثلاثة الأخیرة نحوه ولیس فیها ذیله من «من عرف».

۱۷۰.. نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۵۱، تاریخ الیعقوبی : ج ۲ ص ۸۹ وفیهما بزیادة «من دار» بعد «الدنیا»، الکافی : ج ۲ ص ۷۰ ح ۹، تحف العقول : ص ۲۷ کلاهما نحوه.

۱۷۱.. نثر الدرّ : ج ۱ ص ۱۵۱، تحف العقول : ص ۳۶۸ عن الإمام الصادق علیه السلام ، تاریخ الیعقوبی : ج ۲ ص ۱۰۰ نحوه، من لا یحضره الفقیه : ج ۴ ص ۳۷۹ ح ۵۷۹۸ وفیه صدره.

۱۷۲.. تحف العقول : ص ۵۲ نحوه.

۱۷۳.. مصادقة الإخوان : ص ۷۰ ، ح ۸ عن أبی الحسن علیه السلام نحوه.

۱۷۴.. الأمالی للطوسی : ص ۵۸۶ ح ۱۲۱۲ ؛ الفرج بعد الشدّة : ج ۱ ص ۲۸.

۱۷۵.. الطائل : النفع والفائدة (النهایة : ج ۳ ص ۱۴۶).

۱۷۶.. اُسدالغابة: ج ۳ ص ۳۶۸ ح ۳۱۴۷، الإصابة: ج ۴ ص۱۸۶ ح ۴۹۳۱، تاریخ دمشق: ج ۴۷ ص ۵۶ کلّها نحوه.

۱۷۷.. الدرّة الباهرة : ص ۱۷.

۱۷۸.. صحیح البخاری : ج ۲ ص ۸۶۲ ح ۲۳۱۰، صحیح مسلم : ج ۴ ص ۱۹۹۶ ح ۵۸، سنن أبی داود : ج ۴ ص۲۷۲ ح ۴۸۹۳، سنن التّرمذی : ج ۴ ص ۳۴ ح ۱۴۲۶، مسند إبن حنبل : ج ۲ ص ۴۰۰ ح ۵۶۵۰.

 

صله رَحِم

 

قال رسولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله:

«صِلُوا ارْحامَکُمْ وَ لَوْ بِالسَّلامِ».[۱]

تحف العقول، حکمت ۱۶۵؛ بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۰۴، میزان الحکمه، ج ۴، ص ۸۹.

حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «صله أرحام خود کنید حتی اینکه سلام کردن باشد».

شرح:

در آیات و روایات تأکید فراوانی درباره صله رَحِم شده است. خداوند می‌فرماید: « «وَیَقْطَعُونَ مَآ أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُوْلئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ»؛ و کسانی که پیوندهایی را که خدا دستور داده برقرار سازند، قطع نموده، و در روی زمین فساد می‌کنند، اینها زیانکارانند».[۲]
مصداق صله رحم چیست؟ رحم کیانند؟ صله چیست؟ و فلسفه‌اش کدام است؟ بیشتر مردم صله رحم را مستحب می‌دانند و حال آنکه صله رحم یکی از واجبات و قطع رحم یکی از گناهان کبیره است.
ظاهر رحم که در روایات آمده، تمام ارحام را شامل می‌شود و دلیلی نداریم که فقط طبقه اوّل ارث، داخل ارحام باشد و طبقات دیگر داخل نباشد، منتها چگونگی
صله مختلف است یعنی صله‌ای که درباره درجه اوّل مثل پدر، مادر و فرزند است، غیر از آن صله‌ای است که درباره وابستگان درجه دوم است.
صله چیست؟ صله یک معنای عرفی دارد که داشتن نوعی رابطه است که این رابطه مختلف است، گاهی رابطه به این است که زندگی پدر و مادری را که در مضیقه هستند تأمین کند، (وجوب نفقه مصداق صله رحم است) و گاهی وجوب نفقه نیست، بلکه خبر داشتن از بیماران آنها و کمک کردن به گرفتاریها و مشکلات آنها در حد توان، مصداق صله است، و گاهی با یک سلام، صله رحم صورت می‌گیرد، به عبارت دیگر طوری باشد که او را بیگانه ندانند.
فلسفه صله رحم چیست؟ اسلام روی مسأله وحدت وانسجام خیلی‌سرمایه‌گذاری می‌کند به همین جهت وحدت را چند مرحله‌ای کرده است، مرحله اوّل وحدت در خانواده و مرحله دوم وحدت در بین فامیلها و مرحله بعد وحدت در کل مؤمنان وجامعه اسلامی است، چرا که همیشه برای اصلاح، تقویت و پیشرفت جامعه، وحدت، از ضروریّات است؛ و با پیشرفت و تقویت تمام واحدهای کوچک، اجتماع عظیم، خود به خود اصلاح خواهد شد. وحدت هزینه زیادی لازم دارد، در صورتی که تفرقه با یک سوء ظن حاصل می‌شود.
اهمّیت صله رحم تا حدّی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید:
«صِلَةُ الرَّحِمِ تَعْمُرُ الدِّیارَ وَتَزِیدُ فی الأعمارِ و إن کانَ أهْلُها غَیْرَ أخیارٍ
؛ پیوند با خویشاوندان شهرها را آباد می‌سازد، و بر عمرها می‌افزاید، هر چند انجام دهندگان آن از نیکان نباشند».[۳]
و نیز امام صادق علیه السلام می‌فرماید: «
صِلْ رَحِمَکَ وَلو بِشَرْبَةٍ مِن ماءٍ، و أفْضَلُ ما یُوصَلُ بِهِ الرَّحِمُ کَفُّ الأذی عنها
؛ پیوند خویشاوندی خویش را حتّی با جرعه‌ای از آب محکم کن و بهترین راه برای خدمت به آنان این است که (لااقل) از تو آزار ومزاحمتی نبینند».
زشتی و گناه قطع رحم به حدّی است که امام سجّاد علیه السلام به فرزندش نصیحت می‌کند که از همنشینی با پنج گروه دوری کن، یکی از آن پنج گروه کسانی هستند که قطع رحم کرده‌اند: «
وإیّاکَ وَمُصاحَبَةَ القاطِعِ لِرَحِمِه فإنّی وَجَدتُه مَلْعوناً فی کِتابِ اللَّهِ عَزّوجَلّ فی ثلاث مَواضِع: قال اللَّه عزّوجلّ:
«فَهَلْ عَسَیْتُمْ انْ تَوَلَّیْتُمْ أَنْ تُفْسِدوا فی الارْضِ وَ تُقَطِّعوا أَرْحامَکُمْ أولئِک الَّذینَ لَعَنَهُمُ اللَّه»؛ از مصاحبت قطع رحم کننده دوری کن چرا که من آنها را در سه آیه از قرآن ملعون یافتم» سپس حضرت آیه ۲۲ سوره محمّد را تلاوت فرمود، امّا دو آیه دیگر که در ذیل حدیث آمده یکی آیه ۲۵ سوره رعد و دیگری آیه ۲۷ سوره بقره که در یکی لعن، صریحاً آمده و در دیگری کنایتاً.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله می‌فرماید: «
ثَلاثَةٌ لا یَدْخُلونَ الجَنّةَ: مُدْمِنُ خَمْرٍ وَ مُدْمِنُ سِحْرٍ وَقاطِعُ رَحِمٍ
؛ سه گروه هستند که هرگز داخل بهشت نمی‌شوند، شراب خواران، ساحران و قطع‌کنندگان رحم».
از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرسیدند: «
إنّ رَجُلًا من خثعم سأل رسول اللَّه صلی الله علیه و آله: أیّ الأعمالِ أبْغَضُ إلَی اللَّهِ؟ فقال: الشِّرْکُ بِاللَّه. قال: ثمّ ماذا؟ قال: قَطِیعَةُ الرَّحِمِ
؛ زشت‌ترین عمل در پیشگاه خداوند کدام است؟ فرمود: شرک به خدا. پرسیدند: بعد از آن؟ فرمود: قطع رحم».


[۱]تحف العقول، حکمت ۱۶۵؛ بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۰۴، میزان الحکمه، ج ۴، ص ۸۹.

[۲]بقره، آیه ۲۷.

[۳]

 

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی