پژوهش های تفسیری آیه 34 سوره بقره
پژوهش های تفسیری آیه سی و چهارم سوره بقره
تفسیر رضوان . حوزه علمیه اصفهان
موضوع : کرنش فرشتگان در برابر آدم و نافرمانی شیطان
--------------------------------
34. وَ إِذْ قُلْنا لِلْمَلائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبى وَ اسْتَکْبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرِینَ
و (یاد کن) هنگامى را که به فرشتگان فرمودیم: «براى آدم سجده کنید.» و (همگى) سجده کردند، جز ابلیس که سر باز زد، و تکبّر ورزید در حالى که از کافران شد.
نکته ها و اشاره ها :
1) نکته اوّل
در آیات متعدد قرآن جریان کرنش فرشتگان در برابر آدم بیان شده است. «1» در یک نگاه ابتدایى به آیات سوره ى بقره به نظر مىآید که سجده ى فرشتگان در برابر آدم، پس از آزمایش آنان و ظاهر شدن برترى علمى آدم بود، اما از آیات دیگر قرآن استفاده مى شود که فرشتگان بلافاصله پس از آفرینش انسان دستور یافتند که بر آدم سجده کنند.
2) نکته دوّم
در اینجا این پرسش مطرح مىشود که اگر سجده براى غیر خدا جایز نیست، چرا فرشتگان بر آدم سجده کردند؟ باید گفت که سجده بر دو گونه است: اول سجدهى پرستش، یعنى به خاک افتادن به قصد تقرّب که مخصوص خداست و براى دیگران حرام بلکه شرک است؛ و دوم، سجده ى خضوع که همان کرنش در برابر دیگران، بدون قصد تقرّب است که اگر در راستاى دستورهاى الهى باشد مانعى ندارد؛ و سجدهى فرشتگان از نوع دوم بود، «1» یعنى تحیّت و تکریمى براى آدم و خضوع و عبادتى براى خداوند بود. «2»
در آدم بود نورى از وجودش
وگرنه کى ملک کردى سجودش
___________________________________________
(1). «فَإِذا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ»* (سوره ى حجر، آیه ى 29 وسوره ى ص، آیه ى 72)
3) نکته سوم
شیطان، اسم جنس و به معناى هر موجود شریر و سرکش است و شامل همه ى شیطانها و شیطان صفتان از جنس انسان و جن مىشود، اما واژه ى «إِبْلِیسَ» اسم خاص است «3» که نام سر کرده ى شیطانهاست که از جنس جن بود «4» ولى در صف فرشتگان قرار گرفته بود و در برابر آدم کرنش نکرد و او را فریب داد و موجب اخراج انسان از بهشت شد.
4) نکته چهارم
این آیه گواه ى بر شرافت و مقام برتر انسان است، به طورى که فرشتگان نیز در برابر او سجده کردند. آیات پیشین ، علم را عامل برترى انسان نسبت به فرشتگان معرفى کرد ولى شیطان به خاطر حاکمیتِ کبر و غرور و نژادپرستى، بر فکرش، مى پنداشت از انسان برتر است. او مى گفت: من از جنس آتشم و آدم از جنس خاک است؛ بنابراین من از او برتر هستم و نباید در برابر او سجده و کرنش کنم. «5»
5) نکته پنجم
تکبّر یکى از زمینه هاى نافرمانى و کفر است. تفاوت فرشتگان و ابلیس در این جریان آن بود که فرشتگان پرسش خود را در مورد برترى آدم مطرح کردند و پس از شنیدن پاسخ خدا، تسلیم شدند لجاجت و تکبّر و سرکشى نکردند، ولى ابلیس به تکبّر و سرکشى روى آورد و کافر شد. آرى، تکبّر در مقابل حق، انسان را به کفر مى کشاند.
__________________________________________________
(1). به بیان روایات، فرشتگان آدم علیه السلام را نپرستیدند بلکه به دستور خدا به او احترام و کرنش کردند، ولى سجدهى آنان براى خدا بود؛ یعنى آدم را قبلهى خود قرار دادند و سجدهى آنان به خاطر آدم و براى خدا بود. (ر. ک: نورالثقلین، ج 1، ص 58 که مضمون این مطلب از امام رضا علیه السلام حکایت شده است)
(2). نظیر آنچه از پدر و مادر و برادران یوسف، در برابر یوسف علیه السلام سر زد (تفسیر تسنیم، ج 3، ص 267)
(3). تفسیر نمونه، ج 1، ص 191- 192
(4). «إِلَّا إِبْلِیسَ کانَ مِنَ الْجِنِّ» (سورهى کهف، آیهى 50)
(5). سورهى اعراف، آیهى 12
6) نکته ششم
شیطان قبل از صدور فرمان الهى در مورد سجده بر آدم، راه خود را از مسیر فرشتگان جدا کرده بود و شاید در درون، تصمیم به نافرمانى و کفر داشت. «1» البته این احتمال نیز هست که از لحظهى صدور فرمان الهى کافر شده باشد؛ «2» چون قبل از آن اهل عبادت بود و به همین سبب هم در صف فرشتگان قرار داشت. «3»
برخى از مفسران نیز نوشته اند که کفر در این آیه به معناى کفر عملى است نه کفر اعتقادى. ابلیس روحیه ى کفرآمیز داشت؛ یعنى نتیجه ى نافرمانى او در نهایت کفر مى شد. «4»
7) نکته هفتم
در آیات پیشین بیان شد که برترى انسان به خاطر علم اوست و در برخى احادیث اشاره شد که سجدهى فرشتگان بر آدم به خاطر وجود رهبران الهى (همچون پیامبران و امامان معصوم علیهم السلام) در نسل اوست. «5»
آرى، هم خود آدم علم به نامها (و حقایق و اسرار و علوم هستى) داشت و هم فرزندانى خاص از نسل او اینگونه بودند و همین انسانهاى کامل نتیجه ى نیکو و هدف اصلى آفرینش انسان بودند. آرى فرشتگان مىدانستند که از نسل انسان افرادى شرور و پستتر از حیوان بهوجود مىآیند که شایستگى کرنش و سجده ندارند، پس سجده ى آنان به خاطر انسانهاى کامل (پیامبران و رهبران الهى علیهم السلام) در نسل آدم بود.
__________________________________________________
(1). برخى مفسران از جمله ى «کانَ مِنَ الْکافِرِینَ» در این آیهکه فعل ماضى «کانَ» داردو از جملهى «ما کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ» در آیات قبل، این مطلب را استفاده مىکنند و برخى احادیث را شاهد این مطلب مىدانند. (تفسیر نمونه، ج 1، ص 183 و مجمع البیان، ذیل آیه)
(2). بنابر این احتمال، «کانَ» به معناى «صار» است
(3). از این رو گفتهاند که «إِلَّا» در این آیهاستثناى منقطع است؛ چون ابلیس از جنس فرشتگان نبود، ولى فرمان سجده عمومى بود و شامل او هم مىشد
(4). من وحى القرآن، ج 1، ص 170
(5). نور الثقلین، ج 1، ص 58
8) نکته هشتم
خودبینى، ارث شیطان و عامل فساد، و راهکار مبارزه با آن:
ما از اینجا (داستان آدم و شیطان) مى فهمیم که قضیه ى خودبینى، ارث شیطان است. از صدر عالم این قضیه بوده است ... تمام فسادهایى که در عالم واقع مىشود، چه فسادها از افراد و چه فسادها از حکومتها و چه در اجتماع، تمام فسادها زیر سر همین ارث شیطان است ... دردها دوا نمىشود الّا با اینکه این خصیصهى شیطانى از بین برود. کسى که بخواهد درد خودش را شخصاً دوا کند، باید این خصیصه را از بین ببرد، باید ریاضت بکشد و خودش را بزرگ حساب نکند. «1»
آموزه ها و پیام ها :
1) شما انسانها مسجود فرشتگان هستید، پس قدر خود را بشناسید و این مقام را حفظ کنید.
2) مقام بلند انسان در میان موجودات مخالفانى دارد، پس مواظب کارشکنى هاى شیطان باشید.
3) تکبّر و نافرمانى در برابر حق، زمینه ساز کفر است.
4) همچون فرشتگان فرمانپذیر باشید و در برابر آنچه خدا دستور داده کرنش کنید.
5) مخالفت با دستورات الهى، راهى شیطانى است.
تفسیر قرآن مهر، ج1، ص: 230