آیه ۴۰ | تذکر نعمتها به بنی اسرائیل | جلسه ۱
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۴۰ جلسه ۱
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
سه جلسه تفسیر آیه چهلم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
یا بَنی إِسْرائیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَوْفُوا بِعَهْدی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَ إِیَّایَ فَارْهَبُونِ (۴۰)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
اى بنىاسرائیل! نعمت هاى مرا که به شما عطا کردم، یاد کنید و به پیمانم [که سفارش به عبادت و ایمان به همه انبیا به ویژه پیامبر اسلام است] وفا کنید تا من هم به پیمان شما [که توقع ثواب وپاداش در برابر عبادت وایمان است] وفا کنم، و [نسبت به پیمانشکنى] فقط از من بترسید. (۴۰)
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۴۰
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
«یا بَنی إِسْرائیلَ اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ وَ أَوْفُوا بِعَهْدی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ وَ إِیَّایَ فَارْهَبُونِ»[۱].
اى بنىاسرائیل! نعمت هاى مرا که به شما عطا کردم، یاد کنید و به پیمانم [که سفارش به عبادت و ایمان به همه انبیا به ویژه پیامبر اسلام است] وفا کنید تا من هم به پیمان شما [که توقع ثواب وپاداش در برابر عبادت وایمان است] وفا کنم، و [نسبت به پیمانشکنى] فقط از من بترسید. (۴۰)متذکّر بودن انسان به نعم الهی
مراد از نعمتهای الهی در این آیه که خطاب به بنی اسرائیل شده است که آنها را متذکّر باشند، شش قِسم است که آنها بیان شد. وقتی خداوند نعمتی را به انسان عنایت بفرماید آنجا شکر میخواهد و یادآوری آن را میخواهد داشته باشد، بلایی از انسان دفع بکند، نعم الهی را برای انسان متصوّر باشد یا همان دفع بلایی بشود. خدا توفیق بدهد انسان عبادت و عمل خیری را انجام بدهد این از آن نعمتهایی است که باید متذکّر بشویم یا کسی توفیق پیدا بکند از گناه و فعل قبیحی دوری بکند و همچنین نعمتهای تکوینی و مادی که خداوند نسبت به انسان عنایت فرموده است را باید متذکّر باشیم.
معنای کلمهی ذکر
کلمهی ذِکر که اسم مصدر آن ذُکر است، به معنای یاد یا توجّه داشتن است، ضدّ آن غفلت است.
غفلت ریشهی همهی گناهان
ریشهی همهی گناهان برای انسان غفلت است. چرا ما گناه میکنیم؟ به این دلیل که غافل هستیم.
۱) غفلت از ناظر بودن خدا و عالم غیب
از چه چیزی غافل هستیم؟ اوّل از خدا غافل هستیم، از عالم غیب غافل هستیم که آنها بر ما ناظر هستند.
۲) غفلت از ضرر و مفسدهی گناهان
دوم غافل هستیم از اینکه این (گناه) برای ما ضرر و مفسده دارد. این گناهی که میخواهیم بکنیم مفسده دارد. ترک واجبی که میخواهیم بکنیم، یعنی ترک مصلحت ملزمه، خود این مفسده میشود. ما باید متذکّر اینها باشیم، بعد کار درست میشود.
ذُکر درمان غفلت
به عبارت دیگر درمان غفلت به ذُکر است. اگر متوجّه بشوید در یک اتاقی یک کودک دو ساله است، گناه نمیکنید. چه برسد به اینکه متوجّه باشید ذات اقدس ربوبی بر شما حاضر و ناظر است، خجالت میکشید گناه بکنید. امّا چون غافل هستیم، اعتقاد و باور هم نداریم، در محضر خدا گناه میکنیم.
اهمّیّت وفای به عهد بین همهی انسانها
«أَوْفُوا بِعَهْدی أُوفِ بِعَهْدِکُمْ»[۲] بحث وفای به عهد است که مسلّم وفای به عهد بین همهی انسانها مورد ستایش و مورد پسند است که وفای به عهد مهم است.
وفای به عهد از صفات مؤمنین
وفای به عهد از صفات مؤمنین شمرده شده است. مثلاً در سورهی مبارکهی بقره میفرماید: «وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا»[۳] یکی از صفات مؤمنین و متّقین این است که آنها «وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ» همیشه وفا کنندهی به عهد خود هستند.
عدم قید برای وفای به عهد
«بِعَهْدِهِمْ» هم هیچ قیدی ندارد، یعنی هر عهدی را داشته باشند. «إِذا عاهَدُوا» وقتی آنها میآیند با همدیگر عهدی میبندند.
مدح حضرت اسماعیل در قرآن نسبت به وفای به عهد
در مدح حضرت اسماعیل (علی نبیّنا و آله و علیه السّلام) در سورهی مبارکهی مریم میفرماید: «إِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ»، «صادِقَ الْوَعْدِ»[۴] یعنی کسی که به عهد و پیمان خود عمل میکند.
سفارش قرآن بر مواظبت بر عهد
در سورهی مبارهی اسراء میفرماید: «أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْؤُلاً»[۵] به عهد خود وفا کنید که باید مواظب باشید که «إِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسْؤُلاً» مورد مسئولیت است، یعنی اگر به عهدی که داشتید وفا نکنید، مورد سؤال و بازخواست قرار میگیرید.
مؤمنین مراعات کننده ادای امانت و وفای به عهد
در سورهی مبارکهی مؤمنین، میفرماید: «وَ الَّذینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُونَ»[۶] یکی از صفات مؤمنین این است که برای ادای امانات و همچنین انجام به عهد و وفای به عهد مراعات کننده هستند، راعون هستند. این در باب آیات و ادلّهی قرآنی (اهمّیّت وفای به عهد) است.
سه قسم شریعت دین
در ادلّهی نقلیّه (لزوم وفای به عهد) داریم که در خصال صدوق، از خدمت علیّ بن الحسین (علیه السّلام) سؤال میشود: «أَخْبِرْنِی بِجَمِیعِ شَرَائِعِ الدِّینِ»[۷] یعنی خبر کنید مرا به همهی شرایع دین. «قَالَ» فرمودند: «قَوْلُ الْحَقِّ وَ الْحُکْمُ بِالْعَدْلِ وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ» فرمودند: شرایع دین در سه چیز خلاصه شده است.
۱) گفتن حق
حق بگوید. گفتن حق خیلی مهم است.
اهمّیّت گفتن حق
«قُولَ الْحَقَّ وَ إِنْ کَانَ مُرّا»[۸]، «قول الحق ولو مرا» حق بگویید ولو تلخ باشد یا فرمود: «النَّاسُ کُلُّهُمْ أَحْرَارٌ (اتقی النّاس۱۰:۴۲) إِلَّا مَنْ أَقَرَّ عَلَى نَفْسِهِ»[۹] با تقواترین مردم آن کسانی هستند که علیه خود اقرار بکنند. نباید خلاف اعتقاد حرف زد، این نکتهی مهمّی است. لذا «قَوْلُ الْحَقِّ».
ذات اقدس ربوبی و امیر المؤمنین مصداق حق
البتّه اگر خود کلمهی حق در روایات آمده باشد یا منصرف به خود ذات اقدس ربوبی است یا امیر المؤمنین.
۲) قضاوت کردن به عدالت
«وَ الْحُکْمُ بِالْعَدْلِ» میفرماید: به عدالت هم قضاوت بکنید. یعنی به آنچه که وجود دارد، به آنچه که عدالت اقتضا میکند.
۳) وفای به عهد
«وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ» که مورد بحث ما است، وفای به عهد. وفای به عهد خیلی مهم است.
دوباره از حسین بن مصعب روایت شده است که او یکی از راویان معتبر شیعه است، علمای رجال او را از اصحاب حضرت باقر آل محمّد (صلوات الله علیهم أجمعین) میدانند. البتّه یک مدّت زمانی هم در شاگردی و خدمت حضرت صادق آل محمّد (صلوات الله علیهم أجمیعن) بوده است، لذا او را از اصحاب امام صادق هم شمردهاند. حسین بن مصعب همدانی کوفی. البتّه میفرماید: و ابن مسلم البجلی هم ذکر شده است که در سال ۱۱۴ هجری قمری وفات یافته است. این هم احوال او در معجم رجال خویی، جلد ۷، صفحهی ۹۹ بیان شده است.
عدم پذیرش عذر در انجام ندادن سه کار
روایتی از حضرت صادق آل محمّد در بحار الانوار و خصال صدوق است که حضرت فرمودند: «ثَلَاثٌ لَمْ یَجْعَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِأَحَدٍ فِیهِنَّ رُخْصَهً»[۱۰]، «ثَلَاثَهٌ لَا عُذْرَ لِأَحَدٍ فِیهَا»[۱۱] سه چیز است که برای هیچ کسی عذر پذیرفته نمیشود.
۱) ادا کردن امانت
«أَدَاءُ الْأَمَانَهِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ» باید ادای امانت بکنید. میخواهد آدم حسابی باشد، میخواهد یک آدم غیر حسابی باشد. میخواهد آدم مؤمن باشد، میخواهد آدم فاسد باشد. امانت، امانت است. نباید در امانت خیانت کرد. لذا میفرماید: «أَدَاءُ الْأَمَانَهِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ».
۲) وفای به عهد کردن
«وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ» این عهد و پیمان را چه با آدم مؤمن بسته باشد، چه با آدم فاجر بسته باشد، فرقی نمیکند. لذا در روایت است: «وَ الْوَفَاءُ بِالْعَهْدِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ» چه با آدم خوب و نیک، چه با آدم فاجر و گنهکار.
۳) نیکی کردن به پدر و مادر
«وَ بِرُّ الْوَالِدَیْنِ بَرَّیْنِ کَانَا أَوْ فَاجِرَیْنِ» شما باید به پدر و مادر
- احترام بکنید.
برّ بالاتر از احترام
– نه برّ بالاتر از این چیزها است. نیکیهای بسیار بالا، احسان، نیکیهایی است که باید به دست خود به پدر و مادر انجام بدهید. پدر و مادر چه آدم حسابی باشند، چه آدم فاسق باشند، فرقی ندارد. شما باید این کار را انجام بدهید.
تأکید بر اهمّیّت برّ و نیکی به والدین
برّ و احسان به والدین خیلی مورد تأکید قرار گرفته است. باید مواظب باشیم ببینیم که ما چقدر در برابر آنها امر خدا را اطاعت میکنیم. من از شما یک سؤال میکنم: کدام یک از شما وقتی به پدر یا مادر خود میرسید، خم میشوید و دست او را میبوسید؟ میگویید: من روحانی هستم، خم بشوم دست پیرزن را بوس بکنم، دست پیرمرد را بوس کنم؟! خوب روحانی باشیم، عمامه داریم باید بهتر عمل بکنید. این یک نکته است.
لزوم رسیدگی به پدر و مادر
آیا پدر و مادر را در مسائل زندگی در اولویت قرار مید هید یا نمیدهید؟ یا خود شما در خانه بهترین زندگی را میکنید، به پدر و مادر توجّه ندارید. خود شما دوست ندارید در خانه تنها باشید، مشکلات برای شما باید امّا پدر و مادر را تنها میگذارید. اینها مهم است. باید مواظب باشید که پدر و مادر… برّ به والدین فقط به این نیست که به دیدار آنها بروید و برگردید، برّ به والدین باید در همه چیز باشد. نباید آنها را تنها بگذارید، نباید بگذارید مشکلات آنها باقی بماند، باید بروید حل بکنید، باید به آنها کمک بکنید. آنها را تنها نگذارید، امکانات آنها را زیاد بکنید.
سفارش به تنها نگذاشتن پدر و مادر توسّط فرزندان
تنها نگذاشتن پدر و مادرها خیلی مهم است، باید مواظب باشید آنها را تنها نگذاریم. ما هم که به عنوان روحانی هستیم، رهبر جامعهی خود در فامیل و در خانواده و در محل و در شهر هستیم، عملکرد ما مورد توجه عامّ و خاص است. ما چطور به پدر و مادر احترام میگذاریم، به چه شکل؟
سفارش قرآن نسبت به والدین
قرآن اینقدر نسبت به والدین اهمّیّت داده است که امر فرموده است که «فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ»[۱۲] امر به ترک این فعل شده است یا نهی فرموده است از انجام اف گفتن.
دستور قرآن در مورد عدم ایجاد کوچکترین ناراحتی برای والدین
«اُف» چیست؟ کوچکترین حرفی که باعث ناراحتی و رنجش آنها میشود. بعضی وقتها من میبینم بعضیها هستند در جامعه سر پدر و مادر داد هم میکشند. یکی را گفتند: چرا پدر خود را میزنی؟ گفت: عجب روزگاری شده است آدم اختیار پدر خود را هم ندارد.
- الآن که به خانهی سالمندان میبرند.
– این دیگر برای آنها بیبرکتی میشود. البتّه یک وقت است که دیگر نمیشود آنها را سرپرستی بکنید، از نظر بهداشتی، از نظر هر چیزی، امکانات نباشد.
احسان به والدین در رسیدگی فرزندان به آنها
امّا من کلّی خدمت شما عرض میکنم پدر و مادر احسان میخواهد. احسان به این نیست که آنها را خانهی سالمندان بگذارید، احسان این است که خود شما به آنها رسیدگی بکنید. «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» که در آن آیه فرمود، احسان یعنی خود طرف به پدر و مادر نیکی بکند، فرزندان با دست خود نیکی بکند. برای او پرستار بگیرد و او را به خانهی سالمندان ببرد و کارهای دیگر بکند خوب است امّا آن که مورد امر است این است که خود شما این کار را بکنید. من بعضیها را دیدم. پدر بزرگ یکی از دوستان ما بود، چهار تا پسر داشت، هر کدام هفتهای این پدر را رسیدگی میکردند. سه هفته سر کار میرفتند، یک هفته را به نوبت تعطیل میکردند و کاملاً پدر را مواظبت میکردند و کلّ کارهای او را انجا میدادند، در این مراحل، عمر آنها خیلی هم طول نمیکشد ولی پدر و مادری که جوان و سر حال هم هستند، این فرقی ندارد باید به اینها هم احسان کرد. لذا فرمودند: یکی از چیزهایی که هیچ عذری برای هیچ کسی پذیرفته نیست، برّ به والدین است.
حکم عقلی بر وفای به عهد
البتّه این در ادلّهی لفظیّه و نقلیّه بود، ما در ادلّهی لبّیّه هم دلیل بر وفای به عهد داریم. اوّلاً که حکم عقل نسبت به وفای به عهد ثابت است و مورد تأیید صد درصد است. هر عاقلی وفای به عهد را حسن میداند. یعنی اصلاً در وفای به عهد حسن ذاتی قائل است. وقتی یک چیزی حسن ذاتی دارد، عقل حکم میکند که حتماً آن را بیاورد. نقض عهد را هم قبیح و زشت میداند، پس نباید عهد شکنی بکند. این از جهت عقل است.
اجماع مسلمین بر حسن وفای به عهد
اجماع مسلمین هم بر این است، یعنی تمام مسلمین نه اجماع علما، بالاتر از این، اجماع همهی مسلمین و همهی فرق بر این است که وفای به عهد حسن دارد و لزوم رعایت را قائل است.
میثاق و عهد خدا با اولاد بنی آدم
مراد از کلمهی عهد در سورهی مبارکهی بقره، آیه ۴۰ همان عهد و میثاقی است که خداوند با همهی اولاد بنی آدم بستند که در سورهی مبارکهی یس به آن اشاره میکند: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یا بَنی آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّیْطانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ * وَ أَنِ اعْبُدُونی هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ»[۱۳] که قبلاً توضیحاتی کافی در این آیه داده شده است.
یا در سورهی مبارکهی اعراف میفرماید: «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلى»[۱۴] که این یک نحوه عهد و پیمان است از طرف خداوند که با بندگان خود بسته است.
بیان موارد عهد خدا با انسان در قرآن
یا در سورهی مبارکهی بقره میفرماید: «وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَ بَنی إِسْرائیلَ»[۱۵] و زمانی که ما پیمان بستیم اخذ کردیم میثاق «بَنی إِسْرائیلَ» که «لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اللَّهَ» که آنها فقط خدا را بندگی بکنند. «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» به پدر و مادر هم نیکی بکنند. «وَ ذِی الْقُرْبى وَ الْیَتامى وَ الْمَساکینِ وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ أَقیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاهَ» و اینکه نماز را به پا دارند و زکات بپردازند.
- با مردم سخن نیک بگویند.
عهد پیمان گرفتن خداوند برای پیامبر و اوصیای او
- ممکن است مورد نظر عهد و پیمانی که در این آیه بیان شده است، عهد و پیمانی است که برای حضرت خاتم الانبیاء، محمّد مصطفی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امامت اوصیای او گرفتند که این را هم فی الجمله میشود از آیات قرآن استفاده کرد.
اخذ پیمان خداوند از انبیاء بر نبوّت پیامبر
در سورهی مبارکهی آل عمران میفرماید: «وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ میثاقَ النَّبِیِّینَ لَما آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتابٍ وَ حِکْمَهٍ ثُمَّ جاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ»[۱۶] که اینجا منظور از رسول مصدّق، حضرت رسول اکرم خاتم انبیاء محمّد مصطفی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است.
یا در سورهی مبارکهی صف میفرماید: «وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ»[۱۷] که این میثاق و عهدی که در این آیه آمده است که امر به رعایت و وفای به این عهد است، احتمال دارد که این قسمت باشد یعنی میثاقی که خداوند از انبیای گذشته نسبت به تصدیق پیغمبر خاتم و اوصیای عطام حضرتش گرفته است که إنشاءالله همه در اطاعت و تبعیّت محضهی آنها باشیم.
انجام اوامر خداوند اوّلین مورد وفای به عهد
یکی از نکات بسیار مهم در بحث عهد و رعایت و وفای به آن در بین ما که باید آن را خوب برای مردم باز بکنیم این است که ما باید نماز بخوانیم، اوّلین آن وفای به عهدی است که با خدا داشتیم که باید بندگی بکنیم. اینکه باید زکات بدهیم کذلک، اینکه باید دستگیری دیگران را بکنیم، برّ به والدین داشته باشیم، همهی اینها به خاطر همان عهد اوّلی است که ما با خداوند تبارک و تعالی بستیم. بعد در ذیل آیهی «وَ إِیَّایَ فَارْهَبُونِ»[۱۸] که حالا إنشاءالله برای فردا باشد.
منابع
[۱]– سورهی بقره، آیه ۴۰٫
[۲]– سورهی بقره، آیه ۴۰٫
[۳]– همان، آیه ۱۷۷٫
[۴]– سورهی مریم، آیه ۵۴٫
[۵]– سورهی اسراء، آیه ۳۴٫
[۶]– سورهی مؤمنون، آیه ۸٫
[۷]– الخصال، ج ۱، ص ۱۱۳، ح ۹۰؛ بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۷۲، ص ۲۶، ح ۱۰٫
[۸]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۶۸، ص ۷۷٫
[۹]– الکافی (ط – الإسلامیه)، ج ۷، ص ۴۲۰٫
[۱۰]– بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۷۱، ص ۵۶، ح ۴۶٫
[۱۱]– الخصال، ج ۱، ص ۱۲۴، ح ۱۸٫
[۱۲]– سورهی اسراء، آیه ۲۳٫
[۱۳]– سورهی یس، آیات ۶۰ و ۶۱٫
[۱۴]– سورهی اعراف، آیه ۱۷۲٫
[۱۵]– سورهی بقره، آیه ۸۳٫
[۱۶]– سورهی آل عمران، آیه ۸۱٫
[۱۷]– سورهی صف، آیه ۶٫
[۱۸]– سورهی بقره، آیه ۴۰٫