ترتیل جزء اول قرآن کریم صفحه 3
پژوهش های تفسیری آیه 44 سوره بقره
تفسیر رضوان . حوزه علمیه اصفهان
موضوع : سرزنش گویندگان بدون عمل به خاطر خردورزی نکردن
--------------------------------
44. أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ وَ أَنْتُمْ تَتْلُونَ الْکِتابَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ
آیا مردم را به نیکى فرمان مىدهید، و خودتان را فراموش مىکنید، در حالى که شما کتابِ (خدا) را مىخوانید؟! پس آیا خردورزى نمى کنید؟!
نکته ها و اشاره ها :
1) نکته اوّل
برخى مفسران حکایت کردهاند که دانشمندان یهود، قبل از بعثت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله به مردم بشارت ظهور او را مى دادند و آنان را به ایمان به وى فرا مىخواندند، ولى بعد از ظهور پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله خودشان به وى ایمان نیاوردند «1» و آیه ى فوق کار آنان را سرزنش کرد.
2) نکته دوّم
این آیه خطاب به بنىاسرائیل و براى سرزنش عالمان بدون عمل یهود است، اما این سرزنش مخصوص آنان نیست و شامل همهى عالمان بدون عمل در طول تاریخ مىشود که مردم را به کارهاى نیک و اداى امانت دعوت مىکنند ولى خود اهل عمل به آنها نیستند. این آیهدرس عبرتى براى مبلغان مذهبى است که خود پیشگام عمل به دستورات خویش باشند.
سعدیا گرچه سخنگو و مصالحگویى
زعمل کار برآید به سخنرانى نیست
3) نکته سوّم
ممکن است این آیهبه یک نکتهى روانشناختى اشاره داشته باشد و آن این که انسان ممکن است در سخنرانى و موعظه، بیشتر به دیگران توجه کند و دچار خودفراموشى شود؛ و این هشدارى جدى است و راه درمان آن خردورزى است. (آ)
4) نکته چهارم
در احادیث اسلامى نیز از امام صادق علیه السلام حکایت شده:
مردم را با اعمالتان (به سوى دین) فرا خوانید نه با زبانهایتان. «1»
بزرگى سراسر به گفتار نیست دو صد گفته چون نیم کردار نیست
اگر کسى دیگران را با زبان به شایسته کارى فرا خواند و اعمالش خلاف آن باشد ، تأثیر چندانى نداشته، حتى گاهى تأثیر منفى دارد.
در حدیثى دیگر از امام صادق علیه السلام حکایت شده:
از کسانى که عذابشان در روز رستاخیز شدیدتر است کسى است که به عدالت سخن گوید و خلاف آن عمل کند. «2»
برخى مفسران از امام على علیه السلام حکایت کرده اند که «آیه ى فوق در مورد خطیبان و داستانسرایان است.» «3» البته روشن است که اینگونه احادیث مصادیق بارز آیه را بیان مى کنند، ولى منحصر به این افراد نیستند.
5) نکته پنجم
در این آیهبراى سرزنش گفتار بدون عمل به دو مطلب استناد شده است:
الف) بنى اسرائیل اهل کتاب بودند و تورات را مىخواندند و از آن پیروى مىکردند و چنین افرادى نباید گفتار بدون عمل داشته باشند؛ یعنى پیام کتابهاى الهى و لازمهى خواندن و پیروى از آنها آن است که انسان خود به آنچه مى گوید عمل کند.
ب) لازمه ى خردورزى و تفکر آن است که انسان خود به آنچه مى گوید عمل کند؛ پس گفتار بدون عمل نتیجه ى بى خردى است. عقل انسان حکم مى کند که انسان خود در عمل به سفارش هاى خوب خود پیش گام باشد و اگر بد است آن را بر زبان جارى نسازد.
عالمى را که گفتار باشد و بس هر چه گوید نگیرد اندر کس
عالم آن کس بود که بد نکند نه بگوید به خلق و خود نکند
__________________________________________________
(1). سفینة البحار، ماده ى «عمل». «کونوا دعاة الناس باعمالکم و لاتکونوا دعاة بالسنتکم»
(2). نورالثقلین، ج 1، ص 75. «من اشد الناس عذاباً یوم القیامه من وصف عدلًا و عمِل بغیره»
(3). تفسیر صافى، ج 1، ص 125
آموزه ها و پیام ها :
1) گویندگان بدون عمل مستحق سرزنش اند.
2) حکم عقل و نقل آن است که انسان پیشگام عمل به سخنان خود باشد.
3) الگوى عملى سخنان خویش باشید.
تفسیر قرآن مهر، ج1، ص: 252