تفسیر سوره بقره جلسه 1
تفسیر سوره مبارکه بقره جلسه 1
حجت الاسلام و المسلمین رضوانی
حوزه علمیه اصفهان - مدرسه صدر بازار
--------------------------------
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
الم (بزرگ است خداوندى که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده). (1) آن کتاب با عظمتى است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است. (2) (پرهیزکاران) کسانى هستند که به غیب [آنچه از حس پوشیده و پنهان است] ایمان مىآورند؛ و نماز را برپا مىدارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبى که به آنان روزى دادهایم، انفاق مىکنند. (3) و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان مىآورند؛ و به رستاخیز یقین دارند. (4)آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند؛ و آنان رستگارانند. (5)
تفسیر سوره مبارکه بقره - جلسه 1
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
-----------------------------------------
اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان اللعین الرجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صلی الله عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٌ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ و اللَعْنَةُ الدائمه عَلَی أَعْدائِهِمْ من الان الی قیام یوم الدین
. برخی ویژگیهای سوره بقره
- 1) بزرگترین سوره قرآن کریم است؛
- 2) بزرگترین آیات قرآن کریم، در این سوره قرار دارد؛
- 3) دارای دویست و هشتادوشش آیه است؛
- 4) دارای مطالب کثیر و متنوعی است.
- 5) سوره بقره، بهغیراز برخی از آیات مکّی، مدنی است.
مرحوم علامه طباطبایی در این قسمت می فرماید :
- لما کانت السورة نازلة نجوما لم یجمعها غرض واحد إلا أن معظمها تنبئ عن غایة واحدة محصلة و هو بیان أن من حق عبادة الله سبحانه أن یؤمن عبده بکل ما أنزله بلسان رسله من غیر تفرقة بین وحی و وحی، و لا بین رسول و رسول و لا غیر ذلک ثم تقریع الکافرین و المنافقین و ملامة أهل الکتاب بما ابتدعوه من التفرقة فی دین الله و التفریق بین رسله، ثم التخلص إلى بیان عدة من الأحکام کتحویل القبلة و أحکام الحج و الإرث و الصوم و غیر ذلک. (1)
- که از آن در نهایت بدست می آید هو بیان أن من حق عبادة الله سبحانه بیان اینکه حق عبادت خداوند تبارک و تعالی و خدای سبحان أن یؤمن عبده بکل ما أنزله بلسان رسله این که مؤمن شود و ایمان بیاورد ، بنده او ، به هر آنچه که خداوند آنها را به لسان پیامبران او ، برای مردم فرستاده است من غیر تفرقة بین وحی و وحی می گوید این وحی قرآن چگونه است و وحی تورات چگونه یا وحی انجیل چگونه ؟ همه اینها نزولشان و از طرف خداوند وحی شدنشان یک گونه است برای عباد و لا بین رسول و رسول و لا غیر ذلک فرقی هم بین این پیامبر و آن پیامبر ندارد. (*)
- لذا سوره مبارکه همین پنج آیه اول را اگر خوب دقت کنید که آیه چهارم اینگونه می فرماید :
- « وَ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ » (*)
یعنی یکی از صفات و خصوصیات متقین این است که آنها همیشه یؤمنون هستند و ایمان آنها استمرار دارد و برای آنها ملکه شده است
کلمه یؤمنون فعل مضارع است و دلالت بر استمرار و ملکه آن وصف می کند می فرماید همیشه مؤمن هستند
کلمه «ما» از ادات عامه است (*) یعنی هر آنچه که انزل الیک ، یعنی همه آنچه که به شما ای پیامبر نازل شده بود وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِک و همه آنچه که قبل از پیامبر بر دیگران نازل شده بود . و آنان که به آنچه بر تو نازل شده، و آنچه پیش از تو (بر پیامبران پیشین) نازل گردیده، ایمان مى آورند ؛ و به رستاخیز یقین دارند.
فرق مهم بین مسلمین و مؤمنین به اسلام با سایر موحّدین اینست که مسلمین و مؤمنین به اسلامِ واقعی ، همه ی ادیان و کتب آسمانیِ و انبیاءِ دیگر را قبول دارند ، این نکته خیلی مهم است یکی از چیز هایی است که فرق می کند بین ما و بقیه موحدین مانند یهودی ها مسیحی ها و زرتشتی ها و همه کسانی که موحد هستند اما موحد بودن ما شمول بر بقیه موحدین دارد . (*)
- عبادت حقیقى خداى سبحان باین است که
- بنده او بتمامى کتابهایى که او بمنظور هدایت وى
- و بوسیله انبیایش نازل کرده، ایمان داشته باشد،
- و میان این وحى و آن وحى، این کتاب و آن کتاب،این رسول و آن رسول فرقى نگذارد.
- در سوره بقره کفار و منافقین ، تخطئه شده اند و اهل کتاب ملامت شده اند،
- که چرا بین ادیان آسمانى و رسولان الهى فرق گذاشتند؟ (*)
آنچه که در دین ما هست و مسلم است اینست که دین ما جامع آن ادیان است یعنی دین اسلام در بر دارنده همه ادیان است علاوه بر اینکه نواقص آنها را نیز تکمیل می کند . (*)
از جمله صفات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم «خاتم الانبیاء» یعنی کسی که کامل کنند کارهای انبیاء دیگر است تکمیل می کند کار انبیاء را لذا اسلام هم کامل است (*)
- نکته جالبی که در اکمال و تصریح خداوند به اکمال دین اسلام دارد و رضایت دادن او به اینکه دین اسلام دین برای همه مردم باشد اینست که اکمال نهایی آن به واسطه وصایت امیرالمؤمنین علیه السلام و ولایت علی بن ابی طالب و اولاد معصومین علیهم السلام است این نکته خیلی مهم است که اکمال به واسطه آنهاست « الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا ۚ » همه اینها متوقف است بر وصایت و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام « وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ » که البته در جای خودش این آیه شریفه را بحث خواهیم نمود
بحث ایمان را از روایات بررسی می کنیم که حالا ایمان را آنچه که امیرالمؤمنین به صورت قَلَّ و دَلَّ فرموده است اینست که ایمان اول صفات قلبی است و بعد هم فرموده اقرار لسانی و عمل به جوارح است و آنچه که باید انجام دهیم همه اینها را شامل می شود
حالا خود کلمه ایمان از امن می آید و کلمه امن یعنی جایی که امنیت است جایی که آسایش است آنوقت در باب افعال که رفته است معنای تعدیه مسلم بر آن بار می شود
معنای ایمن سازی کردن است یعنی انسان مومنی ایمن ساز است بر دیگری و برای همه چیز حالا دامنه ایمان را انشاء الله در بحث خودش در کلمه یؤمنون که رسیدیم آنرا کاملا بررسی می کنیم هم از لحاظ لغت و استعمالات عرب و هم از لحاظ آنچه که در قرآن بکار رفته است انشاء الله در جای خودش در خدمت قران خواهیم بود اما برای اینکه این نکته معلوم شود اینست که آنچه در سوره مبارکه بقره به عنوان یکی از آن نهایت چیز هایی است که بیان شده است حق عبادت خدا را بیان می کند نسبت به اینکه مسلمان به اسلام باید آنچه که مسلم است ایمان به غیر آنچه که از خدا هم آمده است برای غیر مسلمانان یعنی برای موحدین قبلی یعنی کسانی که قبل از اسلام بوده اند آنها را هم باید مؤمن باشد همه آنها را هم باید قبول داشته باشد همه انبیاء را باید قبول داشته باشد و اصلا آنچه که اسلام آورده برای همین است
اقتداء کردن حضرت مسیح به حضرت حجّت
حالا در روایات متواترا ما شنیده ایم که وقتی حضرت حجت علیه السلام ظهور می فرمایند حضرت عیسی مسیح اولین کسی است که پشت سر آقا به حضرت اقتدا می کند و نماز را به آن حضرت اقتدا می نماید . که همین باعث می شود که میلیونها و میلیارد ها آنهایی که مومن به دین مسیح هستند به دنبال او ایمان بیاورند به اسلام و ایمان بیاورند به حضرت بقیه الله الاعظم حالا این نکته ها یی است که در این قسمت باید گفته شود فرقی هم ندارد بین این رسول و آن رسول
- البته خوب مقامات رسل فرق می کند که رسول اکرم از همه انبیاء الهی ایشان مرتبه شان بالاتر است و به اعتقاد ما شیعه ائمه ما از انبیاء دیگر مقامشان متعالی است یعنی مقام انبیاء دیگر جای خود دارد لکن مقام پیامبر خاتم از همه پیامبران ارجحیت دارد به جهت اخلاق او و صبر و حلم او و به جهات دیگر .
اخلاق کامل و عظمتی که در اخلاق پیامبر بود إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیم را از ایشان ساخته است حضرت نوح خیلی مرد بزرگوار و صبوری بوده است اما وقتی تبلیغ کرد و نتوانست توحید را به نتیجه برساند نفرین کرد
پیامبر اسلام هرگز نفرین نکردند
پیامبر اکرم صلی الله علمیه و آله و سلم هرگز نفرین نکردند خیلی مهم است که پیغمبر ما هیج جایی به امتشان نفرین نکردند
و حتی داریم در ذیل آن آیه وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى تضمین خواسته است از خداوند که اجازه ی قبض روح به حضرت عزرائیل علیه السلام بدهد گفت تا وقتی تضمین بر بدن امتم نگیرم اجازه قبض روح نمی دهم چون ایشان باید اجازه می دادند حضرت عزرائیل نمی توانست بدون اجازه نبی مکرم اسلام او را قبض روح نماید حضرت فرمودند اجازه نمی دهم آنوقت جبرائیل علیه السلام وارد شد عرض کرد وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى روز قیامت آنقدر مقام به تو می دهیم تا ببخشی و شفاعت کنی تا اینکه راضی شوی تا وقتی تضمین نگرفت اجازه قبض روح نداد
مقایسه مقام حضرت نوح و پیامبر اسلام
در داستان حضرت نوح علیه السلام آمده است که فرمود دیاری از آنها باقی نگذاشت همه غرق شدند و اصلا بچه خودش هم غرق شدند حالا بعد هم عرض کرد که خدایا بچه من را نجات بده که خداوند فرمود ُ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِکَ
بنابراین از این جهت که ما باید ایمان داشته باشیم از مسلمات است
پیامبرانی که زنده هستند مثل حضرت عیسی و حضرت خضر و حضرت ادریس اینها را اعتقاد داریم که اینها هم در زمان ظهور حضرت در صف اول به حضرت صاحب الزمان اقتدا می کنند وقتی که به حضرت مسیح ایمان داشته باشند و ببینند که خود حضرت مسیح اقتدا کرد به حضرت حجت سلام الله علیه این حکمتش همین می شود دیگر مسلم می آیند و ایمان می آورند اگر ایمان داشته باشند
آنهایی هم که ایمان نداشته باشند مثل همان یهودی هایی که آمدند دور مدینه و مستقر شدند برای اینکه خبر رسیده بود به آنها که حضرت خاتم الانبیاء در آن منطقه ظهور می کنند لذا بعد که دیدند از قوم عرب ایشان ظاهر شد و برگزیده شد ایمان نیاوردند بعضی هایشان ولی بعضی هم ایمان آوردند ولی بعضی از آنها ایمان نیاوردند بعضی هم حتی آمدند ایستادند در مقابل پیامبر و جنگیدند و کشته شدند و نابود شدند ولی خوب ایمان نیاوردند و عنادشان رانهادینه کردند که واقعا بین مسلمانان آنچه که نهادینه هست در دشمنی ، یهودیان هستند آن یهودیانی که واقعا قصد و غرض داشتند و عناد داشتند ولی اول بار آمدند به عنوان اینکه حالا در این منطقه پیامبر بخواهد ظهور کند ما ظهور کنیم فکرکردند که پیامبر از بین آنها ظهور می کند ولی از قریش ظهور کرد باز مطالبی که در سوره مبارکه بقره بحث توصیف منافقین و کفار هست که همان اوایل سوره آمده است و بیان کرده است که آنها را اهل کتاب را به آنچه که آنها آوردند و تفرقه ایجاد کردند در دین آنها را بیان می کند تفرقه ای که بین انبیاء ایجاد کردند را آوردند اینها را در این سوره آورده است و احکامی را راجع به قبله و احکامی را راجع به حج و ارث و صوم اینها در سوره بقره آمده است که مجموعا مطالب زیادی هست در سوره مبارکه بقره که گنجانده شده است و آیات درباره آنها آمده است
البته غیر از یکسری آباتش که آنها مکی است و بقیه به طور کلی اصل سوره بقره بر مدنی بودن است نکته ای که در این آیه شریفه بود که من متذکر می شوم
که قبلا هم اینجا گفتیم اولین کلمه این آیه شریفه و اولین آیه ای که آمده است با بسم الله الرحمن الرحیم که مجموعا یک آیه حساب می شود الم ببینید الف لام میم این حروفی است که بدون حرکت و بدون ترکیب آنها استعمال شده در قرآن کریم که
به رای بعضی از علمای شیعه اینها رموزی است بین پیامبر و خداوند متعال که آنها را ما خیلی سر در نمی آوریم
ولی مسلم هر کتابی را مرحوم سبزواری می فرماید هر کتابی برای خودش رمز و رموزی دارد و کتاب خدا هم رمزش این آیات حروف مقطعه {2} قرآن است
که به لحاظ اینکه آنها ترکیب نشده و شکل خاص و صیغه خاصی بر آنها ایجاد نشده ، آنها را ما جدا جدا می خوانیم بریده بریده می خوانیم لذا برای همین است که می گویند مقطعه یعنی جدا جدا آنها را می خوانیم چون در زبان عربی قطع نیز به معنای برید استعمال می شود آن هم که قطع به آن می گوییم به خاطر این است که انسان از آنچه که دنبالش است قطع پیدا می کند یعنی می بُرد مطلب را و به نتیجه کامل می رسد لذا به آن قطع میگویند
آنچه که در اینجا وجود دارد این الف و لام و امثال آن در 29 سوره مبارکه از سوره های قرآن وجود دارد
- من متاسفانه یک جا شنیدم یک طلبه که داشت یکی از سوره ها را می خواند و آن را حرکت می داد مثلا مانند الف و لام و میم را خواند الم این معلوم بود که از قرآن کریم خلی دور است و شأن آقایان روحانیون این نیست که از قران اینقدر دور باشند مواظب باید بود که ما با قرآن باید عجین باشیم یعنی باید اُنس بگیریم و متذکر قرآن باشیم به طوری که اصلا عجین بشود قرآن با گوشت و خون انسان و آمیخته با آن بشود به هر حال این خیلی بد است که ما طلبه ها توی قرآن کم بیاوریم
- یک طلبه ای بود یک بار من رفته بودم توی یک محلی گذر می کردم بعد رفتم توی مسجد ایشان رفتم پای منبر ایشان در ماه مبارک رمضان بعد داشت رساله فارسی متن فرمایشات حضرت امام ره را داشت می خواند انشاء آن را اینقدر ضعیف می خواند که چند جمله اش را که خواند خودش از خواندن خودش خنده اش گرفت ببینید این دیگر واقعا کمال ضعف یک طلبه است آنوقت ما واقعا در برابر دشمنان نباید اینقدر از خودمان ضعف نشان دهیم که حال نداشته باشیم روخوانی قرآن را درست کنیم خلاصه انشاء فارسی را درست نمی خواند وای به وقتی که می خواهد مساله از روی رساله برای مردم بگوید می خواهد نماز بخواند جلوی مردم بایستد و نماز بخواند به هر حال اینها نکاتی است که خیلی قابل توجه است
- یک روحانی بود که من یادم است اوایل انقلاب شاید گفته ام اینجا شاید هم نگفته باشم اومده بود محل ما آنوقت این عبارت لافرق بین العرب و العجم را که روایت است از رسول اکرم که فرمودند فرق بین عرب و عجم نیست الا بالتقوی ایشان اینگونه خواند : قال الله الحکیم فی کتاب الکریم بعد این روایت را خواند بعد یک پیرمردی بود این با سواد بود و اهل مطالعه بود بعد دو زانو یک قران بزرگ هم آورد جلویش گذاشته بود و رفت دو زانو جلویش نشست و گفت حاج آقا معذرت می خواهم ظاهرا اشتباه لپی شد گفت مگر چه شده ؟ گفت اینکه شما فرمودید ک قال الله الحکیم این روایت است نه آیه قرآن پاشو برو با این .. تو چه سر در می آوری از این آیه که اظهار نظر می کنی همین طور که این پیر مرد دو زانو شسته بود پهن نشست و گفت خودت هیچ سرت نمی شود چون این که شما خواندید روایت است نه آیه شریفه اینگونه نباید باشد که آدم جهل مرکبش را هی بخواهد به رخ طرف بکشد اگر اشتباه کرد باید بگوید اشتباه کردم اگر گویی اشتباه کردم سرت را نمی برند که البته اشتباه کردم
.گیر دادن های بیجا
- یک وقت است یک کسی ملا گیر بیانداز است می پرسد مادر حضرت موسی اسمش چه بود ؟!!
.درخواست جدی این است
- ولی واقعیت اینست که ، همه ما باید در کنار آن باشیم و از آن مطلب برای مردم بگوییم در مقام تعلُّم بسیار باید کوشش داشته باشیم و در مقام تعلیم هم اینگونه باشیم و در مقام تفهیم هم واقعا باید همت بلند داشت که مردان روزگار از همت بلند به جایی رسیده اند بی حال بازی در طلبگی و قرآن نخواندن و توجه به قرآن نداشتن فایده ندارد لذا این مشکلی هست که به هرحال باید گفته شود لذا این نکته ای هست که باید گفته می شد
. قرآن کریم سه بخش است
1) یک بخش از آیات قرآن کریم را محکمات می گویند
2) یک بخش از آیات قرآن کریم متشابهات است
3) یک بخش از آیات قرآن کریم مجملات است
مسلم آنچه که ما می دانیم آنست که حروف مقطعه مجمل هستند برای ما «یعنی اینکه ما» نمی دانیم حالا اگر هم یک نظریه ای داده می شود و چیزی هم گفته می شود اینها به هر حال یک چیزی هست که عرض می کنم ، سند و دلیلی را کسی برای آن اقامه نکرده است .
. یک آیه بودن بسم الله و الم
بسم الله الرحمن الرحیم الم که بسم الله الرحمن الرحیم با الم یک آیه است که این بسم الله الرحمن الرحیم که با الم یک آیه شده است مسلم مجمل است در این سوره یک آیه جدا نیست ببینید اینرا گفته ایم که در سوره مبارکه حمد بسم الله الرحمن الرحیم یک آیه مستقل است که بحث آن گذشت اما در سوره های دیگر بسم الله الرحمن الرحیم به نظر شیعه و مفسرین شیعه جزء آیه اول حساب می شود
. احتیاط علما در نماز آیات
البته بعضی از علما احتیاط کردند و در نماز آیات وقتی می گویند آنرا بخوانید می گویند یک چیزی هم بعد از آن از سوره بیاورید مثلا در سوره توحید بسم الله الرحمن الرحیم را فقط اکتفاء نکن و به رکوع برو بلکه بعد از بسم الله قل هو الله احد را هم بگو و بعد به رکوع برو بعد بقیه را هم چهار تکه کن تا اینکه پنج رکوع شما کامل شود
.بسم الله آیا یک آیه مستقل است؟
یک آیه نیست بلکه جزء آیه است غیر از سوره حمد بسم الله الرحمن الرحیم جزء آیه اول است لذا آیه اول بسم الله الرحمن الرحیم الم
. رجوع به راسخون فی العلم
پاسخ : آنکه ما به هر حال باید مراجعه کنیم به اهل بیت علیهم السلام که راسخون فی العلم هستند و آنها مبین قرآن هستند و مبین قران کارش اینست که هم متشابهات قران را برای ما واضح می کند و هم مجملات را روشن می کند
. اجمال از ناحیه ما ، نه قرآن
آنچه که مسلم است از حکیم تعالی که چیز لغو صادر نمی شود پس بنابراین برای خود ما مجمل است نه اینکه خود آیه اینگونه باشد خود آیه هرگز مجمل نیست بلکه این ما هستیم که اجمال داریم و متوجه نمی شویم متشابهات قرآن را متوجه می شویم که دو پهلو دارد اما مجملات را اصلا متوجه نمی شویم مثل همین حروف مقطعه این ماییم اجمال از ناحیه ماست نه از ناحیه قرآن کریم قرآن که ضعف ندارد
. قرآن «بیان» است
قرآن بهترین بیان است خوب قرآن بهترین فصاحت و بلاغت را دارد اصلا در قرآن إعجاز وجود دارد شما اگر این دو سه روز آخر بحث سوره مبارکه حمد را تشریف داشتید در بحث ترکیباتی که ذیل آن آورده بود تبیان خیلی نکته های مهمی بود که در اعرابها و در حرکات مختلف کلمات سوره مبارکه حمد محمل صحت وجود دارد چون قرآن کریم اعجاز دارد اینرا به همین راحتی نمی توانی بگویی که این غلط است و صحیح بودنش قطعی است
. وَ ما أُوتیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَلیلا
حروف مقطعه را هم ما نمی فهمیم حتی ببینید که قرآن می فرماید : « وَ مَا أُوتِیتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا ﴿٨٥﴾ » به پیامبر و اهل بیت می فرمایند ما به شما یک ذره از علم را دادیم ما که دیگر هیچ چون چیزی نیستیم در برابر اهل بیت علیهم السلام اونها اگرو ما اویتیم من العلم الا قلیلا قرآن بطونی دارد که اهل بیت علیهم السلام تا یک حدی را سر در می آوردند ولی ما نمی فهمیم ما اگر هم چیزی از معانی قرآن کریم را بدانیم از اهل بیت علیهم السلام می دانیم یعنی از واسطه آنها می دانیم و الا ما خودمان چیزی بلد نیستیم حروف مقطعه احتمال استدلال نمی شود الف و لام و میم را نمی توانیم قسم بخوریم که چه می گوید
. تفاسیر بسم الله الرحمن الرحیم
اما آیه شریفه بسم الله الرحمن الرحیم ، چون دلالت لفظی داشت علاوه بر اینکه در مقامات کلام از او استعمال شده بود توانستیم قسم حضرت عباس بخوریم که ، رحمت در رحمان به صفت خاص و شمول عام برای همه مسلمانان و برای همه انسانها ست و رحیم بر عکس است اینها را ما می توانیم بگوییم چون ما معانی آنها را و موضوعاتی در آنها هست را ما می دانیم و به آن رسیده ایم در این مسائل هم به استعمالات عرب و استقراء در لغت آن مشخص می شود و هم به بیان اهل بیت علیهم السلام
. اهل بیت بیان شفافی در حروف مقطعه ندارند
اما بیان اهل بیت علیهم السلام راجع به حروف مقطعه و الم چیزی مستندی که بتوان روی آن قسم بخوریم نداریم لذا اینها را می گوییم مجملات که مجملات نه به جهت قرآن بلکه هیچ چیز قران مجمل نیست اما برای اهلش نه برای ما بلکه برای ما بخشی از قرآن محکمات است و بخشی از قرآن متشابهات است و بخشی از قرآن هم مجملات است
. دوازده احتمال در حروف مقطعه
تبیان دوازده احتمال را درباه حروف مقطعه بیان نموده است
. پیامهای لفظ «ذلک»
نکته دوم که اشاره کردیم روز قبل بحث ذلک الکتاب بود که ابتدای آیه دوم بیان فرموده است ذلک الکتاب ذا به همراه کاف خطاب که یک لام هم قبل از آن می آید به معنای اشاره به دور است مشار الیه آن باید دور باشد البته برای مذکر است و برای مؤنث باید تلک بکار ببرند
. پیامِ لفظ «الــکتاب»
پس ذلک ، الکتاب فرمود که الف و لام عهد حضور است که الکتاب هم یعنی نوشته حالا بحث اینست که آن کسی که می گوید ذلک الکتاب می خواهد بگوید آنکه نزد خداوند خلق شد به عنوان قرآن همین است که فی ما بین الدفتین در دست شماست الکتاب که آن همین است البته اینرا هم بیان کنیم که خود کتاب و مکتوب بودن این خودش یعنی نوشته شده بوده است لذا این هست که ما احتمال این را می دهیم که قرآن به همین صورت نوشته شده از طرف خداوند بر پیامبر نازل شده است نه اینکه بر سینه حضرت نازل شده که آن جای خود دارد بلکه خود قرآن که الکتاب است ذلک الکتاب تا وقتی نوشته نشده باشد که چیزی نیست که باید نوشته شده باشد بر یک صفحه ای تا اینکه ما بتوانیم بگوییم کتاب و لا کتاب معنا پیدا نمی کند مشتق متلبس به مبدا باید باشد و الا کتاب کتاب نیست کتاب درصورتی است که آن نوشته شده باشد آنوقت الکتاب همین که در دست ماست را شامل می شود این همان است نگفت هذا کتاب بلکه گفت ذلک الکتاب آنکه نازل شده بود بر پیامبر و بر سینه پیامبر آن چیز هایی که برای پیامبران دیگر نازل شده بود آنکه نزد خداوند نازل شده بود در عالم الست و د عالم ذر و .. یا هر عالمی که باشد چون بالاخره اشاره به دور است عظمت نشان می دهد که هذا همین است که الکتاب است که الف و لام عهد حضوری است پس اینهم نکته بسیار مهم و قابل توجهی است نسبت به توصیف قرآن که این قرآن همانی است که به پیامبر نازل شده است و همانست که به حضرت عیسی و موسی و انبیاء دیگر نازل شده لذا این ذلک اشاره به دور بوده و عظمتش در همین مورد است پاسخ : قرآن برای ما یک سری آن قطعی است که محکمات است که ما از آن قطع پیدا می کنیم تشابه در ذات قرآن که نیست بلکه تشابه به اینست که در اعصار مختلف می خواهد در زمانهای مختلف اجتهاد بشود و بر آن زمان تکلیف و تطبیق داده شود و الا آنچه مسلم است اینست که قرآن هرچه دارد لغو نیست
. محکم در معنای لُغوی
البته محکم در معنای لغوی به این معناست که از لحاظ دلالت صد در صد است اما آنجاهایی که متشابه است دو پهلو است لذا باید توقف کنیم در متشابهات تا بتوانیم از اهل بیت علیهم السلام بیانش را بگیریم و رها کنیم مجملات هم یکی از مجملات اینست که ما الان در مقام بیان مجملات و محکمات نیستیم ما الان هر وقت رسیدیم به بحث آن انشاء الله تفصیلا وارد می شویم اما آنچه الان در صدد بیان آن هستیم اینست که این حروف مقطعه مانند الف و لام و میم اینها از مجملات قرآن است
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
منابع :
1) المیزان فی تفسیر القرآن، ج1، ص: 44
2) اطیب البیان فى تفسیر القرآن، ج2، ص: 125
3) فرهنگ نامه اصول فقه، ص: 138
4) المیزان فی تفسیر القرآن، ج1، ص: 44
5) جامعیت و کامل بودن تعالیم اسلام
6) خاتم الانبیاء
7) ولایت امیرالمؤمنین اکمال دین و اتمام نعمت است| روض الجنان
8) ولایت امیرالمؤمنین اکمال دین و اتمام نعمت است | المیزان
[1]- المیزان فى تفسیر القرآن، ج 1، ص 43.
[2]- سورهی بقره، آیه 4.
[3]- سورهی مائده، آیه 3.
[4]- سورهی بقره، آیه 4.
[5]- سورهی قلم، آیه 4.
[6]- سورهی ضحی، آیه 5.
[7]- سورهی هود، آیه 46.
[8]- معدن الجواهر و ریاضة الخواطر، ص 21.
[9]- سورهی اسراء، آیه 85.
[10]- سورهی مریم، آیه 1.
[11]- سورهی بقره، آیه 2.
[12]- سورهی آل عمران، آیه 7.
---------------------------------------