تجزیه آیه سی و چهارم سوره بقره
تجزیه آیه سی و چهارم سوره بقره
وَ اِذ قُلنَا لِلمَلائِکَۀِ اسجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا اِلاّ اِبلِیسَ أبی وَ استَکبَرَ و کانَ مِنَ الکَافِرِین (34)
وَ
تجزیه: حرف استیناف، مبنی، غیرعامل
اِذ
تجزیه: اسمی است دو حرفی و اسم زمان و ظرف می باشد، مبنی، جامد، غیرمتصرّف
قُلنا
تجزیه: فعل ماضی، صیغۀ متکلم مع الغیر، ثلاثی مجرد، از ماده قول، معتل، اجوف واوی، متعدّی، معلوم، مبنی، متصرّف
لِ
تجزیه: حرف جر، مبنی، عامل، مختصّ به اسم
المَلائِکۀِ
تجزیه: ال: الف و لام تعریف، برای استغراق جنس، مبنی، غیرعامل، مختص به اسم
(لِلمَلائِکِۀ)
جار و مجرور، متعلّق به (قُلنا)
اُسجُدُوا
تجزیه: فعل امر، صیغۀ جمع مذکر مخاطب، ثلاثی مجرد، از مادّه سجد، سالم، متعدّی، معلوم، مبنی، متصرّف
ترکیب: فعل امر، مبنی بر حذف نون. واو: ضمیر متّصل، مبنی، محلاً مرفوع، فاعل
لِ
تجزیه: حرف جر، مبنی، عامل، مختصّ به اسم
ترکیب: حرف جر، مبنی بر کسر، محلی از اعراب ندارد
آدَمَ
تجزیه: اسم ثلاثی مزید، اسم علم اعجمی، اصل آن اَأدَم است (تخفیف همزه صورت گرفته است)، بر وزن اَفعَل، مشتق، غیرمنصرف، متصرّف، معرب
ترکیب: اسم مجرور به حرف جر «لِ»، علامت جر: فتحه بدل از کسره
(لِآدَمَ)
جار و مجرور، متعلّق به (اُسجُدُوا)
فَ
تجزیه: حرف استیناف، مبنی، غیرعامل
ترکیب: حرف استیناف، مبنی بر فتح، محلی از اعراب ندارد
سَجَدُوا
تجزیه: فعل ماضی، صیغۀ جمع مذکر غایب، ثلاثی مجرد، از مادّه سجد، سالم متعدّی مبنی، متصرّف
ترکیب: فعل ماضی، مبنی بر ضم واو: ضمیر متصل، مبنی، محلاً مرفوع، فاعل
اِلاّ
تجزیه: حرف استثنا، مبنی، عامل
ترکیب: حرف استثنا، مبنی بر سکون، محلی از اعراب ندارد
اِبلیسَ
تجزیه: اسم ثلاثی مزید، بر وزن اِفعیل، اسم علم اعجمی، غیر منصرف ( به دلیل عجمیّت و علمیّت)، متصرّف، سالم، مشتق از مادّه بلس، به عقیدۀ جمعی، عربی بوده و از اِبلاس مشتق شده در این صورت منصرف خواهد شد.
ترکیب: مستثنی و منصرف به فتحه ظاهری
اَبی
تجزیه: فعل ماضی، صیغۀ مفرد مذکر غایب، ثلاثی مجرد، از مادّه أبی، ناسالم، مهموز الفاء، ناقص یایی، مبنی، معلوم، متصرّف، لازم [ در اصل (اَبَیَ) بوده حرف علّه متحرک یاء ما قبل مفتوح قلب به الف شده است]
ترکیب: فعل ماضی، مبنی بر فتحه مقدره. ضمیر مستتر «هو» فاعل و محلا مرفوع است
وَ
تجزیه: حرف عطف، مبنی، غیرعامل
ترکیب: واو عاطفه، مبنی بر فتح، محلی از اعراب ندارد
اِستَکبَرَ
تجزیه: فعل ماضی، صیغه مفرد مذکر غایب، ثلاثی مزید، از باب استفعال، از مادّه کبر، سالم، لازم، معلوم،مبنی، متصرّف
ترکیب: فعل ماضی، مبنی بر فتح. ضمیر مستتر «هو» محلاً مرفوع فاعل است.
وَ
تجزیه: حرف عطف، مبنی، غیرعامل
ترکیب: واو عاطفه، مبنی بر فتح، محلی از اعراب ندارد
کانَ
تجزیه: فعل ماضی، از افعال ناقصه، صیغۀ مفرد مذکر غایب، ثلاثی مجرد، از مادّه کون، معتل، اجوف واوی، مبنی، متصرّف
ترکیب: فعل ماضی ناقص، مبنی بر فتح. ضمیر مستتر«هو» محلاً مرفوع اسم (کان) است.
مِن
تجزیه: حرف جر، مبنی، عامل، مختصّ به اسم
ترکیب: حرف جر، مبنی بر سکون، محلی از اعراب ندارد
الکافرین
تجزیه: ال: الف و لام موصول اسمی، مبنی، غیرعامل، مختصّ به اسم
کافرین: اسم ثلاثی مزید، اسم فاعل، جمع مذکر، مفرد آن کافر است، از مادّه کفر، سالم، منصرف، متصرّف، مشتق، معرب
ترکیب: اسم مجرور به حرف جر «مِن»، علامت جر: یاء
(مِنَ الکافِرین)
جار و مجرور و متعلّق به عامل مقدّر، محلاً منصوب خبر برای (کان) می باشد.
اعراب جملات آیه
1- قُلنا.... --------- مضاف الیه (اِذ)، محلاً مجرور
2- اُسجُدُوا --------- مقول قول، محلاً منصوب
3- سَجَدُوا --------- استینافیه، محلی از اعراب ندارد
4- اَبی ------- یا به تقدیر (قَد) حال و محلاً منصوب است یا مستأنفه و محلی از اعراب ندارد
5و6- جملۀ (اِستَکبَرَ) و (کانَ من الکافرین) عطف به (اَبی) هستند پس همان اعراب را دارند
7- مِنَ الکافرین -------- با عامل مقدّر خود، خبر (کانَ) و محلاً منصوب
تهیه و تنظیم: گروه صرف و نحو موسسه نورالیقین