سخنرانی حجت الاسلام رضوانی پیرامون مودت و محبت
سخنرانی حجت والمسلمین الاسلام رضوانی
--------------------------------
پیرامون مودَّت و محبَّت
سخنرانی حجت والمسلمین الاسلام رضوانی پیرامون مودَّت و محبَّت
-----------------------------------------
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعِینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ».
«الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَا یَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ وَ لَا یُحْصِی نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ وَ لَا یُؤَدِّی حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُون».[1]
«ثُمَّ الصَّلاةُ وَ السَّلامُ عَلَی سَیِّدِ الأنْبیاءِ وَ خَاتَمِ السُّفَراءِ حَبیبِ إلَهِ الْعَالَمینَ عَبدِاللهِ الْعَبْدِ الْمُؤیِّدِ وَ الرَّسُولِ الْمُصَدَّق الْمُصطَفَیَ الأمْجَدِ الأحْمَدِ أبِی الْقَاسِمِ مُحَمَّدٍ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّم لا سِیَّما بَقیَّةَ اللهِ فِی الأرَضِینَ».
ما بحث خود را در سورهی مؤمنون به صاحب الزّمان ربط میدهیم و مطالبی را از قرآن و روایات اهل بیت در این راستا به عرض عزیزان خواهیم رساند.
* مفهوم تولّی، مودّت و تبرّی
- یکی از واجبات ما تولّی و تبرّی است. شاید خیلی روی آن حرف نمیزنند، امّا عمل به آن بد نیست. بحث تولّی یا بحث تبرّی نهمین و دهمین مورد از فروع دین حساب میشود. تولّی یعنی ما خود را به دنبال ولایت اهل بیت و دوستی اهل بیت بکشانیم. پذیرای ولایت صاحب الزّمان و امام زمان خود در هر عصری باشیم؛ به این «تولّی» میگویند. به عبارت دیگر خود را زیر سیطرهی حکومتی اهل بیت قرار بدهیم. از آن طرف از آنهایی که دشمن اهل بیت هستند دوری کنیم. لذا تولّی یعنی ولایت جویی، تبرّی یعنی از دشمنان اهل بیت خود را دور کردن و برائت جستن.
- حالا به یک قسمت از بحث تولّی در شیعه خیلی عمل میشود و آن بحث مودّت است. حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: «لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً»[2] من از شما اجر و مزد نمیخواهم «إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى» امّا مودّت در نزدیکان را میخواهم. مودّت چیست؟ مودّت یک بخشی از تولّی است. مودّت اظهار و ابراز به شدّت دوستی است. مودّت این است. مانند ایّام عاشورا و امام حسین که همهی مردم برای امام حسین سر و جان میدهند. اربعین که میشود من خیلی افراد را میشناسم که حاضر نیستند هیچ پولی جایی خرج کنند، امّا اربعین که میشود پولهای خود را خرج میکنند و به زیارت امام حسین میروند. شاید این حاضر نیست مسافت کوتاهی را پیاده برود، امّا 100 کیلومتر پیاده راه میرود تا به زیارت امام حسین برسد.
- یا مثلاً بعضیها خیلی سخت پول خرج میکنند، امّا برای امام حسین جان خود را هم میدهند. اصفهانیها یک حسنی در بحث ولایت مداری دارند. من بعضی بچّهها را که میبینم لذّت میبرم. ما در یک محلّی هیئت رفته بودیم، هیئتی بود. حتّی خانوادههای بیسرپرست و بیدرآمد در این هیئتها خرج میدادند. میگفت من یک سال یک یا دو گوسفند را پرورش میدهم تا به ثمر برسند. در ایّام محرّم و صفر به هیئت خانوادگی و فامیلی نذر میدهم. این خیلی مهم است.
* دعوت مفسّران و مبلّغان واقعی
در مساجد و هیئتها
- خیلیها در اصفهان در ایّامی که روضه میگیرند چندین میلیون خرج میکنند. فقط یک جا کم خرج میکنند، آن هم اینکه برای سخنران خود پول کم میدهند. این یک ضعف است. آن کسانی که بنا دارند بانی شوند باید بدانند همهی آنچه که برای آن زحمت کشیده میشوند، همین معارف اهل بیت است که گفته میشود. باید یک کسی که مفسّر قرآن است، یک کسی که مبلّغ و مروّج واقعی احکام است را دعوت کنند. از آنها استفاده کنند و اگر مطلبی هم گفته میشود از آنها تقلید کنند و توسعه بدهند. اکثر کتابهای علّامه مطهّری سخنرانیهای ایشان است که یا خود ایشان یا بعضی از دوستان و شاگردان ایشان آن را جمع کردهاند. بعد این را پیاده کردند و کتاب شده است؛ ده گفتار، بیست گفتار. یعنی ده سخنرانی بوده است، بیست سخنرانی بوده است، آن را تبدیل به کتاب کردند و میلیونها جوان بعد از شهادت آنها از این کتابها بهرهمند شدند. فقط دنبال این نباشیم که جلسهی ما شور داشته باشد. روضهی خوب بخوانیم، خوب است، امّا این روضه نمک مجلس است. باید اصل را درست اجرا کنیم.
- به یاد دارم در دوران بچّگی، یک امامزاده نزدیک ما بود، روز عاشورا و تاسوعا تمام هیئتها از آبادی به آنجا میرفتند. یک طلبهی مجتهدی در آنجا بود که باسواد و ملّا بود و هم دورهی مرحوم آیت الله حاج آقا احمد امامی بود. هم مباحثهای بودند. وقتی روز عاشورا و تاسوعا مردم میرفتند مثلاً از ساعت 11 تا اذان ظهر برای آنها سخنرانی میکرد. یک باره دستهجات که میآمدند جمعیّت از پای سخنرانی آقا به تماشای هیئت و گلدستهها میرفتند!
- حالا آن چیزی که اهمّیّت دارد قرآن و روایات اهل بیت است که باید به مردم گفته شود و مردم باید در حدّ توان و وسعت خود به آن آگاهی پیدا کنند. در حالی که میآیند دو ساعت زنجیرزنی و هیئتداری میکنند، امّا ده دقیقه هم حاضر نیستند پای سخنرانی سخنران بنشینند! این ضعف است. روی این ما باید کار کنیم تا یک مقداری عملی شود و بحث تولّی و مودّت اینجا است که واجب است و باید آن را به منصهی عمل و ظهور و بروز قرار دهیم.
* مودّت نسبت به اهل بیت (علیهم السّلام)
سبب یأس دشمن
- یکی از آثار (تولّی و مودّت) این است که دشمن از ما ناامید میشود، چون میبیند که ما همبستگی داریم و نسبت به اهل بیت تولّی و موّدت و ولایت مداری داریم. ببینید اینکه مقام معظّم رهبری مردم را تشویق میکنند که برای اربعین بروند، این به حسب مادّی آن نیست. این حسب آن معنا و مقصودی است که وقتی میلیونها جمعیّت وارد حرم حضرت أبا عبدالله الحسین میشوند دشمن همه را رصد میکند، بعضی از اهل سنّت هم با این کار بصیرت پیدا میکنند. اینها خیلی مهم است. لذا یکی از واجبات است که باید بیشتر به آن اهمیّت بدهیم.
* «بَقِیَّتُ اللَّهِ»
حضرت صاحب الزّمان (صلوات الله علیه)
- ذیل آیات سورهی مبارکهی مؤمنون و کلمهی مؤمن من یک نکتهی قرآنی عرض میکنم. مصداق اکمل مؤمنین اهل بیت، پیغمبر و آل پیغمبر (علیهم صلوات الله اجمیعن) هستند. خداوند در قرآن یک توصیف زیبایی راجع به امام زمان فرموده است که البتّه منظور از امام زمان، امام زمان هر عصری است. حالا در عصر غیبت و إنشاءالله ظهور امام زمان، حضرت مهدی موعود (صلوات الله علیه) هستند. تمام ما در دنیا -دنبال هر چیزی که هستیم- دنبال آن چیزی میرویم که ماندگاری بیشتری دارد. مثلاً یک جوان که میخواهد ازدواج کند با یک پیرزن ازدواج نمیکند یا یک دختر جوان با یک پیرمرد ازدواج نمیکند یا وقتی شما میخواهید ساختمان بسازید، یک سنگ میخرید تا نمای آن را سنگ کنید. میگویند آن سنگی را پیدا کنید که آن سنگ ماندگاری بیشتری داشته باشد. یا مثلاً میروید میوه بخرید آن چیزی را میخرید که ماندگاری بیشتری داشته باشد. کت و شلوار میخواهید بخرید، پیراهن میخواهید بخرید، لباس زیر میخواهید بخرید، چادر میخواهید بخرید چیزی را میخرید که دوام بیشتری داشته باشد.
- به عبارت دیگر یکی از محاسن هر شیء و هر چیزی ماندگار بودن آن است. طبع انسان به دنبال این میرود. یعنی چیزی را باید دنبال کند که ماندگاری آن بیشتر باشد. البتّه این را بگویم که «کُلُّ شَیْءٍ فَان»[3] همه چیز فانی میشود، امّا فانی شدن تا فانی شدن فرق میکند. شما یک وقت یک سنگی را برای مسجد استفاده میکنید مثلاً کریستال میآورید، هم زود رنگ عوض میکند و هم ماندگاری آن کم است، زود از بین میرود و آن را دور میریزند. امّا یک وقتی مرمر میخرید، چون دوام مرمر بیشتر است یا آهنی را در صنعت مصرف میکنید که آلیاژ آن محکمتر باشد، تراکم ملکولهای آن زیادتر باشد، دوام بیشتری داشته باشد، وگرنه زود از بین میرود. من و شما باید به دنبال کسی باشیم که او متصّف به بقاء باشد، یعنی ماندگار باشد. حالا آن ماندگار نسبی بود، این ماندگاری که ما میگوییم مطلق است. چه کسی میتواند بقاء مطلق داشته باشد؟ آن کسی که بقاء او به خدا باشد. اگر چیزی بقاءاش به الله باشد ماندگاری او دوام دارد و ابدی است. ازلی و ابدی است؛ یعنی «من القبر» بینهایت و «ألی الأبد» بینهایت. این را «من الأزل إلی الأبد»[4] میگویند. تنها چیزی که بقاء دارد آن است که بقاء الهی داشته باشد. قرآن میفرماید: «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ»[5] اینجا کلمهی مؤمنین را دارد. شما میخواهید آن چیزی را داشته باشید که بقاء مطلق داشته باشد، خدا بقاء مطلق دارد. ما که نمیتوانیم آنگونه شویم. ما میتوانیم الهی شویم، امّا الهی شدن ما واسطه میخواهد. پس چه کسی ما را بقاء میدهد؟ «بَقِیَّتُ اللَّهِ». آن کسی که بقاء او من الله است. اشتباه بعضی از آقایان یا بعضی از ما این است که وقتی میگویند: «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ» میگوییم یعنی چهارده معصوم، 124 هزار پیغمبر که ماندند یکی باقی مانده است. باقی ماندهی آنها حضرت مهدی است. اگر اینطور بود باید میگفت: «بقیّت الائمّه»، «بقیّت الصّالحین»، «بقیّت الانبیاء». اینها را نگفته است. میفرماید: «بَقِیَّتُ اللَّهِ» یعنی بقیهی خدا، یعنی آن کسی که باقی مانده نه، آن کسی که بقاء دارد، امّا بقاء او من الله است.
- پس اشتباه نکنید «بَقِیَّتُ اللَّهِ» را بقیّهی خدا یا بقیّهی ائمّه بگویید. «بَقِیَّتُ اللَّهِ» یعنی کسی که متصّف به بقاء حضرت حق و احدیّت است. «ما عِنْدَ اللَّهِ باق»[6] آنچه که عند الله است بقاء دارد. «ما عِنْدَکُمْ یَنْفَد» آن چیزی که نزد شما است فانی میشود. پس ما اگر خواستیم بقاء را من الله بخواهیم، من الله راهی غیر از بقیة الله و امام زمان ندارد. اگر راه را اشتباه برویم آن وقت به فناء دچار میشویم. اگر به فناء رسیدیم یعنی به نیستی، به هیچی، اگر به همه چیز بخواهید برسید متصّل به امام زمان شوید. آن چیزی که اهداف 124 هزار پیغمبر و 11 وصی پیغمبر خاتم حضرت محمّد مصطفی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را تکمیل کند خاتم الاوصیاء است. خاتم یعنی کامل کننده، خاتم الانبیاء یعنی کسی که نبوّت را ختم میکند، خاتم الاوصیاء یعنی کسی که وصایت و جانشینی پیغمبر را کامل میکند. ختم به معنای مهر است، مهر به معنای کمال است. در اداره که میروید یک نامه بگیرید باید دم دبیرخانه آن را مهر کند، وگرنه آن نامهای که میگیرید اعتبار ندارد، باید کامل باشد. اگر ناقص بود به درد نمیخورد.
* ابراز ارادت و مودّت
به محضر صاحب الزّمان (علیه السّلام)
- در بحث ولایت اهل بیت و الآن آن چیزی که جلوه و ظهور واقعی دارد حضرت صاحب الزّمان است. توجّه داشته باشید که باید هر روز صبح به صبح یک توجّهی به صاحب الزّمان داشته باشید. آقا و سلطان و ولی نعمت ما امام زمان است، آن کسی که حجّت خدا است و همه آنچه که در عالم است و به واسطهی او بر این عالم اعطا میشود صاحب الزّمان است.
- «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَابَ اللَّهِ الَّذِی لَا یُؤْتَى إِلَّا مِنْه»[7] یعنی ای دروازهای که همهی آنچه که خدا میدهد از دروازهی شما و از سمت و سوی شما میدهد. این را دقّت داشته باشید.
- «العَالَم مَحضَرَ الله» همه عالم محضر خدا است. نمیخواهم بگویم «فلا تعصوا الله فی محضره» میخواهم بگویم امام زمان جلوهی خدا است. بدانید ما همه در محضر امام زمان هستیم. علاوه بر اینکه در محضر خدا هستیم.
منابع و مآخذ