آیه ۹۱ و ۹۲ | نژاد پرستى یهود جلسه ۲
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۹۱ جلسه ۲
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
۲ جلسه تفسیر آیه نود و یکم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ یَکْفُرُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْیاً أَنْ یُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلى مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلى غَضَبٍ وَ لِلْکافِرینَ عَذابٌ مُهینٌ (۹۰) وَ إِذا قیلَ لَهُمْ آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَیْنا وَ یَکْفُرُونَ بِما وَراءَهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ (۹۱) وَ لَقَدْ جاءَکُمْ مُوسى بِالْبَیِّناتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ (۹۲) وَ إِذْ أَخَذْنا میثاقَکُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَیْناکُمْ بِقُوَّهٍ وَ اسْمَعُوا قالُوا سَمِعْنا وَ عَصَیْنا وَ أُشْرِبُوا فی قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَما یَأْمُرُکُمْ بِهِ إیمانُکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ (۹۳)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
بد چیزى است آنچه خود را به آن فروختند که از روى حسد به آنچه خدا نازل کرده کفر مىورزند، [و معترضانه مىگویند:] چرا خدا از فضل و احسانش به هر کس از بندگانش که بخواهد [کتاب آسمانى] نازل مىکند، پس آنان به خشمى بر روى خشمى سزاوار شدند. و براى کافران عذابى خوار کننده است. (۹۰) هنگامى که به آنان گویند: به آنچه که خدا [بر پیامبر اسلام] نازل کرده ایمان آورید، گویند: به توراتى که بر خود ما یهودیان نازل شده ایمان مىآوریم و به غیر آن در حالى که حق است و تصدیق کننده توراتى است که با آنان است، کفر مىورزند. بگو: اگر شما [از روى درستى و راستى به تورات] مؤمن بودید، پس چرا پیش از این پیامبران خدا را مىکشتید؟ (۹۱) و قطعا موسى براى شما معجزات و دلایلى روشن آورد، سپس شما پس از [رفتن] او [به کوه طور] گوساله را معبود خود گرفتید، در حالى که [به خود و دلایل آشکار و روشن حق] ستمکار بودید. (۹۲) و [یاد کنید] زمانى که از شما [براى پیروى از موسى] پیمان گرفتیم، و کوه طور را بالاى سرتان برافراشتیم [و گفتیم:] آنچه را [چون تورات] به شما دادیم با قدرت و قوت دریافت کنید [و دستورهاى ما و پیامبرتان را بشنوید، به ظاهر] گفتند: شنیدیم و [در باطن گفتند:] نافرمانى کردیم. و به سبب کفرشان دوستى گوساله با دل هایشان در آمیخت. بگو: اگر شما مؤمن هستید [و ایمانتان شما را به این همه ظلم و جنایت و فساد فرمان مىدهد] پس بد چیزى است آنچه ایمانتان به آن فرمان مىدهد. (۹۳)
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۹۱ و ۹۲ و ۹۳
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
بِئْسَمَا اشْتَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ أَنْ یَکْفُرُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ بَغْیاً أَنْ یُنَزِّلَ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ عَلى مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ فَباؤُ بِغَضَبٍ عَلى غَضَبٍ وَ لِلْکافِرینَ عَذابٌ مُهینٌ (۹۰) وَ إِذا قیلَ لَهُمْ آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَیْنا وَ یَکْفُرُونَ بِما وَراءَهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ (۹۱) وَ لَقَدْ جاءَکُمْ مُوسى بِالْبَیِّناتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ (۹۲)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
بد چیزى است آنچه خود را به آن فروختند که از روى حسد به آنچه خدا نازل کرده کفر مىورزند، [و معترضانه مىگویند:] چرا خدا از فضل و احسانش به هر کس از بندگانش که بخواهد [کتاب آسمانى] نازل مىکند، پس آنان به خشمى بر روى خشمى سزاوار شدند. و براى کافران عذابى خوار کننده است. (۹۰) هنگامى که به آنان گویند: به آنچه که خدا [بر پیامبر اسلام] نازل کرده ایمان آورید، گویند: به توراتى که بر خود ما یهودیان نازل شده ایمان مىآوریم و به غیر آن در حالى که حق است و تصدیق کننده توراتى است که با آنان است، کفر مىورزند. بگو: اگر شما [از روى درستى و راستى به تورات] مؤمن بودید، پس چرا پیش از این پیامبران خدا را مىکشتید؟ (۹۱) و قطعا موسى براى شما معجزات و دلایلى روشن آورد، سپس شما پس از [رفتن] او [به کوه طور] گوساله را معبود خود گرفتید، در حالى که [به خود و دلایل آشکار و روشن حق] ستمکار بودید. (۹۲)
وَ إِذا قیلَ لَهُمْ آمِنُوا بِما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَیْنا وَ یَکْفُرُونَ بِما وَراءَهُ وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ (۹۱)
مراد از بما انزل الله
در این آیه مراد از «بما انزل الله» (۲) چیست؟ آنچه مسلم است مراد قرآن کریم است همانطور که در آیه شریفه « وَ الْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ» (۳) آمده است یکی از فرقهای خیلی واضح و روشن و روشن و چیزی که میتواند داعی باشد یا قرینه باشد ولی این یک برای حقانیت اسلام باشد این است که در دین اسلام، همه مسلمین و پیامبر اسلام همه ادیان ماقبل اسلام را قبول دارند، تمام آنچه که از طرف خدا در تورات و انجیل و زبور و صحف و کل کتب آسمانی آمده را قبول دارند.
ایمان بنیاسرائیل به تورات و انجیل
از همین جهت میفرماید «وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ»(۴) یعنی مومنان واقعی به همه اینها ایمان دارند ولی طبق این آیهای که اینجا داریم بنی اسرائیل اینگونه نبودند و گفتند« نُؤْمِنُ بِما أُنْزِلَ عَلَیْنا» (۵) ما فقط به آنچه که بر خودمان نازل شده ایمان داریم ما فقط موسی و عیسی را قبول داشته و رسولان دیگر را قبول نداریم , هر چیزی که بر ما باشد به آن ایمان داریم «وَ یَکْفُرُونَ بِما وَراءَهُ »(۶) میفرماید که اینها همیشه نسبت به هر چیزی که غیر از تورات و انجیل باشد، کفر میورزند.
قول مرحوم طیب اصفهانی
«وَ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقاً لِما مَعَهُمْ» (۷) درحالیست که قرآن و کتابی که الان نازل شده تصدیق کننده تورات و انجیل است. مراد از بما وراءه را مرحوم طیب اصفهانی در اطیب البیان چنین نقل کرده که آنچه که بر غیر از پیامبران بنی اسرائیل نازل شده است یعنی فقط انبیا قوم خودشان را قبول دارند اما غیر از انبیاء بنی اسرائیل چه قبل چه بعد کسی را قبول ندارند.
ظهور پیامبر خاتم
حالا آنچه که مسلم است پیامبری که بعد از بنیاسرائیل آمده و آن را مسلم بدانید که ۶۸۰ سال بعد از حضرت عیسی پیامبر خاتم ظهور میکند و دین اسلام را میآورد(بعد از ۶۸۰ سال) حالا چیزی که معروف است، این را گویند. لذا آنها کتب پیامبران بعدی را قبول نداشتند فقط کتب خود را قبول داشتند، کتبی که فقط برای بنیاسرائیل نازل شدهاند از زمان حضرت موسی تا حضرت عیسی بودند.
دلیل هجرت یهودیان به مدینه
«و یکفرون بما وراءه »(۸) که مقول قول در اینجا منظور این است که کلام خدا خبر از کفر آنها میدهد اینکه آنها کافر به قرآن بوده و آن را قبول ندارند ، اینجا یک نکته ظریف و راحتیست که طبق کتابهای خودشان تورات و انجیل، نه اینکه فقط به قرآن ایمان نداشته باشند بلکه به تورات و انجیل نیز ایمان ندارند چرا؟ چون یکی از دستورات این دو کتاب این بوده است که به پیامبر خاتم ایمان بیاورند برای همین به مدینه آمدند اما این ثابت میکند که نه به قرآن و نه به کتب خودشان ایمان ندارند ، پس چرا هجرت کردند؟ چون دنبال پست و مقام بودند دنبال این بودند که به جایی برسند مانند خیلی از اصحاب پیامبر که ایشان به تازگی از دنیا رفته بودند و سقیفه را تشکیل دادند.
هدف مشترک همه انبیا
آنچه که مسلم است با بیان «بما وراءه» چنین ثابت شده است که آنها غیر از کتابهای خود چیزی را قبول ندارند ، در حالی که قرآن ثابت و محققا ثابت است هو الحق است و بعد هم «مصدقا لما معهم» (۹) یعنی قرآن تصدیق کننده همه انبیا بنی اسرائیل است و اسلام همه ادیان و کتب را قبول دارد. تمام پیامبرانی که آمدند یک هدف مشترک داشتند که هدف مشترک آنها توحید بوده است هر آنچه که گفته میشود مصیرش توحید خواهد بود یعنی از پیامبر بگوییم توحید میشود؛ از ائمه، معاد و مبدأ بگوییم همگی توحید هستند، هر آنچه پیرامون انها گفته میشود توحید است پس به یک دیگر متصل بوده و لذا هدف مشترک انبیا همین بوده است.
هدف خاتم الانبیا و تکمیل ادیان
ادیانی که قبل از اسلام امدهاند بیانگر بخشی از دین خدا بودهاند و به مرور این زمان این دین به تکامل میرسد تا خاتمیت انبیا که اتمام آن کامل است یعنی خاتمیت یک امر مسلم است و میتواند دین را به نحو احسنت کامل کند و تحویل دهد، لذا خاتم الانبیا هم میگویند بخاطر همین است یعنی کامل کننده آن هدف انبیا و کامل کردن شریعتی که انبیا آوردند و صاحبان شریعت و آنهایی مبلغ پیامبر اولوالعزم ما قبل خود بودند، آن را دنبال کردند ، ایمان به کتب آسمانی غیر قرآن و ایمان به قرآن اینها مانع الجمع در آنها وجود ندارد چیزی نیست که نتوان آنها را جمع نمود لذا فرمودند« وَ الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِما أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَ ما أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ وَ بِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ» (۱۰)
ویژگی افرادی که یقین دارند
متقین کسانی هستند که ایمان پرور و ایمانسازند، به قرآن و غیر قرآن و هر چیزی بر انبیا نازل شده است ایمان دارند و همه را به دیگران تعمیم میدهند، قرآن حقانیت آنها آن را اثبات میکند لذا نه تنها حقانیت خودش را بلکه حقانیت آنها را هم اثبات میکند. تعبیرات مختلفی برای این بحث «ما انزل من قبلک» (۱۱) در قرآن داریم و ما انزل بر غیر پیامبر را هم در قرآن تصدیق شده لذا «مصدقا لما معهم» (۱۲) ما معهم چه بود؟ تورات و انجیل، هرچیزی بدنبال و همراه آنها بود و تصدیق کننده بود انبیا الهی هر کتابی را که آوردند، قرآن مصدق آنهاست و آنها را تصدیق خواهد کرد.
تفاوت تصدیق و تکذیب
یک بار گفتیم یک تصدیق و یک تکذیب داریم و یک کذب و صدق داریم خبر چیزیست که قابلیت صدق و کذب داشته باشد اما یک وقت چیزی وجود دارد که مصدق است یعنی نسبت به چیز دیگری آن را تصدیق خواهد کرد، معنای تصدیق اثبات یک چیز نسبت به چیز دیگر است. شما این قرآن و معانی در آن را تصور میکنید و به آن تفسیر قرآن میگویید امام تکذیب، تکذیب این است که پیامبر آیات خدا را آورده است ولی افراد آن را تکذیب کرده و میگویند که اینها دروغ هستند یعنی انبیاء را به کذب متهم میکنند.
تفاوت کذب با اتهام به کذب
خود کذب غیر از اتهام به کذب است لذا اینکه میگویند کاذب یا مکذب اینها یک مقداری با هم تفاوت دارند؛ بنابراین یک وقت در حالیکه آنها قرآن را قبول ندارند و میگویند« نومن بما انزل علینا»(۱۳) فقط هرچه که بر ما نازل شده است را قبول داریم و به آن ایمان ایمان داریم«و یکفرون بما وراءه » (۱۴) و آن چیزی که بعد یا قبل آن آمده است را قبول نداریم یکفرون میگوید یعنی قبل اکنون و بعدها هم همین گونه خواهد بود چون یکفرون فعل مضارع است بر استمرار دلالت میکند یعنی از قبل شروع شده و تا ابد هم ادامه خواهد داشت.
دلیل کشتار پیامبران
این قسمت خداوند میفرماید که جزو قلاول قرآن است یعنی از آن آیاتی است که خداوند تبارک و تعالی با کلمه قل به پیامبرش اشاره میکند که دستور میدهد پیامبر اینها را بگوید چه میگوید؟ میگوید قل پیامبر بگو شما که ایمان «بما انزل علینا »(۱۵) دارید و اگر راست میگویید چرا پیامبر خود را میکشتید و اینجا این مقول توبیخ میکند: «فلم» برای چه؟ چه دلیلی داشت که شما پیامبر خود را به قتل میرساندید اگر شما «نؤمن بما انزل علینا» گفتید و ایمان دارید به آنچه که بر شما نازل شده پس به چه علت پیامبر را میکشتید؟ پس ایمان نداشتید ایمان نه به این قسمتش نداشتید به اینکه باید به قرآن هم ایمان میآوردید و دستور داشتید اما ایمان نیاوردید.
تمنای مرگ بنی اسرائیل
«قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» (۱۶) پس شما در واقع صادق نیستید در سوره مبارکه دیگری هم داریم که میفرماید« قُلْ یا أَیُّهَا الَّذِینَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ »(۱۷) اگر راست میگویید که ولی و دوست خدا هستید پس آرزوی مرگ کنید« وَ لا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَداً »(۱۸) اما هیچ وقت چنین ادعایی نمیکنید چرا که «بِما قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ» (۱۹) چون خودتان میدانید که خرابکاری کردهاید و کار خراب است مسلم تمنای مرگ نمیکنید چون در آنجا رسوا هستید.
شما تمنای مرگ نمیکنید اما بدانید که «قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقِیکُمْ» (۲۰) شما را مرگ را نمیخواهید اما او به ملاقات شما خواهد آمد.
مومن نبودن بنیاسرائیل
«قُلْ فَلِمَ تَقْتُلُونَ أَنْبِیاءَ اللَّهِ مِنْ قَبْلُ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»(۲۱) لذا«ان کنتم مومنین»یعنی شما مومن نیستید و «لن تکونوا مؤمنین »شما از اول هم مومن نبودی اگر غیر از این بود صدق نمیکرد. بنی اسرائیل هر روز یک مکافاتی داشتند چند روز که حضرت موسی به ماموریت رفت و برگشت، وَ «لَقَدْ جاءَکُمْ مُوسى بِالْبَیِّناتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ»(۲۲) آنها گوساله سامری را پرستش کردند.
روایت تربیتی در بیتوجهی به احکام
دوستان میگفتند قبل انقلاب سمت کهگیلویه و بویر احمد رفتیم و مسئول اعزام انها حاج آقای ابراهیمی بوده است بعد میگفت که برای اینکه این بندگان خدا بیایند و حرفهای ما را بشنوند و یک مقدار با احکام و مسائل آشنا شوند یک کارتن موز میگرفتیم و به آنجا میبردیم و به آنها میدادیم تا بخورند، وقتی میخوردند میرفتند به آنها گفته میشد که برای احکام صبر کنید گفتند ما کار داریم. البته الان ان قسمت پشت کوه خیلی پیشرفت کرده و جاهایی بوده است که آقای شکوهنده پسر مرحوم شکوهنده میگفت با موتور به جاهایی از کوههای کهگیلویه و بویر احمد میرفتند که راه شهری نداشته و مجبور شدند که با موتور از جادههای مالرو بروند، وقتی با موتور به آنجا رفته بودند مردم برای موتور کاه ریختند. بعد انقلاب به تشویق حاج آقا امامی و حاج آقا ابراهیمی آنها امام پیدا کردند و الان روحانیون خوبی در آن مناطق هستند.
شدت کینه و حماقت یهود
یکی از کارهایشان این بود که گفتند میخواهیم حضرت هارون را بکشیم یا خواستند حضرت عیسی را بکشند و همیشه همین کارها را میکردند. نکته جالب در کار آنها این است که در بدترین نصهای قرآن اینها زمانی که از دست ظلم فرعون فراری شدند بعد از نجات یافتن از او شروع به بهانهگیری کردند و دنبال عدس و نخود(شکم) بودند.
لجاجت بنی اسرائیل
این قوم لجوجی بودند یعنی بنیاسرائیل قومی بودند که واقعا لجاجت میکردند و از لحاظ نادانی و حماقت در دنیا سرآمد هستند و اکنون با این همه زمانی که گذشته و علم پیشرفت کرده هنوز از کینه و دشمنی خود برنگشتهاند و هنوز این کار ادامه دارد لذا اینکه قرآن به انها اشاره کرده و کاری به قبل و بعد آنها نداریم و تعبیر کرده این افکار همچنان وجود دارد و این ظلم و ستمهایی که میکنند و این ناحقیها در وجود آنها ظهور و بروز دارد.
مسئولیت ما برای تقویت اعتقادات
همه ما در برابر تمام مسائلی که گفتیم مسئولیت داریم یعنی باید حرکت بیشتری انجام دهیم یک نوآوری یا یک کاری برای جذب جوانان در دنیا به وجود بیاوریم ، ولی ما متاسفانه در خانوادههای خودمان هم ضعف داریم و فکر میکنم که برخی از ما به لحاظ اعتقادی سست هستیم چون اگر کسی اعتقاد داشته باشد بدنبال آن حرکت میکند.
آثار ضعف در اعتقادات
ضعف در اعتقادات باعث ضعف در حرکات خواهد شد همین امر موجب میشود که اهمیتی به اتچه که حق و حقیقت است ندهیم و الا حداقل هم و غم خود را بر این میگذاشتیم که به جایی برسیم و در مراحل بعدی، خانواده، محله، شهر، کشورمان و دنیا را به جایی برسانیم لذا اگر بتوانیم یک حرکاتی داشته باشیم، خیلی خوب است.
پرستش گوساله سامری توسط یهود
آیه بعدی «وَ لَقَدْ جاءَکُمْ مُوسى بِالْبَیِّناتِ ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَنْتُمْ ظالِمُونَ» (۲۳) با تحقیق آمدند گفتند که موسی با دلایل و معجزات آمده اما آنها بعد از اینکه حضرت موسی چهار روز نبودند رفتند گوساله سامری را پرستیدند اصلا قابل مقایسه نیست که از کجا به کجا رسیدند اینها ظلم میکنند و ستم کار هستند ، ستمکارانی که در نهایت به پیامبر خودشان ستم میکنند.
نکته تربیتی در باب بیتوجهی به هدایت
یکی بود که میگفت در زندان یک طلبهای بود که ساواکیها ما را قبل از انقلاب حبس کردند و ما با یک دزد هم بند بودیم گفت ما نشستیم و خواستیم که این دزد را هدایت کنیم صحبت کردیم که این کار تو درست نیست و قرآن اینطور میگوید اسم ان طلبه اصغر سلیمی بود خدا بیامرزد به من گفت که اصغر عجب انگشتهایی داری گفتم چطور گفت برای جیببری مناسب است.
منابع
۱) سوره بقره آیه ۹۱
۲) سوره بقره آیه ۹۱
۳) سوره بقره آیه ۲۸۵
۴) سوره بقره آیه ۲۸۵
۵) سوره بقره آیه ۹۱
۶) سوره بقره آیه ۹۱
۷) سوره بقره آیه ۹۱
۸) سوره بقره آیه ۹۱
۹) سوره بقره آیه ۹۱
۱۰) سوره بقره آیه ۴
۱۱) سوره بقره آیه ۴
۱۲) سوره بقره آیه ۹۱
۱۳) سوره بقره آیه ۹۱
۱۴) سوره بقره آیه ۹۱
۱۵) سوره بقره آیه ۹۱
۱۶) سوره بقره آیه ۹۱
۱۷) سوره جمعه آیه ۶
۱۸) سوره جمعه آیه ۷
۱۹) سوره جمعه آیه ۷
۲۰) سوره جمعه آیه ۸
۲۱) سوره بقره آیه ۹۱
۲۲) سوره بقره آیه ۹۲
۲۳) سوره بقره آیه ۹۲
۲۴) سوره بقره آیه ۹۲