آیه ۱۰۲ | جادوگران بابل و ارزانفروشى خود
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۰۲ جلسه ۱
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
۱ جلسه تفسیر آیه صدو دوم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
مَنْ کانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْریلَ وَ میکالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکافِرینَ (۹۸) وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ آیاتٍ بَیِّناتٍ وَ ما یَکْفُرُ بِها إِلاَّ الْفاسِقُونَ (۹۹) أَ وَ کُلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَریقٌ مِنْهُمْ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یُؤْمِنُونَ (۱۰۰) وَ لَمَّا جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ نَبَذَ فَریقٌ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ کِتابَ اللَّهِ وَراءَ ظُهُورِهِمْ کَأَنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ (۱۰۱) وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطینُ عَلى مُلْکِ سُلَیْمانَ وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَهٌ فَلا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَهِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ (۱۰۲)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
هر که با خدا و فرشتگان و رسولانش و جبرئیل و میکائیل دشمن باشد [کافر است]، و بىتردید خدا دشمن کافران است. (۹۸) و یقینا به سوى تو آیاتى روشن نازل کردیم، و به آنها جز فاسقان کافر نمىشوند. (۹۹) آیا چنین نیست که هرگاه یهود پیمانى [با خدا و رسولانش] بستند، گروهى از آنان، آن را شکستند؟ [آنان نه فقط عهد شکنند] بلکه بیشترشان ایمان نمىآورند. (۱۰۰) و زمانى که فرستادهاى از سوى خدا به سویشان آمد که تصدیق کننده کتابى است که با آنان است، گروهى از آنان که [دانش] کتاب به آنان داده شده بود [با کمال گستاخى] کتاب خدا را پشت سر انداختند [و با آن به مخالفت برخاستند]، گویى نمىدانند [که کلام خداست]. (۱۰۱) و [یهودیان] از آنچه شیاطین در زمان پادشاهى سلیمان [از علم سحر بر مردم مىخواندند] پیروى کردند. و [سلیمان دست به سحر نیالود تا کافر شود، بنابراین] سلیمان کافر نشد، ولى شیاطین که به مردم سحر مىآموختند، کافر شدند. و [نیز یهودیان] از آنچه بر دو فرشته هاروت و ماروت در شهر بابل نازل شد [پیروى کردند]، و حال آنکه آن دو فرشته به هیچ کس نمىآموختند مگر آنکه مىگفتند: ما فقط مایه آزمایشیم [و علم سحر را براى مبارزه با ساحران و باطل کردن سحرشان به تو تعلیم مىدهیم]، پس [با به کار گرفتن آن در مواردى که ممنوع و حرام است] کافر مشو. اما آنان از آن دو فرشته مطالبى [از سحر] مىآموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایى مىانداختند؛ در حالى که آنان به وسیله آن سحر جز بهاذن خدا قدرتآسیب رساندن بهکسى را نداشتند؛ و همواره چیزى را مىآموختند که به آنان آسیب مىرسانید و سودى نمىبخشید؛ و یقینا [یهود] مىدانستند که هر کس خریدار سحر باشد، در آخرت هیچ بهرهاى ندارد. و همانا بدچیزى است آنچه خود را به آن فروختند اگر معرفت مىداشتند. (۱۰۲)
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۱۰۲
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
مَنْ کانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ جِبْریلَ وَ میکالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِلْکافِرینَ (۹۸) وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ آیاتٍ بَیِّناتٍ وَ ما یَکْفُرُ بِها إِلاَّ الْفاسِقُونَ (۹۹) أَ وَ کُلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَریقٌ مِنْهُمْ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یُؤْمِنُونَ (۱۰۰) وَ لَمَّا جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ نَبَذَ فَریقٌ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ کِتابَ اللَّهِ وَراءَ ظُهُورِهِمْ کَأَنَّهُمْ لا یَعْلَمُونَ (۱۰۱) وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطینُ عَلى مُلْکِ سُلَیْمانَ وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَهٌ فَلا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَهِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ (۱۰۲)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
هر که با خدا و فرشتگان و رسولانش و جبرئیل و میکائیل دشمن باشد [کافر است]، و بىتردید خدا دشمن کافران است. (۹۸) و یقینا به سوى تو آیاتى روشن نازل کردیم، و به آنها جز فاسقان کافر نمىشوند. (۹۹) آیا چنین نیست که هرگاه یهود پیمانى [با خدا و رسولانش] بستند، گروهى از آنان، آن را شکستند؟ [آنان نه فقط عهد شکنند] بلکه بیشترشان ایمان نمىآورند. (۱۰۰) و زمانى که فرستادهاى از سوى خدا به سویشان آمد که تصدیق کننده کتابى است که با آنان است، گروهى از آنان که [دانش] کتاب به آنان داده شده بود [با کمال گستاخى] کتاب خدا را پشت سر انداختند [و با آن به مخالفت برخاستند]، گویى نمىدانند [که کلام خداست]. (۱۰۱) و [یهودیان] از آنچه شیاطین در زمان پادشاهى سلیمان [از علم سحر بر مردم مىخواندند] پیروى کردند. و [سلیمان دست به سحر نیالود تا کافر شود، بنابراین] سلیمان کافر نشد، ولى شیاطین که به مردم سحر مىآموختند، کافر شدند. و [نیز یهودیان] از آنچه بر دو فرشته هاروت و ماروت در شهر بابل نازل شد [پیروى کردند]، و حال آنکه آن دو فرشته به هیچ کس نمىآموختند مگر آنکه مىگفتند: ما فقط مایه آزمایشیم [و علم سحر را براى مبارزه با ساحران و باطل کردن سحرشان به تو تعلیم مىدهیم]، پس [با به کار گرفتن آن در مواردى که ممنوع و حرام است] کافر مشو. اما آنان از آن دو فرشته مطالبى [از سحر] مىآموختند که با آن میان مرد و همسرش جدایى مىانداختند؛ در حالى که آنان به وسیله آن سحر جز بهاذن خدا قدرتآسیب رساندن بهکسى را نداشتند؛ و همواره چیزى را مىآموختند که به آنان آسیب مىرسانید و سودى نمىبخشید؛ و یقینا [یهود] مىدانستند که هر کس خریدار سحر باشد، در آخرت هیچ بهرهاى ندارد. و همانا بدچیزى است آنچه خود را به آن فروختند اگر معرفت مىداشتند. (۱۰۲)
وجوه احتمالی آیه ۱۰۲ سوره بقره
در ذیل آیه ۱۰۲ سوره بقره که عرض کردیم یکی از آیات مشکل در بحث تفسیر وارد شده و وجوه احتمالی و اختلافی در آن را و تقسیمات عقلی را میتوانستیم برای آن انجام دهیم تا یک میلیون ۲۶۰ هزار وجه در آن آوردند که مرحوم علامه آن عدد و رقمی که بعنوان ضریب مطلب ذکر کرده، مقدار آن بیشتر است. مرحوم طیب اصفهانی گفته مرحوم علامه طباطبایی یک میلیون و ۲۶۰ هزار وجه از لحاظ احتمالات در ذیل این آیه ذکر کردهاند، برای روشن شدن وجوه کلی آن چندین مقدمه را از بیان مرحوم طیب اصفهانی نقل میکردیم تا بتوانیم آن وجود احتمالی را بصورت کلی برداشت و استنباط کنیم.
مقدمه اول در باب وجود ملائکه
اولین مقدمه بر اثبات وجود ملک و فرشتههاست که عرض کردیم راهی جز قرآن و روایات ماثوره نداریم تا بتوانیم آنها را اثبات کنیم لذا برای چگونگی ظهور آنها هم راهی جز آیات، روایات و اهل بیت نداریم.
فلسفه وجودی شیاطین
دومین مطلب بحث فلسفه وجودی شیاطین و وجود اجنه است که برای آن عرض کردیم راهی غیر از قرآن و اخبار ندارد و آنچه که مسلم است این است که هیچ یک از این دو دسته ، فرشتگان و شیاطین سلطهای بر انسان ندارند و نمیتوانند در مدد رساندن یا ضرر رساندن به آنها همکاری کنند الا آن وسوسهها و خطوات شیطانی که شیاطین نسبت به ما میتوانند داشته باشند که البته برای این هم باید زمینه انسانی آن مهیا باشد تا شیاطین بتوانند در او موثر باشند.
سلطنت حضرت سلیمان بر شیاطین
در مقدمه سوم هم موضوع همین است که در زمان حضرت سلیمان خدا به او سلطنتی عنایت فرموده بود که همه موجودات در اختیار او میتوانستند قرار بگیرند حتی ابر و باد همه آنها در اختیار ایشان بود حتی میگویند که مسلما هیچ حکومتی مانند سلیمان در عالم نخواهد بود یک حکومت خاصی بود و ایشان عدهای از شیاطین و اجنه را هم در اختیار داشت و اون دستهای که خناس بودند و شیطنت داشتند و وسوسه میکردند را محبوس میکرد و به غل و زنجیر میکشید و آن دستهای که میتوانستند عملی را انجام دهند، از آنها اعمال شاقه میخواست.
رسالت پیامبر بر اجنه
«فَلَمَّا خَرَّ تَبَیَّنَتِ الْجِنُّ أَنْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ الْغَیْبَ ما لَبِثُوا فِی الْعَذابِ الْمُهِینِ» ۱اگر ما از روی قهر و عنف بخواهیم آنها را مشغول به کار کنیم برای آنها عذاب وجود خواهد داشت و نباید این کار را بکنند ، کفار و فساق این کار را میکردند مومنین از روی رغبت از نبی مکرم اطاعت داشتند که البته خود اجنه هم آنچه که مسلم است، پیامبر ما بر آنها رسالت دارد و برای آنها رسالت انجام میدهد.
اندیشه یهود پیرامون سلیمان نبی
مقدمه بعدی درباره این است که اندیشههای یهودی درباره حضرت سلیمان چه بود؟ آنها نسبتهای ناروا به حضرت سلیمان میدادند یکی اینکه میگفتند حضرت سلیمان بت پرست بوده و شرارت میکرده چه میکرده؟! مشخصا آنها تهمت میزدند.
حکم فقهی سحر و جادو
یکی از مقدمههایی که باید قبل از آن میگفتیم این بود که تعلیم سحر توسط شیاطین انجام میشده؟ خیر؛ توسط شیاطین انجام نشده بلکه اولین حکم فرعی و فقهی سحر این است که حرام است یعنی تعلیم و تعلم سحر حرام میباشد الا اینکه بخواهیم بواسطه تعلیم یا تعلم آن در برابر خصم مقابله کنیم این مهم است که یاد بگیریم و بتوانیم سحر آنها را باطل کنیم لذا از این جهت درست است اما حکم فقهی آن حرام میباشد.
وسوسه و الهام شیاطین به دوستان خود
اگر سحر تعلیم شود و موجب تفرقه، ضرر و ازبین رفتن رابطه زناشویی گردد در اینجا قرآن میفرماید «إِنَّ الشَّیاطِینَ لَیُوحُونَ إِلى أَوْلِیائِهِمْ» ۲ این سوره میفرماید شیاطین آنها «لَیُوحُونَ» لام، لام تاکید است «لَیُوحُونَ إِلى أَوْلِیائِهِمْ»۳آنها هستند که به اولیا و دوستانشان وسوسه و الهام میکنند.
واقعه فوت حضرت سلیمان
شیاطین و اجنهای که برای حضرت سلیمان کار میکردند از او میترسیدند و آن واقعه فوت او که به عصایش تکیه کرده بود مدت زیادی طول میکشد که آنها همینطور به کار مشغول بودند و فکر میکردند حضرت سلیمان آنها را نگاه میکند؛ کار به جایی میکشد که موریانه عصای حضرت سلیمان را میخورد تا ایشان بیفتد و دیگران بفهمند که او مرده است و الا خیلی ترس و واهمه داشتند.
حکم سحر و جادو از دیدگاه اهل بیت
مقدمه بعدی درباره خود حکم سحر و جادو است که جزو کبائر است و حرام شمرده شده در حدیث داریم که« اَلسَّاحِرُ کَالْکَافِرِ» تمثیل کرده یعنی ساحر را مانند کافر دانسته و در روایت آمده که «ممَنْ تَعَلَّمَ شَیْئاً مِنَ اَلسِّحْرِ - قَلِیلاً أَوْ کَثِیراً - فَقَدْ کَفَرَ، وَ کَانَ آخِرَ عَهْدِهِ بِرَبِّهِ، وَ حَدُّهُ أَنْ یُقْتَلَ، إِلاَّ أَنْ یَتُوبَ»۴ باید کشته شود مگر اینکه توبه کند؛ بالاخره خدا همیشه یک راه توبه گذاشته حتی برای کسی که مانند کافر است «فَقَدْ کَفَرَ» چون فعل مضارع و قد تحریریه آورده، کفر او ثابت است.
تساوی سحر و جادو با شرک
یک روایت دیگر بیان شده میفرماید «سَاحِرُ اَلْمُسْلِمِینَ یُقْتَلُ» ۵ کسی که مسلمانان را سحر میکند باید کشته شود «سَاحِرُ اَلْکُفَّارِ لاَ یُقْتَلُ» اما کسی که کفار را سحر می کند کشته نمیشود «لِأَنَّ اَلشِّرْکَ أَعْظَمُ مِنَ اَلسِّحْرِ» چون شرک از سحر بزرگتر است، در اینجا کفار را به منزله مشرک حساب کردند که باید او کشته شود «لِأَنَّ اَلسِّحْرَ وَ اَلشِّرْکَ مَقْرُونَانِ» هر کسی سحر بکند، بداند که شرک ورزیده چرا که سحر همان شرک است و اینها به هم نزدیکند؛ درواقع کسی که سحر بکند برای خدا شریک قرار داده است.
عدم ورود ساحر به بهشت
یک روایت دیگری فرمود «ثلاله لایدخلون الجنه»۶میفرماید که سه دسته هستند که به بهشت نمیروند یکی از آنها کسی است که درواقع به شراب اعتیاد پیدا کند و دائم شراب بخورد و کسی که دائم سحر بکند و شغلش سحاری باشد لذا درتعبیرات مرحوم طیب اصفهانی سحر و جادو یکسان دانسته شده و باهم آورده اند مانند ذیل این روایت که ذکر شده وهمچنین کسی که خویشاوند خود را به قطع رحم بکشاند این سه دسته به بهشت وارد نمیشوند.
دلایل قطع رحم
ما به عنوان یک بزرگتر، روحانی محله و کسی که ادعایی دارد به ما مراجعه میکنند یا اینکه خودمان کاری میکنیم که برادر با برادر معاشرت نداشته باشد بخاطر نمامی و سخنچینیهایی که رخ میدهند بخاطر اینکه مثلا این آقا اهل نماز اول وقت نیست یا اینکه خمس به ما نمیدهد.
۹ قسم سحر از دیدگاه طیب اصفهانی
آنچه که مسلم این است که اقسامی که برای سحر بیان کردم ۹ عدد بودند و از دیدگاه مرحوم طیب اصفهانی افراد به ۹ روش سحر میکنند یکی با صحبت کردن عقد کلام میکنند یکی با کتابت، طلسم نوشتن، راه انداختن دود (دخنه) یعنی با دود تصویر میسازند، پنجمین آن گره در هم زدن یا دمیدن در گرهها.
ریاضت باطل و تسخیر شیاطین
یکی دیگر از راههایی که با آن سحر میکنند، تصفیه نفس بوسیله ریاضات باطل است کارهایی انجام میدهند که نفس را کنترل میکند اما نه از راه صحیح از راه باطل و دیگری استخدام ملائکه بر اینکه یک کاری را انجام بدهد، دیگری تسخیر جن و شیاطین و آخرین آن احضار ارواح بواسطه رمل، اسطرلاب، طلسم و تبرجات.
اسباب وجودی منتسب به خداوند
مقدمه بعدی در باب اسباب وجودی منتسب به خداوند است که آنچه که ما باید بدانیم در تفسیر این آیه و در بررسی احتمالات آن بتوانیم اقسامش را خوب بفهمیم این است که اسباب وجودی که برای این سحر وجود دارد مسلم بدانید که اسباب هر چیز در دست خداوند است اگر که او خواست عمل میکند اگر نخواست نمیکند.
در باب اذن خداوند برای اسباب
«وَمَا هُمْ بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ» ۷ پس مسلما اسباب به اذن خدا عمل میکنند لذا در خیلی از موارد خدا از آن سبب جلوگیری میکند مانند آتشی که برای حضرت ابراهیم فراهم کردند و خداوند اجازه سوزاندن به آن نداد پس اجازه سوزاندن را نداد که هیچ بلکه «بردا و سلاما» ۸یعنی گلستان شد یا مانند کاردی که حضرت ابراهیم به گلوی اسماعیل گذاشت اما هر چه کشید نبرید.
سحر یکی از اسباب الهی
آنچه که مسلم است تاثیر اسباب بصورت کلی تماما در دست خداست اگر مشیت الهی بر این باشد که اسباب عمل کنند، عمل میکند لذا در بحث سحر هم همینگونه است چون سحر هم یکی از اسباب میباشد منتهی بر اسباب خفیه مستند است؛ سحر مستند بر اسباب خفیه الهی است که البته بر اذن الهی هم مستند است لذا من همیشه توصیه به دوستانم میکنم و آن این است که اگر خواستید از این اسباب استفاده کنید، به قرآن متوسل شوید یا برای آن صدقه دهید یا در خانه قرآن تلاوت نمایید درنهایت یک کار قرآنی بکنید تا همه اینها ازبین برود.
رخ دادن برخی از سببهای الهی
در برخی موارد دیده شده که مشیت الهی بر این قرار گرفته که به اسباب اجازه رخ دادن داده شده مانند بحث مثله شدن حضرت علی اکبر که آن هم حجت خدا بود و بواسطه آن جایگاهی به امام حسین داده شد که با جایگاه حضرت ابراهیم قابل قیاس نیست، مقام امام حسین خیلی بالاتر است اما در آزمایش امام حسین لازم است پسرش مثله گردد لذا در آن موقعیت کارد گلوی اسماعیل را نبرید اما اینجا حضرت علی اکبر باید جلوی چشم پدرش مثله شود و یا خود امام حسین باید آنگونه به شهادت برسند.
ضدبشری بودن ستمهای عاشورا
به امام خیلی ستم کردند، زیر سم اسبان بردند که در بشریت فاجعه بود و چیزی که الان در دنیا نسبت به امام حسین خیلی مذاهب و حکومتها ساکت هستند و از عزاداری بر امام جلوگیری نمیکنند چرا که مسلما اینکار ضد بشریت بود و آزادی خواهی امام حسین در همه قسمتهای حماسه او واقعا سر به آسمان دارد.
مذمت یهود درباب تهمت ناروا به سلیمان
حاصل بیان این مقدمات و خلاصه آنچه که بیان شد این است که خداوند یهود را مذمت میفرماید بخاطر پیروی از آنچه که شیاطین از عهد سلطنت سلیمان آورده بودند و سحرهایی که به آنها یاد دادند و به دروغ به آن حضرت نسبت دادند ایشان کافر و سحار نبودند چنانکه یهود گمان میکردند اما شیاطین کافر بودند که به مردم سحر یاد میدادند و ممکن است مراد از کفر در آیه همان سحر باشد که با مقدمههایی که از روایات متعدد عرض کردیم الساحر و الکافر یا فقد کفر که فرمود، این هم روشن شد.
شرط مباح بودن سحر
تعلیم سحر برای دفع و معالجه سحر نسبت به سحری که شیاطین آوردند اشکالی ندارد و مباح است و آن دو ملکی که در آیه اورده شدند یعنی هاروت و ماروت، سحر تعلیم نکردند الا اینکه برای امتحان شما آمده باشند و به شما سحر یاد دهند و فرمود اعمال سحر نکنید که اگر کردید کافر میشوید و بواسطه سحر به یکدیگر ضرر و زیان نرسانید.
منابع
۱_ سوره مبارکه سبا آیه ۱۴
۲_سوره مبارکه انعام آیه ۱۲۱
۳_سوره همبارکه انعام آیه ۱۲۱
۴_ نهج البلاغه ص ۱۱۴، خصال ص ۳۲۸ ، وسائل الشیعه ج ۱۷ ص ۱۴۳ ح ۸
۵_من لا یحضره الفقیه ج ۳۱ ص ۳۷۸ ح ۴۹_۳۸
۶_ خصال ص ۲۰۷ ح ۲۴۳
۷_سوره مبارکه بقره آیه ۱۰۲
۸_سوره مبارکه انبیاء آیه ۶۹