آیه ۱۱۰ | پیوند مسلمانان با خدا و خلق ۲
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۱۰ جلسه ۲
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
۲ جلسه تفسیر آیه صدو دهم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکافِرینَ عَذابٌ أَلیمٌ (۱۰۴) ما یَوَدُّ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لاَ الْمُشْرِکینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ اللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ (۱۰۵) ما نَنْسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ (۱۰۶) أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ (۱۰۷) أَمْ تُریدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَکُمْ کَما سُئِلَ مُوسى مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالْإیمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبیلِ (۱۰۸) وَدَّ کَثیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إیمانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ (۱۰۹) وَ أَقیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاهَ وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ (۱۱۰)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
نه کافران از اهل کتاب و نه مشرکان، دوست ندارند که هیچ خیرى از سوى پروردگارتان بر شما نازل شود، در حالى که خدا هرکه را بخواهد به رحمت خود اختصاص مىدهد؛ و خدا داراى فضل بزرگى است. (۱۰۵) [حکم] هر آیهاى را که [بر اساس مصالح مردم و مقتضاى زمان] از میان برداریم یا به تأخیر اندازیم، بهتر از آن یا مانندش را مىآوریم. آیا ندانستهاى که خدا بر هر کارى تواناست؟! (۱۰۶) آیا ندانستهاى که فرمانروایى و حکومت آسمانها و زمین فقط در سیطره اوست و شما را جز خدا هیچ سرپرست و یاورى نیست؟ (۱۰۷) بلکه مىخواهید از پیامبرتان [کارهاى نامعقول و بیهوده] درخواست کنید، همان گونه که پیش از این از موسى درخواست شد؟ و کسى که کفر را به جاى ایمان اختیار کند، تحقیقا راه راست را گم کرده است. (۱۰۸) بسیارى از اهل کتاب پس از آنکه حق براى آنان روشن شد به سبب حسدى که از وجودشان شعله کشیده، دوست دارند که شما را پس از ایمانتان به کفر بازگردانند. هم اکنون [از ستیز و جدال با آنان] درگذرید، و [از آنان] روى بگردانید، تا خدا فرمانش را [به جنگ یا جزیه] اعلام کند؛ یقینا خدا بر هر کارى تواناست. (۱۰۹)
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۱۱۰
درخواست هاى بهانه جویانه ى بنى اسرائیل و مردم صدراسلام را مقایسه کرده و با هشدار
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا وَ اسْمَعُوا وَ لِلْکافِرینَ عَذابٌ أَلیمٌ (۱۰۴) ما یَوَدُّ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ وَ لاَ الْمُشْرِکینَ أَنْ یُنَزَّلَ عَلَیْکُمْ مِنْ خَیْرٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ اللَّهُ یَخْتَصُّ بِرَحْمَتِهِ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظیمِ (۱۰۵) ما نَنْسَخْ مِنْ آیَهٍ أَوْ نُنْسِها نَأْتِ بِخَیْرٍ مِنْها أَوْ مِثْلِها أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ (۱۰۶) أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ لَهُ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصیرٍ (۱۰۷) أَمْ تُریدُونَ أَنْ تَسْئَلُوا رَسُولَکُمْ کَما سُئِلَ مُوسى مِنْ قَبْلُ وَ مَنْ یَتَبَدَّلِ الْکُفْرَ بِالْإیمانِ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبیلِ (۱۰۸) وَدَّ کَثیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إیمانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْحَقُّ فَاعْفُوا وَ اصْفَحُوا حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ إِنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ (۱۰۹) وَ أَقیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاهَ وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصیرٌ (۱۱۰)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
نه کافران از اهل کتاب و نه مشرکان، دوست ندارند که هیچ خیرى از سوى پروردگارتان بر شما نازل شود، در حالى که خدا هرکه را بخواهد به رحمت خود اختصاص مىدهد؛ و خدا داراى فضل بزرگى است. (۱۰۵) [حکم] هر آیهاى را که [بر اساس مصالح مردم و مقتضاى زمان] از میان برداریم یا به تأخیر اندازیم، بهتر از آن یا مانندش را مىآوریم. آیا ندانستهاى که خدا بر هر کارى تواناست؟! (۱۰۶) آیا ندانستهاى که فرمانروایى و حکومت آسمانها و زمین فقط در سیطره اوست و شما را جز خدا هیچ سرپرست و یاورى نیست؟ (۱۰۷) بلکه مىخواهید از پیامبرتان [کارهاى نامعقول و بیهوده] درخواست کنید، همان گونه که پیش از این از موسى درخواست شد؟ و کسى که کفر را به جاى ایمان اختیار کند، تحقیقا راه راست را گم کرده است. (۱۰۸) بسیارى از اهل کتاب پس از آنکه حق براى آنان روشن شد به سبب حسدى که از وجودشان شعله کشیده، دوست دارند که شما را پس از ایمانتان به کفر بازگردانند. هم اکنون [از ستیز و جدال با آنان] درگذرید، و [از آنان] روى بگردانید، تا خدا فرمانش را [به جنگ یا جزیه] اعلام کند؛ یقینا خدا بر هر کارى تواناست. (۱۰۹)
وَأَقِیمُوا الصَّلَاهَ وَآتُوا الزَّکَاهَ ۚ وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ۱
استفاده کردن از کلمه اقامه برای نماز
بحث کلمه اقامه که از قام گرفته شده به معنای به پا داشتن و زنده کردن که اگر به ریشه لغوی اقامه کردن دقت کنید هرچه در مشتقات آن است بحث بهم پیوستگی و پایدار بودن، زنده بودن و روح داشتن و اینکه از کلمه قوم برای معرفی یک گروهی از افراد و بعنوان اسم جمع استفاده کردهایم و از کلمه «قَوَمَ» گرفته شده همین معنا را دارد به معنای چیزی که بهم پیوسته است درواقع آنها بهم پیوستند و پایدار ماندند لذا به این خاطر به جمعی از افراد قوم گفته میشود.
بررسی ریشه کلمه قیام
کلمه قیام از همین کلمه گرفته شده و به معنای برپا داشتن چیزی است، چیزی که سروصدا، روح و اثر دارد لذا کلمه «أَقِیمُوا» در آیه بدین معنا بیان شده است. در قرآن کریم برای برپا داشتن نماز از تعبیرات مختلفی استفاده شده که بالاترین آنها اقامه است، یک معنی دیگر قضاکردن است و هنگامی که از «اِقضِ» استفاده میکنیم، شامل آن نیز خواهد شد و دیگری بحث اتیان و یکی بحث قیام و اقامه کردن است اما اتیان هم یکی از معانی است که برای نماز آوردهاند.
احکام خاص موجود در نماز جماعت
پنج تعبیر برای برپا داشتن نماز استفاده میشود: قیام، قضا، اتیان و اقامه که در معنا نگاه کنیم کلمه اقامه معنای بالاتری را نشان میدهد و به معنای زنده کردن و زنده نگهداشتن، عزت و ارزش بخشیدن به نماز در جامعه و اینکه در نماز جماعت احکام خاصی وارد شده مثلا یکی از آنها این است که اگر فردی در مسجد یا محلی که نماز جماعت برگزار میشود نماز فرادی بخواند، حرام است، این موضوع بیانگر اهمیت خود جماعت نماز خواهد بود حالا چه وهم جماعت باشد و چه وهم برای امام جماعت رخ دهد.
اهمیت نماز جماعت
در هر حال این مهم است که اهمیت جماعت نماز را بیان کنیم البته شاید شنیده باشید که تاسیس نماز به جماعت بوده یعنی از ابتدا جماعت بوده و بعدها تخفیفا فرادی خوانده میشده است ، آنچه که مهم است قیام بر نماز میباشد. حالا یک سری از شرایط را باید در نماز رعایت کنیم که آن نماز زنده نگه داشته شود.
اولین شرط زنده ماندن نماز
اولین شرط برای زنده ماندن نماز این است با کسالت نباشد یعنی نماز را با کسالت نخوانیم و آن را با شادی، حال و توجه بخوانیم لکن منافقین با کسالت نماز میخوانند لذا خداوند متعال فرمود :«وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاهِ قامُوا کُسالى» ۲ نمازی که آنها میخوانند با کسلی است. «وَ لا یَأْتُونَ الصَّلاهَ إِلاَّ وَ هُمْ کُسالی» ۳ آنها نماز نمیکردند الا اینکه در حالت کسالت بودند. «وَ هُمْ کارِهُونَ» ۴
اهمیت توجه به نماز اول وقت
برخی اوقات فرد بر خودش میلرزد که نماز اول وقت را با کراهت بخواند برخی از افراد همینطورند ، این موضوع خصوصیت خوبی نیست و فرد باید مواظب باشد و در باطن مکدر شود که نماز اول وقت را ترک نکند. نماز خواندن با نشاط با توجه و با شادی، بسیار ارزشمند است چون که در برابر حضرت حق قرار دارد و چون نماز هم حرفهای ما با خداوند است و هم سخنان خدا با ما ،آنچه که از قرآن میگوییم سخنان خدا و آنچه که از خود میگوییم حرفهای خودمان هستند البته که سوره حمد کلام خداست اما با زبان بنده لذا اگر کسی اینها را با بیتوجهی، کراهت و کسالت بخواند نمازش قبول نخواهد شد.
تکلیف ظاهری و انجام وظایف
اگر بخواهیم از روی احکام ظاهری برای خواندن نماز رای دهیم، به آن رفع تکلیف میگویند که دیگران بگویند فرد نمازش را خواند ، برخی از وهابیون در کارهایی که به حسب ظاهر انجام میدهند، معتقدانه و محکم هستند و در آن غیظ دارند اما ما اینگونه نیستیم چ خیلی راحت، نماز خواندن، تبلیغ امربهمعروف، طلبگی و درس خواندن را سبک میشماریم؛ اگر فرد متدینی باشیم در حد رفع تکلیف این وظایف را انجام میدهیم.
رعایت شرط ظاهری نماز
آنچه که مهم است نماز خواندن صرف و اقامه داشتن آن به تنهایی فایدهای ندارد و باید یک سری از شرایط را برای آن رعایت نمود؛ یکی از شروط ظاهری نماز رعایت کردن درست خواندن آن است ، یکی از آقایان نیست که قرائت نماز را به درستی و به ترتیب بخواند اکثر ما ضعیف هستیم چرا که ابدا اهمیت نمیدهیم.
در باب اهمیت لحن عربی در قرائت
سال اول طلبگی ما در محضر استاد وفایی بودیم تا قرآن بخوانیم و قرائت قرآن را یاد بگیریم، البته روخوانی قرآن را یاد گرفته بودیم سال ۶۲ زمانی که رفتیم ایشان گفتند قرآن بخوان! یک صفحه را خواندیم و خودمان فکر میکردیم که عالی خواندیم چون غلط نداشتیم اما ایشان گفتند تو خوب خواندی اما فارسی خواندی! پرسیدم یعنی چه؟ گفت لحن عربی بلد نیستی.
اهمیت توجه به سخنرانی
خدارحمت کند یک طلبهای روز عاشورا در یک امامزادهای سخنرانی میکرد زمانی که دسته عزاداری به مکان سخنرانی رسید، جمعیت متفرق شدند پرسید کجا میروید؟ کسی گفت به دنبال دسته عزاداری! گفت هر چه هست در هاون است و در دسته آن چیزی وجود ندارد!!!
بحث اصولی موجود در برپاداشتن نماز
در بحث کلمه «أَقِیمُوا» میتوان حرفهای بسیاری مطرح کرد ، بحث اصولی در موضوع «أَقِیمُوا» داریم که دیروز اشاره کردیم که با شرایط خاصی ظهور در وجود داشت و بحث فقهی دارد و آن بحثی است که وجوب را از آن میفهمیم و یک واجب به نام نماز یا صلاه برای ما ایجاد میشود و همچنین به دنبال مطالب قبلی حساب کنیم چون کلمه واو را نسبت به ماقبلش عاطفه حساب کنیم، که «فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّىٰ یَأْتِیَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» ۵
مطالب کلامی در اقیموا الصلاه
«وَ أَقِیمُوا الصَّلاهَ وَ آتُوا الزَّکاهَ» ۶ همراه با اینکه شما اقامه صلاه میکنید و زکات میدهید این خودش چیزی است که بعنوان مطالب کلامی استفاده میشود یعنی بدنبال مطالب کلام که اگر بخاطر داشته باشید در بحث مسائل علوم آنچه که مسلم بود، تداخل بین آنها بود یعنی برخی اوقات مسائل کلامی در مسائل فقهی میآیند و به مسائل اصولی تبدبل میشود و این اشتباهی که اکثرا دارند که اصول متخذه از سنیها بوده و آنها را تخطئه میکنند چرا که خودشان نفهمیدند اصول چیست.
بررسی اصول الفقه و معنی آن
تمام علم اصول از روایات متخذ شده است و ۲۳۰۰ روایت ماخذ و منشا علم اصول هستند و به آن اصول الفقه گفته میشود و اصلا خود فقه و کلمه فقه به معنای فهم است ، به یاد دارید در شرح علامه که الفقه فی اللغه را گفته بود؟ الفهم این عین کلام شهید اول میباشد و در توصیف آن هم شهید ثانی بیان میکند ، فقه یعنی فهم و فهمیدن و بعد فقیه یعنی داننده آنچه که از طرف خدا آمده است؛ این تعبیر از کجا آمده؟ دو تا چیز بیشتر نداریم و آن قرآن و اهل بیت هستند لذا لازم است ما یاد بگیریم چگونه این الفاظ را استخراج کنیم.
کاربرد اصول و فقه در قرآن
در کلمه «أَقِیمُوا» هم مطلب فقهی و هم اصولی وجود دارد. اینکه ما از فقه، اصول و ادبیات فراری هستیم چون کاربرد آنها را نمیدانیم ، یک روز استاد به چند شاگرد تلاشگر گفت که عبارت فی سبیل الله در قرآن کلمه «فی» ان چند مطلب اصولی دارد ولی آنها کاربردش را متوجه نشدند. چندین «فی» در قرآن هستند که مطالب اصولی دارند؛ این مورد از کجا فهمیده میشود؟ مباحث فقه و اصول الفقه.
وجود علوم برای فهم بیشتر قرآن
همه علوم ابزاری هستند تا ما بتوانیم قرآن را بفهمیم حتی علوم حدیث، رجال و درایه و ترجمه برای این هستند که فهم قرآن تسهیل گردد و روایاتی را استخراج کنیم صحیح باشند و روایاتی را شناسایی کنیم که هم از لحاظ درایی هم روایی و هم رجالی و هم از نظر ترجمه که چه کسانی بودند که اینها را آوردند و طبقات روات را تشکیل دادند؟ لازم است همه اینها را بدانیم تا بتوانیم آنچه که خدا در قرآن فرموده است را با بیان اهل بیت بفهمیم.
اهمیت برپاداشتن نماز و پرداخت زکات
بنابراین توجه داشته باشید زمانی که در قرآن هستیم اولین مطلب فقهی فرعی در این سوره بقره بعد از بیان مطالب بسیار متعدد کلامی چه در بیان اعتقادات مسلمان واقعی و چه اعتقادات کافران و چه منافقان با بیان مطالب بسیار متعدد از بنی اسرائیل تا اینجا رسیده است که و اقیمو الصلاه. این تعبیر برای این است که نماز را بپا دارید و آتوالزکاه مسائل مالی را هم رعایت کنید تا مردم هم به نان و نوا برسند و بعد هم بدانید که هر آنچه که برای خودتان پیش فرستادید، «تَجِدوهُ عِندَ اللَّهِ »۷ شما آنها را نزد خدا مییابید چرا که از بین نرفتند.
مستعلامت خاص کلمه صلاه در قرآن
کلمه صلاه در قرآن ۵ گونه استعمال دارد؛ برخی اوقات مستعمل فیه آن دعاست برخی از مستعملاتش خود عبادت است و عام به شمار میروند برخی اوقات نیز عبادت خاصه میباشد که همان ارکان مخصوصه هستند. برخی اوقات هم استعمال صلاه به رحمت خدا شده است. در نهایت استعمال صلاه برای کنیسههایی که یهودیان داشتند نیز به کار برده شده است.
منابع
۱_ سوره مبارکه بقره آیه ۱۱۰
۲_سوره مبارکه نساء آیه ۱۴۲
۳_ سوره مبارکه توبه آیه ۵۴
۴_ سوره مبارکه توبه آیه ۴۸
۵_سوره مبارکه بقره آیه ۱۰۹
۶_سوره مبارکه بقره آیه ۱۱۰
۷_ سوره مبارکه بقره آیه ۱۱۰