آیه ۱۲۴ | آزمایشهاى ابراهیم وعظمت امامت ۵
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه ۱۲۴ جلسه ۵
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
۵ جلسه تفسیر آیه صدو بیست و چهار
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَهٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ (۱۲۳) وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ (۱۲۴)
و بترسید از روزى که هیچ کس اندکى به کار دیگرى نیاید و به حال او سودى نبخشد و از هیچ کس فدایى پذیرفته نشود و شفاعت کسى او را سودمند نبود و آنان را یاورى نباشد. (۱۲۳) و (به یاد آر) هنگامى که خدا ابراهیم را به امورى امتحان فرمود و او همه را به جاى آورد، خدا به او گفت: من تو را به پیشوایى خلق برگزینم، ابراهیم عرض کرد: به فرزندان من چه؟ فرمود: (اگر شایسته باشند مىدهم، زیرا) عهد من به مردم ستمکار نخواهد رسید. (۱۲۴)
تفسیر سوره مبارکه بقره – آیه ۱۲۴
آزمایشهاى ابراهیم (ع) و عظمت مقام امامت و محرومیت ستمکاران از این مقام
حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ یدالله رضوانی
«أَعُوذُ بِاللَّهِ السَّمِیعِ الْعَلِیمِ مِنَ الشَّیْطَانِ اللَّعینِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ وَ صَلَّی اللهُ عَلَی سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرینَ وَ اللَّعنَهُ الدَّائِمَهُ عَلَی أعْدائِهِمْ مِنَ الآنِ إلِی قِیامِ یَومِ الدِّینِ».
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
وَ اتَّقُوا یَوْماً لا تَجْزی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئاً وَ لا یُقْبَلُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا تَنْفَعُها شَفاعَهٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ (۱۲۳) وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ (۱۲۴)
و بترسید از روزى که هیچ کس اندکى به کار دیگرى نیاید و به حال او سودى نبخشد و از هیچ کس فدایى پذیرفته نشود و شفاعت کسى او را سودمند نبود و آنان را یاورى نباشد. (۱۲۳) و (به یاد آر) هنگامى که خدا ابراهیم را به امورى امتحان فرمود و او همه را به جاى آورد، خدا به او گفت: من تو را به پیشوایى خلق برگزینم، ابراهیم عرض کرد: به فرزندان من چه؟ فرمود: (اگر شایسته باشند مىدهم، زیرا) عهد من به مردم ستمکار نخواهد رسید. (۱۲۴)
《وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ》۱
بررسی اجمالی عبارت کلمات
در ذیل آیه شریفه ۱۲۴ سوره بقره، پیرامون عبارت «بِکَلِماتٍ» هستیم و عرض کردیم که کلمات در اینجا به افعال شباهت بیشتری دارد تا اقوال، آنچه که در کلمات است و برای آن عبارت «فَأَتَمَّهُنَّ» را آورده، پیرامون افعالی است که مرحوم طبرسی در مجمعالبیان آن را بیان فرمودهاند و آن را مفصلا در ذیل حدیثی از شیخ صدوق ذکر کرده و نسبت به تفسیری که برای آن انجام داده، ۲۰ جمله را برای آن برشمردهاند؛ برای اینکار به آیات استناد کردهاند که دلالت تطابقی، تضمنی یا بالالتزام دارند.
ابتلای ابراهیم در مبحث سخاوت
در اینجا به پنجمین مورد از مواردی که در مجمعالبیان بیان فرمودهاند رسیدیم که سخاوت بود ، یکی از چیزهایی که در ذیل کلمات آمده، سخاوت میباشد و یکی از مواردی که حضرت ابراهیم در آزمایش و ابتلای خود آن را تجربه کرد و از آن با پیروزی خارج شد و آن را به اتمام رساند، بحث سخاوت ایشان است.
سخاوت حضرت ابراهیم
مبحث سخاوت ایشان در ذیل آیه شریفه «هَلْ أَتاکَ حَدِیثُ ضَیْفِ إِبْراهِیمَ الْمُکْرَمِینَ » ۲ آمده دلالت التزامی بحث را میرساند چرا که بحث ضیافت و اکرام است و البته کلمه مکرمین که در اینجا فرموده یعنی اکرام شدگان و بزرگوار شدگانی از طرف حضرت ابراهیم ، این مورد بیانگر این است که این صفت و خصوصیت را حضرت ابراهیم داشته یعنی سخاوت داشته که ضیافت برپا میکرده و مهمانان خود را گرامی میداشته است لذا میفرماید :«هَلْ أَتاکَ حَدِیثُ ضَیْفِ إِبْراهِیمَ الْمُکْرَمِینَ »این هم درباره پنجمین مطلب.
لزوم کنارهگیری از بستگان مشرک
ششمین مطلب همان کنارهگیری از بستگانی است که به شرک آلودهاند آنانی که به شرک آلوده هستند و برای خدا شریک قرار میدهند، کسانی بودند که حضرت ابراهیم از آنها کنارهگیری میکرد «وَ أَعْتَزِلُکُمْ وَ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ»۳ اگر داعی غیر خدا بودند از آنها کناره میگرفت البته با آن ظرافتی که حضرت ابراهیم در برخورد با مشرکین داشت.
ظرافت ابراهیم در انکار اعتقادات افراد
زمانی که عدهای به ایشان گفتند ما ستاره میپرستیم فرمود ستارگان بسیار زیبا هستند بعد گفتند ماه زیباتر است ، سپس جواب دادند دراینصورت ماه را میپرستیم و ابراهیم گفت که خورشید زیباتر است، زمانی که خورشید غروب کرد گفت «إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ» ۴ ابراهیم با ظرافت تمام درباره زیبایی ماه، ستارگان و خورشید صحبت کرد اما بعد از غروب خورشید نیز گفت که خدایی که غروب میکنی فایدهای ندارد. «إِنِّی بَرِیءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ» شما برای خدا شریک قرار میدهید بیایید و کسی را بپرستید که همه اینها را خلق کرده است.
دفع سیئه به واسطه ایجاد حسنه
هفتمین مورد دفع سیئه به وسیله حسنه است؛ این نکته بسیار اهمیت دارد که پیامبر و نبی مکرم ابراهیم علیه السلام همیشه بهگونهای عمل میکرد که بدیها را با خوبیها دفع میکرد که در ذیل آیه شریفه «لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّکَ وَ اهْجُرْنِی مَلِیًّا قالَ سَلامٌ عَلَیْکَ سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی إِنَّهُ کانَ بِی حَفِیًّا»۵ آمده است ، دقت کنید که حضرت ابراهیم اینگونه عمل میکند که برای کسانی که به او گفتند ما تو را سنگسار میکنیم ، اگر به کارهایت ادامه دهی تو را سنگسار میکنیم ، ایشان در جواب فرمود:«قالَ سَلامٌ عَلَیْکَ سَأَسْتَغْفِرُ لَکَ رَبِّی إِنَّهُ کانَ بِی حَفِیًّا» من بزودی برای شما طلب غفران میکنم؛ این همان دفع سیئه بالحسنه میباشد.
لزوم امر به معروف
هشتمین مصداق و موردی که در کلمات بیان فرمودهاند، امربهمعروف و نهیازمنکر بوده است که در ذیل آیه شریفه«یا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ ما لا یَسْمَعُ وَ لا یُبْصِرُ وَ لا یُغْنِی عَنْکَ شَیْئاً»۶ چیزی که شما نمیبینید و نمیشنوید که اشاره به بحث بصیرت دارد ، شما چگونه پرستش میکنید؟ «یا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ» این را بیان میکند در جهت اینکه امربه معروف و نهیازمنکر کرده باشد.
بررسی مراتب امر به معروف
من درباره امربهمعروف و نهیازمنکر چندین بار تذکر دادهام ولی باز هم واجب است ، امربهمعروف و نهیازمنکر دستور زبانی به آنچه که واجب و مستحب میباشد و یک دستور زبانی برای ترک هرآنچه که حرام و مکروه است ، اگر کسی را درحال گناه دیدیم باید نهیازمنکر کنیم که مراتبی دارد مانند زبانی، پرخاشگرانه یا حتی درگیر شدن، این امربهمعروف یا نهیازمنکر نیست، این انکار منکر خواهد بود؛ انکار منکر غیر از نهی از منکر است.
معنای محنت در نفس
مطلب بعدی که فرمودند که نهمین مورد می باشد ، محنت در نفس به واسطه اینکه فرد خودش در دردسر بیندازد اما حضرت ابراهیم شجاعت آن را داشت چرا که مصداق چهارم آن شجاعت ورزیدن بود؛ شجاعت وی این بود که زمانی که مردم به تعطیلات رفتند و شهر خالی شد ایشان به بتکده رفت و تمامی آنها را شکست ، باید دانست که این کار شجاعت لازم داشت چرا که بتها خدای مردم بودند و افراد آنها را میپرستیدند و بتها حاکمان اینها بودند اما با شجاعت همه آنها را ازبین برد.
محنت حضرت ابراهیم
شکستن بتها موجب شد ابراهیم در محنتی بیفتد که مردم او را در آتش بیندازند ، زمانی که وی در آتش افتاد از هیچ چیز یا فردی مطالبه کمک نکرد؛ تنها پناه او خدا بود ، لذا زمانی که ابراهیم در آتش افتاد خداوند فرمود که «یا نارُ کُونِی بَرْداً وَ سَلاماً»۷ پس خود را در محنت انداخت به طوری که او را در آتش افکندند اگر ما بودیم چه میکردیم؟
انکار اعتقادات بواسطه ترس
به یاد دارم زمانی که در بقیع به پایین رفته بودیم، ما نشسته بودیم و فردی با ما بحث میکرد بعد دیدم عدهای را به پایین میآوردند و آنها ترسیده بودند و با ترسولرز میگفتند که بگویید ما باید چه چیزی را امضا کنیم ، اینها قصد دارند که افراد از آنچه که به آن معتقد هستند بازگردند؛ آنها براحتی امضا کرده و میرفتند به یکی از آنها گفتم چرا امضا میکنی؟ همین شما افراد هستید که باعث میشوید عدهای به این پایین آورده شوند.
اهمیت شجاعت در حفظ اعتقادات
اگر شما نترسید و شجاعت داشته باشید لزومی ندارد مردم دستگیر شوند! اگر کسی شجاعت داشته باشد زمانی که به پایین میرود تسلیم نمیشود پس نباید بترسید ، با چنین وضعیتی حضرت ابراهیم در شهری زندگی میکند که همه مردم بت پرستند و لذا پتک را برداشته و همه آنها را میشکند؛ با اینکه مشخص بود که غیر از ابراهیم کسی در شهر نیست و همه به تعطیلات رفتهاند.
ذبح اسماعیل و مقام عبودیت
در دهمین مورد میفرماید زمانی که رفت خانه حضرت جل و علی را بازسازی کرد خدا به او فرمود که باید قربانی کنی و قربانی باید چه باشد؟ عزیزترین فرد او ، عزیزترین چیزی که در دنیا داشت اسماعیل بود که باید او را ذبح میکرد و زمانی که این اتفاق افتاد در قضیه ذبح اسماعیل تن داد که بسیار موضع دشواری است و ابدا به آسانی که ما میگوییم نیست اما زمانی که مقام، مقام عبودیت باشد و بندگی در زندگی انسان سرآمد وجودش باشد در اینجا باید چکار کند؟ تسلیم میشود.
چگونگی ابتلای سیدالشهدا (ع)
نکته جالب اینجاست که امتحان و ابتلای حضرت ابراهیم این بود که کارد را فقط به گلوی اسماعیل بکشد اما درباره ائمه ما مانند حضرت اباعبدالله، فرزندش علی اکبر را «فقطعوها بسیوفا اربا اربا» در این حد مقام فرد بالاست که حقیقت پیدا میکند لذا معنای «فَأَتَمَّهُنَّ» این است که ابراهیم خودش را در محنت ذبح اسماعیل قرار میدهد.
محنت در خانواده ابراهیم
مورد دیگر محنت در اهل خانه و خانواده بنابر قول معروف است که پدرخوانده مشدکی داشته و با او زندگی میکرده است و با وی مدارا میکرد که این از مصادیق «فَأَتَمَّهُنَّ» است ، یعنی در واقع مرحوم طبرسی به این دید، این روایت را آورده که همه آنچه که حضرت ابراهیم بر آن عمل میکرده، در هر جهاتی، چه در اصول وی و اعمال ایشان و اخلاقیات و کنترل غرائزش همه آنها را به عنوان کلمات لحاظ کرده است.
جریان بدخلقی ساره
نام همسر حضرت ابراهیم ساره بوده است، در روایات داریم که ساره زن بداخلاقی بوده و بچهدار نیز نمیشده سپس خود او کنیز خود به نام هاجر را به ازدواج حضرت ابراهیم درمیآورد و زمانی که او اسماعیل را به دنیا میآورد ساره حسادت کردن را آغاز میکند و کار بالا میگیرد تا جایی که خدا به ابراهیم امر میکند که اسماعیل و مادرش را «بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ» ۸ ببر.
تحمل محنت آقای خوانساری
حضرت ابراهیم محنتها را تحمل میکند تا بعد از انتقال خانوادهاش وضعیت بدتر میشود چرا که باید آنها را در یک سرزمین و دور بی حاصل رها میکرد که این مورد بسیار دشوار است. مرحوم آقا سید احمد خوانساری را نقل میکنند و ما از اساتید شنیدهایم که همسر ایشان بعد از اتمام درس وی را کتک میزده است ، ایشان سال ۶۳ فوت کرد و ما در سال ۶۲ در محضر ایشان بودیم ، قد بلند و نورانی بود و ما از دیگران شنیدیم که همسر ایشان آقا را کتک میزده.
تحمل همسر بدخلق
اگر کسی یک همسر بداخلاق دارد باید او را تحمل کند؛ اگر خواستی ابراهیمی شوی یکی از کلماتی که باید رعایت آن را کنید ، همسر شما است و اینگونه نیست که زود او را طلاق دهید ، چرا که با خلق حسنه سازش ندارد ، بعد خداوند آن را برایش به حسنه تبدیل کرد بهگونهای که ساره با وجود کبر سن مادر اسحاق شد که نسبت کل بنی اسرائیل از اینجا به حضرت ابراهیم متصل میشود.
کوچک بودن انسان
سیزدهمین مورد اینکه انسان خودش را کوچک بداند «وَ لا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ» ۹ زمانی که انسان خودش را کوچک بداند برتر میشود اما این برتری را چه کسی میدهد؟ خدا میدهد. اگر کسی زمینه عزت را برای خود فراهم کند خدا به او عزت میدهد و یکی از مصادیق آن این است ما پول و مال را ذلیل کنیم .
ذلیل شمردن مال
البته برای این مورد حتما لازم نیست افراد سرمایهدار باشند ممکن است فردی صد یا ده هزار تومان پول داشته باشد اما این پول برایش ارزش بالایی داشته باشد درحالیکه ممکن است فردی سرمایه میلیاردی داشته باشد اما آن را خاکستر نیز حساب نکند.
شرط عزیز شدن
به پول و مال عزت نده به خودت عزت بده و اگر خواستید به خودتان عزت دهید ، باید پول خود را خرج کنید ؛ بهگونهای که اگر آن را خرج کنید عزیز خواهید بود اما اگر خرج نکنید ذلیل میشوید! خیلی از افراد هستند که با وجود ثروتمند بودن ذلیل هستند.
ذلت ثروتمندان در زندگی
من در جایی مشغول به کار بودم که اطرافیان را در آنجا میشناختم اما اخوی نمیشناخت ، روزی همسایه ما با اخوی صحبت میکرد و بعد که تنها شدیم برادرم گفت که اگر اجازه بدهید ما مقداری از درآمد خود را به این فرد بدهیم ، مخالفت کردم و گفتم که او تیلیاردر و ملاک است او باور نکرد و گفت که همسایه نقل کرده تنها یک گاو دارد و از همان ارتزاق میکند گفتم خیر به ظاهر عادی او نگاه نکن توانایی مالی او زیاد است.
خناست در مصرف ثروت
البته صحیح میگفت چون به حدی خناست داشت که همه پولهای خود را در بانک جمع کرده و تنها از یک گاو ارتزاق میکرد و روزبهروز به پولهای او افزوده میشود؛ برخی افراد اینگونه رفتار میکنند و خود را ذلیل خواهند کرد ، این نکته بسیار مهمی خصوصا برای ما طلاب است؛ من برخی آقایان را میبینم که خیلی عالی و با سیاست کار میکنند و دانا هستند.
صرف مال برای عزت
مثلا این آقای شفتی که اکنون سالمند شده و از نوادگان مرحوم سید شفتی است ، سال قبل که کرونا بود کسی روضه برگزار نمیکرد اما من با خانواده به روضه ایشان رفتیم که خانه بزرگی داشت و مخارج زیادی برای امام حسین کرده بود ، او مال خاصی ندارد اما اراده خرج کردن را دارد بعد از شروع عدهای از افراد لوطی منش و بخشنده به او در امور مالی کمک میکنند ، هر شب ده هزار کمتر یا بیشتر نذری توزیع میکنند، جایگاهی ایجاد میکنند و داربست میبندند تا زنان و مردان صف بکشند و غذای خود را بگیرند.
منابع
۱_ سوره بقره آیه ۱۲۴
۲_ سوره ذاریات آیه ۲۴
۳_ سوره مریم آیه ۴۸
۴_ سوره انعام آیه ۷۸
۵_ سوره مریم آیه ۴۶ و ۴۷
۶_ سوره مریم آیه ۴۲
۷_ سوره انبیاء آیه ۶۹
۸_ سوره ابراهیم آیه ۳۷
۹_ سوره شعرا آیه ۸۷