پژوهش های تفسیری آیه 10 سوره بقره
پژوهش های تفسیری آیه دهم سوره بقره
تفسیر رضوان . حوزه علمیه اصفهان
موضوع : بیمار دلی منافقان و سرانجام عذاب آلود آنها
--------------------------------
10. فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَمُ اللَّهُ مَرَضاً وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ بِما کانُوا یَکْذِبُونَ
در دلهاى آنان [نوعى] بیمارى است، و خدا بر بیمارى آنان افزوده، و به خاطر دروغگویىِ همیشگى آنان، عذاب دردناکى بر ایشان است.
نکته ها و اشاره ها :
1) نکته اوّل
نکته ها و اشاره ها :
1) نکته اوّل
پایگاه قرآنی تفسیر رضوان
این آیه نفاق را نوعى بیمارى مى داند؛ چرا که انسان سالم یک چهره بیشتر ندارد و دل و زبان و روح و جسم او هماهنگ و مکمل یکدیگرند، امّا انسان منافق گرفتار دوگانگى جسم و روح و دل و زبان است و از این رو، نوعى تضاد و ناهماهنگى بر شخصیت او حاکم است.
2) نکته دوّم
از منظر آیات ، بیمارى ها دو گونه اند :
1)بیماریهاى جسمى
2) بیمارى هاى روحى - روانى
و از آنجا که بیمارى هاى روحى - روانى مهم ترند، قرآن بر آنان تأکید مى کند و گاهى راه معالجه ى آنها را نشان مى دهد؛ «1» چرا که هدف اصلى دین ، سالم سازى شخصیت و روح و بهداشت روان انسان است هر چند به بیمارى هاى جسمى نیز اهمیت مى دهد و دستوراتى در این باره دارد. «2»
3) نکته سوّم
مقصود از «قلب» در این آیه، همان نفس و روح انسان است که کانون احساسات و عواطف اوست.
چند حسّى هست جز این چند حسّ
آن چو زرِّ سرخ و این حسها چو مس
(مولوى)
4) نکته چهارم
جمله ى «فَزادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً» یا نفرین است، یعنى: «خدا بر بیمارى آنان بیفزاید.» «1» و یا خبرى است، «2» یعنى هر کس خود را آلوده ى بیمارى نفاق کرد و در آن مسیر پیش رفت، خدا وسایل گمراهى و بیمارى را در اختیارش مى گذارد تا بیمارى اش افزون گردد، همچنان که به رهپویان هدایت کمک مى کند.
______________________________________________
(1). «وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ» (سورهى اسراء، آیهى 82)
(2). مثل آیاتى که انسان را از خوردن خون، مردار، شراب و گوشت خوک منع مىکند (ر. ک: سوره ى بقره، آیه ى 173)
5) نکته پنجم
سرمایه ى اصلى منافقان، دروغ است و به خاطر همین دروغگویىِ مستمر، گرفتار عذاب دردناکى مى شوند.
آموزه ها و پیام ها :
1) نفاق نوعى بیمارى است که در دل انسان پیشرفت مى کند.
2) کیفر دروغگویى، عذاب دردناک است.
3) منافقان را از دروغگویى آنان بشناسید.
تفسیر قرآن مهر، ج1، ص: 179