پژوهش های تفسیری آیه 26 سوره بقره
پژوهش های تفسیری آیه بیست و ششم سوره بقره
تفسیر رضوان . حوزه علمیه اصفهان
موضوع : مثالهای حق و حقیقت قرآن و تاثیرات متفاوت آنها
--------------------------------
26. إِنَّ اللَّهَ لا یَسْتَحْیِی أَنْ یَضْرِبَ مَثَلًا ما بَعُوضَةً فَما فَوْقَها فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا فَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَ أَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا فَیَقُولُونَ ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا یُضِلُّ بِهِ کَثِیراً وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیراً وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِینَ
در حقیقت خدا شرم نمىکند که به پشهاى و فراتر از آن مَثَلى بزند، و امّا کسانى که ایمان آوردهاند پس مىدانند که آن [مَثَل]، حقیقتى از طرف پروردگارشان است، و امّا کسانى که کفر ورزیدند، پس مىگویند: «خدا از این مَثَل چه اراده کرده است؟ بسیارى را با آن گمراه مىنماید و بسیارىرا با آن راهنمایى مىکند.» در حالى که جز نافرمانبرداران را بدان گمراه نمىسازد.
شأن نزول :
داستان نزول آیه ى فوق را اینگونه حکایت کرده اند که پس از نزول مثالهاى قرآن (در مورد منافقان یا مشرکان)، منافقان گفتند «خدا برتر از آن است که چنین مثالهایى بزند.» و در وحى بودن آیات قرآن تردید کردند.
آیه ى فوق فرود آمد و به آنان پاسخ داد که مثالهاى قرآن حق است. «1»
نکته ها و اشاره ها :
1) نکته اوّل
یکى از روشهاى تعلیم و تربیت، استفاده از مثالهاى مناسب است.
قرآن کریم مکرر از این روش براى بیان حقایق و تربیت و هدایت مردم استفاده کرده است.
مثال مناسب چند فایده و نتیجه دارد:
اول آنکه حقایق نامحسوس و علمى را به صورت محسوس مجسّم مى کند، در نتیجه ، مطالبى را که دانش پژوهان به سختى درک مى کنند براى آنان زود فهم و آسان فهم مى سازد، و نیز مطالب علمى پیچیده را براى عموم مردم ساده مى سازد.
دوم آنکه مثالهاى جالب و زیبا تأثیر زیادى بر روح و روان انسان دارد و او را به عمل تشویق مى کند و گاهى بهانه تراشى هاى افراد لجوج را خاموش مى سازد.
__________________________________________________
(1). برخى نقل کرده اند که منافقان نسبت به آیات 73، سوره ى حج و 41 سوره ى عنکبوت اشکال کردند که به مگس و عنکبوت مثال مىزند و برخى گفته اند بعد از آیات 17- 20 سوره ى بقره اشکال کردند که در مورد حالات منافقان مثالهایى بیان کرد (تفسیر نمونه، ج 1، ص 6- 145)
2) نکته دوّم
قرآن کریم، براى نشان دادن ناتوانى مشرکان از مثال مگس ، «1» و براى نشان دادن ضعف تکیه گاه هاى بت پرستان از مثال خانه ى عنکبوت استفاده کرده «2» و براى نشان دادن حیرت و سرگردانى منافقان، به شب تاریک و رعد و برق و رگبار مثال زده است «3» و ...
از این روست که در آیه ى فوق مى فرماید: خدا شرم ندارد که هر گونه مثالى بزند و حتى به حیوان کوچکى مثل پشه یا ریزتر از آن یا بزرگتر از آن، «4» تا حقایق را روشن سازد.
آرى بیان حقایق به وسیله ى مثالهاى حق، نه تنها شرم ندارد، بلکه نوعى هنرنمایى در سخن گفتن است.
3) نکته سوّم
«پشه» موجود ریزى است که ساختمان بدنش ظرافت هاى زیادى دارد این حیوان کوچک همان اندام هایى را دارد که حیوان بزرگى چون فیل دارد، حتى خرطوم او همچون خرطوم فیل، توخالى، و همچون سرنگ، باریک و مکنده است. حواس پشه فوقالعاده حسّاس است و خطرها را به خوبى درک مىکند. آرى، پشه و اندام ریز و ظریف او نشانه هایى از قدرت و علم خداست که مثال زدنى است.
4) نکته چهارم
در این آیه بیان شده که مؤمنان مى دانند مثالهاى الهى، حق و از طرف پروردگار است. حق بودن مثال به آن است که حقایق را به خوبى روشن مىسازد و مثال دروغین و غیرمنطبق با واقع نیست، بلکه اگر در آن دقت شود، انسان را به حق مىرساند. «1»
مثالهاى قرآن جلوهاى از «ربوبیت» خداست؛ یعنى وسیلهاى براى پرورش و هدایت و راهنمایى انسانهاست.
__________________________________________________
(1). سوره ى حج، آیه ى 73
(2). سوره ى عنکبوت، آیه ى 41
(3). سوره ى بقره، آیات 17- 20
(4). واژه ى «فَما فَوْقَها» دو گونه تفسیر شده است: بالاتر از پشه در ریزى یا بالاتر از آن دردرشتى (تفسیر نمونه، ج 1، ص 147)
5) نکته پنجم
کافران افرادى بهانه جو و بهانه تراشاند، از این رو، به جاى آنکه در مثالهاى حقّ خدا دقت کنند و مقصود را دریابند، ایراد مىگیرند و تردید مى کنند و مى گویند: مقصود خدا از این مثالها چیست؟ این مثالها براى گروهى هدایتگر و براى گروهى گمراه کننده است. «2»
6) نکته ششم
در این آیه اشاره شده که هدایت و گمراهى به خود انسان و مسیرى که انتخاب مى کند بستگى دارد؛ یعنى کردار و عقاید و مسیر فکرى و عملى انسان زمینه ساز پذیرش هدایت یا گمراهى است وگرنه کسى در پیمودن راه گمراهى مجبور نیست. اگر انسان مسیر ایمان و حق را انتخاب کند، در اثر توجه به آیات قرآن، هدایت بیشترى مى یابد ولى اگر نافرمانى نماید و مسیر فسق و کفر را انتخاب کند و به کژ راهه برود، هر چه بیشتر آیات الهى را بشنود لجاجت بیشترى مى کند و گمراه تر مىشود.
باران که در لطافت طبعش ملال نیست
در باغ لاله روید و در شوره زار خس
7) نکته هفتم
«فسق» در اصل به معناى خارج شدن هسته از درون خرماست؛ سپس به کسانى که از مسیر حق خارج شدند و به نافرمانى خدا و گناه روى آوردند «فاسق» گفته شد؛ از این رو کافران، منافقان و گناهکاران، افرادى نافرمانبردار و فاسق هستند.
__________________________________________________
(1). واژه ى «حق» در اصل به معناى ثبوت، مطابقت و موافقت است، و یا «حق» آن است که چیزى در جاى خود قرار گیرد
(2). برخى مفسران احتمال دادهاند که جمله ى «یُضِلُّ بِهِ ...» کلام خدا باشد، نه گفتار کافران، (تسنیم، ج 2، ص 515)، ولى برخى مفسران برآناند که معناى دوم که در متن آوردیم مناسبتر است (تفسیر نمونه، ج 1، ص 148)
آموزه ها و پیام ها :
1) یکى از روشهاى تربیتى مفید، استفاده از مثالهاى مناسب است.
2) خدا از مثالزدن به حق شرم نمى کند (شما نیز از بیان حقایق شرم نکنید).
3) مثالهاى قرآن، جلوه اى از ربوبیت خداست که به حق رهنمون مى شود.
4) مثال مناسب آن است که حقنمون بوده، فایده ى تربیتى و پرورشى داشته باشد.
5) واکنشهاى مردم در برابر مثالهاى قرآنى متفاوت است و کافران در برابر آن بهانه و ایراد مى گیرند.
6) افراد نافرمانبردار زمینه ى بهره ورى از مثالهاى قرآنى را در خود از بین مىبرند و گمراه مى شوند.
7) در ظرافت هاى موجودات ریز (همچون پشه)، دقت کنید که مثال زدنى است.
تفسیر قرآن مهر، ج1، ص: 210