تفسیر سوره مبارکه بقره آیه 27 جلسه اول
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
الَّذینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ میثاقِهِ وَ یَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَ یُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ (27)
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر
همانانى که پیمان خدا را پس از بستن آن مىشکنند؛ و آنچه را خداوند به پیوستنش امر فرموده مىگسلند؛ و در زمین به فساد مىپردازند؛ آنانند که زیانکارانند. (27)
تفسیر سوره مبارکه بقره آیه 27
استاد حجت الاسلام و المسلمین رضوانی
-----------------------------------------
اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان اللعین الرجیم
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ وَ صلی الله عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٌ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ و اللَعْنَةُ الدائمه عَلَی أَعْدائِهِمْ من الان الی قیام یوم الدین
«الَّذِینَ یَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثَاقِهِ وَیَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یُوصَلَ وَیُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ» (27، بقره)
مقدمه
- مقام سوم در این آیه « وَیُفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ » هست.
اقسام و مصادیقی از صله
- قبل از آن که مقام سوم را بررسی کنیم نحوة صله به اخوان، صلة به مسلمان ها، برادران دینی را دیروز داشتیم توضیح می دادیم که وقت تمام شد و نکات دیگری را در این جلسه که عزیزان روحانی هستند ، عرض می کنم. و مهم هست، این است که یکی از مواردی که ما باید با همدیگر در بحث برادر دینی، صله داشته باشیم، توجّه به مشکلات همدیگر است. زمان مجردی خودتان یادتان هست که وقتی در حجره ها بودیم، اگر طلبه ها با همدیگر رفیق نبودند دست به دست هم نمی دادند نمی توانستند با همدیگر کنار بیایند، لذا این خیلی مهم است و ما به طلاب جدید هم باید گوشزد کنیم که در مدرسه با همدیگر دوست باشند و دست به دست هم بدهند تا پایدار بمانند. آن هایی که در حوزه های علمیه آمدند و نتوانستند بمانند این بود که ارتباطشان با همدیگر ضعیف بود. دقت فرمودید. در حوزه های علمیه، در مدرسه، اگر طلاب با هم مأنوس نباشند، الفت نداشته باشند، همراه با هم نباشند، نمی توانند با هم زندگی کنند، اصلا نمی توانند بمانند. خیلی از آن هایی که از حوزه فراری شدند علَّتش خودشان بودند که ارتباطشان ضعیف بود، روابط عمومی شان ضعیف بود. دقت فرمودید. این از حقوق است که ما نسبت به همدیگر توجه داشته باشیم، احساس داشته باشیم، احساس برادری داشته باشیم. من یادم است که در زمان مجردی در حجره، دوستان هم بحثی، دوستانی که اطرافمان بودند، ما همیشه با هم بودیم اگریکی از آن ها یک ساعت، نیم ساعت دیر تر می آمد ، بالا ما می آمدیم ببینیم کجاست؟! اگر توی حجره خوابش برده، صدایش بزنیم شام و نهارش را بخورد. دقت فرمودید. این ها خیلی مهم است. به هرحال صلة اِخوان پایه های آن خیلی مهم است که از نظر اعتقادی داشته باشیم و خیلی مهم است که ما از نظر وسعت دقت کنیم که بیش از صلة رحم است و بعضی وقت ها در اخوان و برادران دینی و رفقا کسانی پیدا می شوند که از برادر به آدم نزدیک تر هستند و حتی به درد بخور تر. بعضی غریبه ها بیشتر توجه دارند. دقت فرمودید. از برادر بیشتر به آدم عنایت دارند. من خودم در طلبگی ام اگر رفقای خوبم نبودند شاید در طلبگی نمی ماندم. با آنهایی که خیلی مُشَوِّق بودند، دوستم داشتند مأنوس بودیم. وقتی از محله می آمدیم نان و ماست و نان و پنیری می آوردیم، آن ها هم می آوردند.
پدر مرحوم شهید رسول کافی
خدا رحمت کند تمام شهدا عزیزان هم حجره ای و هم بحثی را. یک رفیق، هم حجره ای، هم بحثی و همراه داشتیم ، سید رسول کافی. این هفته ای یکی دو بارحداقل پدرش خدا بیامرز با دوچرخه غذا می آورد. ما چشم به راه بودیم، آن روز، شاید شب های 5 شنبه یا شب های جمعه بیشتر بود. به هر حال این ها خیلی مهم است، دقت فرمودید.
رتبه بندی اَرحام به حسب حال
- پرسش عذر میخواهم، صله رحم در ارتباط با خویشاوندان مطرح می شود؟
- پاسخ : اسمش روی آن هست دیگر، رحم. صله رحم در درجة اول خویشاوندان رحمی هستند، پدری و مادری و بعد از آن خویشاوندان سببی، آن ها که با ازدواج خویش و قوم می شوند. این ها را صله رحم می گویند.
- پرسش -یعنی می خواهم بگویم که باجناق و این ها صله رحم حساب می شود؟
- پاسخ : بله، یکم درجة عقب تر هستند.
- -می خواستم بدانم آن محسناتی که در صله رحم هست از این ها به دست می آید؟
- پاسخ : بله، هر کدام به حسب حال خودشان. این ها هم جزء اقوام هستند، اقوام سببی هستند. طبقه بندی هستند دیگر مثل بحث ارث و و راث که طبقات دارد. طبقه اول، اولاد و پدر و مادر و همسر. طبقة دوم مثلا فرزندان فرزند، یا برادران و خواهران. این ها طبقه بندی است. اما مسلم این ها همه شان خویشان سببی و خویشان رحمی این ها همه شان صله رحم حساب می شوند.
مراتب بعدی صله : اِخوان و همسایگان
- اگر دورتر بروند، اِخوان هستند. حداقل وقتی می گوییم اِخوان، حتی من قائل هستم انسان را هم شامل می شود یعنی حتی اونهایی که مذهب و دین ما را ندارد. مثلا یکی هستن، یهودی، مسیحی، زرتشتی است اما در محلة ما همسایة ما است در روایاتی که در توصیف همسایه و سفارشات حضرت رسول اکرم(ص) راجع به همسایگان دارند. نگفته همسایة مومن مسلمان شیعة اثناعشری که. دقت فرمودید. «جارّ» گفته جارّ مطلق است. ممکن است یهودی باشد. ممکن است رفتار ما اگر رفتار حَسَنی باشد آن ها جذب دین ما بشوند.
مطلق بودن تعبیر صله رَحِم
- پرسش - بحث شما ارتباطی با صلة رحم ندارد.
- نه ببینید آقای نصیری ، عزیز من ، ما در کلمة أنْ یُوصَلَ بودیم. ببین کلمه ای که در این آیه آمده «و یقطعون ما امر الله به أن یوصلَ» أن یوصلَ یعنی صله کند، صله کند یکی اش .اول صلة اول صله الله است یعنی اطاعت خدا را بکنی، اطاعت نبی را بکنی بعد اطاعت انبیاء را داشته باشد. اطاعت و تبعیت از اهل البیت داشته باشد. این صله ای است که در درجة اول باید داشته باشد. بعد می شود صلة رحم. دقت فرمودید. بعد از آن صلة اِخوان. چهار بخش شد. کلمة أن یوصل اِطلاق دارد و همة این ها را شامل می شود.
- -عام است.
اطلاق داشتن با عام بودن متفاوت است
- عام نه، ببین عزیز من اگر عام گفتید الفاظ عام را می خواهد مواظب باشید، حرفی را که می زنید دقت کنید. اگر گفتید عام، باید الفاظ داشته باشد. اما این جا اطلاق دارد. اطلاق که دارد یعنی مطلقُ الصله. صله با هم است. من می گویم صلة انسان را باید داشته باشد نه صلة انسان بلکه صله نسبت به موجودات عالم باید داشته باشد. حتی جمادات، خانه ، مسکن، حیوانات. همة این ها را باید داشته باشد.
- - ما أمر الله به أن یوصلَ
- ما أمر الله به دیگه. وقتی ما أمر الله به هست یکی این است که حیوانات را اذیت نکنیم . من یادم هست زمان های قدیم که قاطر شتر اسب بود این ها را اذیَّت می کردند.
- - این جزء رَحْم {سکون ح} است.
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
- رحم ، ترحم خودش صله است. ببین آقای نصیری، یکی از مصادیق صله ، ترحم است. ترحم و رحم به دشمن باید کرد. مروت نسبت دوستان.
- شاعر می گوید :
- آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است با دوستان مروت با دشمنان مدارا
- . در برابر دشمن هم باید مدارا داشته باشد. در روایات داریم که اگر با کسی هم دشمنی داشتید به نحوی دشمنی کنید که اگر دوستی کردید شرمنده هم نباشید. همچنین با رفیق هم انقدر رفیق باشید که اگر روزی بینونت ایجاد شد حسرت و پیشمانی نباشد. آدم باید معتدل باشد.
- -فامیل( ) را صله می گویید یا صلة رحم؟
- نه، کل صله، همة این ها را شامل می شود. صلة رحم از ما هستند ، از خون ما هستند اما به دنبالش سببی ها را هم می آورد.
- - آن ها جزء صلة رحم هستند؟
- نه جزء صله است، منتها به دنبال صله رحم است. عرف می گوید صله رحم. اگر سر به مادر زن و پدر زن بزنید ، گویند صله رحم. چون به هر حال رَحِم زن شما است. این مسلم است. اما اگر شما ملا لغتی بشوی که بگویی خود کلمة رحم هم شامل آن می شود یا نه؟ آن نه. اما به لحاظ عرفی بله از لحاظ عرفی به دنبال رحمی ها سببی ها هم شامل می شود. به هر حال اگر ادات عموم آمد، آن عام است اما اگر مطلبی آمد مثل أن یوصلَ اطلاق داشت، قید نداشت، گوییم مطلق است. البته اطلاق هم باید مقدمات حکمت را در آن پیاده کنیم.
- - أن یوصل عام نیست اما در معنا کردن عام ترجمه می کنید.
عدم ذکر ادات عموم
- نه عام نیست، اطلاق است. اطلاق شمولی هم داریم. آنچه می خوانیم باید مستند باشد. آقا فرمودند عام است. گفتند عام ، لفظ عام می خواهد. لفظ عام می خواهد الفاظ عام بیست و دو است الفاظ عام: کُل ، جَمیع، اکتع ، ابصع و اینها مثلا جمع محلی به ال این می شود عام اما أن یوصل هیچ کلمه عامی در آن نیست. اما اطلاق دارد. اطلاقش شمول هم دارد. یعنی مصادیق را هم شامل خواهد شد. حالا در بحث صله هم اطلاقی که در این کلام هست. همة آنچه را که خدا در اطراف ما خلق کرده را شامل می شود. از صله الله گرفته تا صله الناس و صلة همة موجودات را هم شامل می شود. ما نسبت به محیط زیست هم نباید کاری بکنیم که موجب رنجش حیوانات و دیگران شود. این هم نوعی صله است.
باجناق هم جزء ارحام محسوب می شود
- - سوال آقای نصیری ، با جناق ارحام حساب می شود؟
- به دنبال ارحام است. قطعا آن ها را صله رحم نمی گوییم اما به جهت این که همسر تو با آنها است. به سبب این که همسر شما ، پدر و مادر، برادر و خواهر و ارحام او هستند. ، این ها را هم باید صله کنیم. در عرف تسامحاً این ها را صله رحم می گویند اما رَحِم تو نیستند.
- - عرف اشتباه می کند که عمو و دایی را....
- سبب می شود. فرزندت متصل به خانواده همسرت می شود خود به خود خانوده آن ها را هم شامل شود
- -درست است، این عرف است که جامعة ما را فاصله می دهد بین این که بچه ام عمو را نمی شناسد اما با جناق بابا را می شناسد. این اشتباه است، ما به دنبال عرف که می رویم اشتباه می شود.
ارزش متفاهم های عرفی
- یک غلط هایی هست که بین مردم هست و ربطی به مطلب ندارد. ما آنچه که متفاهمات عرفی را می گوییم. از لفظی که می گوییم چه می فهمیم؟ ما آن را عرض می کنیم. متفاهمات عرفی که در اصول ظهور دارد. ظهور یعنی «ما یفهمُ العرف» گوییم ظهور در این، ظهور در آن دارد. مثلا می گوییم، مثلا گوییم امر حاضر ظهور در وجوب دارد. ظهور در وجوب دارد، متفاهم عرفی اش وجوب است. بدون قرینه . البته مبنای دیگری در ظهور هست. «غالبیت الفظ للمعنا» منتها مبنای معروف و مشهور متفاهم عرفی است. مایفهم العرف را ظهور گویند. ظهور یعنی احتمال خلاف هم در آن هست. وگرنه می گفتند نص.
- به هر حال محبت کردن، دوستی با دوستان و اخوان، خودش صلة ارحام. در یک روایت در تایید و تکیل این مطلب از رسول اکرم (ص) که این روایت در کنز الفواید ص141، یا در وسایل الشیعه ج12، ص212 حدیث 24. چه در وسائل این روایت را للمسلم فرموده اما در کنز الفواید روایت آن این است: «قال الرسول الله (ص): للمومن علی اخیه ثلاثون حَقّا. برای برادر دینی ات، اخیه که می گوید نه اخیه رحمی، منظور اخیه دینی است. بارک الله. ان المومنون اخوة . سی حق گردن هم دارید. این جا سی تا را نشمرده است، ده، پانزده تا را ما گفتیم. بقیه را مراجعه بفرمایید. می فرماید: لا برائت له . می فرماید: برائت ذمّه پیدا نمی کنیم از حقوق برادری الا به دو چیز بالاداء ، اولا ادا کنید و او العفو یا اون از شما بگذر.
- حدیث طولانی است مراجعه بفرمایید و حدیث را ببینید. در ذیل آدرس اینترنتی کل متن را می آوریم.
- للمومن که گفته هم کلمه نفع را می رساند هم این که واجب است به گردن برادر دینی ات. چون می دانید یکی از چیزهایی که ظهور در وجوب دارد «علی» ضرریه است و «ل» سببی است، «ل» نفعیه است. که هم در للمومن هست یکی علی. که هر دو در این هست. للمومن علی اخیه. مثل چی؟ و لله علی الناس حج البیت و ( ) علیه سبیلا آن هم ظهور در وجوب دارد این هم ظهور در وجوب دارد. این ل نفیه و علی ضرریه این ها ظهور در وجوب دارند یعنی اگر قرینه ای در کار نباشد واجب است انجام بدهیم. حال واجب کفایی است یا عینی. آیا واجب تعینی است یا متعین است؟ این ها بحث هایی است که در اصول حرفش را زدید. ان شا الله ارجع للاصول که لا برائت له، هیچ برائت و گریزی از آن نیست الا این که حق برادر را ادا کنیم. ما طلبه ها باید در این روایت دقت کنیم و آن را رعایت کنیم. حواسمان را جمع کنیم. خصوصا در مراودات با مردم.
- آیت الله شبیری زنجانی حدود نود سال سن دارد ولی همین الان هم هر کس وارد بر ایشان می شود. تمام قامت ایشان بلند می شود. عصر ها یک و نیم ساعت قبل از نماز مغرب در دفترشان که منزل مرحوم صدر هست.کنار هتل الزهرا بروید متوجه می شوید. ایشان قبلا روی زمین می نشست الان روی صندلی نشسته. دستاش را می گذارد روی میز و جلوی هرکس وارد یا خارج بشود تمام قامت بلند می شود.
- حالا ما همه اقوام نشستیم دور هم، تکبر کنیم در برابر مردم، انتظار داشته باشیم دیگران در برابر ما احترام کنند. باید به مردم احترام کنیم. جلوی پای مردم بلند شوید. یکی از چیزهایی که در روایات داریم و در این روایت بیان شده این است که عزت بگذارید به برادردینی تان. برادر خودتان که به طریق اولی می شود چون رحم خودتان هست. در برابرشان تکبر نکنید. در مقابل کوچکان هم همین طور. دنبال این نباشید که به شما سلام کنند. رسول اکرم(ص) فرمودند من به صبیان سلام می کنم و این سنت و این کار را همیشه به دنبال هستم تا سنت بشود بین دوستان حتی به صغار سلام کنید. باعث می شود آن ها تربیت شوند. وظیفة ما در قبال مردم همین است که عزت مردم را داشته باشیم. احترام کنیم و اگر کسی عیبی هم داشت سریع برانگیخته نشویم غیبت کنیم. در فقه در مکاسب شیخ در بحث غیبت که یکی از محرمات مکاسب آن را شمرده اند که یکی پول می گیرد که غیبت کند. معنای غیبت را به نقل از روایت می فرماید: عبارت است از این که کسی گناهی بکند، کلمه معصیت در روایت هست، و من بدانم و پشت سر او نقل کنم که او این معصیت را انجام داد. این غیبت است. حال حرفهایی را که ما می زنیم که غیبت نیست، تهمت است. کسی گناهی نکرده، می تراشیم برایش. و اگر حق را ادا نکردی و خلاف آنچه حق است چیزی گفتی آن اشد من الزنا اشد من القتل است.
-
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین
منابع اطیب البیان جلد اول